
کتاب قصه ها و افسانه های مردم ایسلند
معرفی کتاب قصه ها و افسانه های مردم ایسلند
کتاب قصه ها و افسانه های مردم ایسلند با عنوان اصلی Icelandic folk and fairy tales نوشتهٔ می هالماندسان و هالبرگ هالماندسان و ترجمهٔ محمود حبیبی توسط انتشارات شرکت کتاب هرمس منتشر شده است. این کتاب جلد هجدهم از مجموعهٔ «افسانههای ملل» است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قصه ها و افسانه های مردم ایسلند
هویت یک ملت، بیش از هر چیز، در داستانها و افسانههایش تجلی مییابد؛ روایتهایی که عمق آرمانها، ترسها، عشقها، امیدها و باورهای یک مردم را بازتاب میدهند و انسانیت آنها را، آنگونه که در سرزمینشان شکل گرفته، به نمایش میگذارند. ایسلندیها، بیش از بسیاری ملتها، به سرزمین خود دلبستگی عمیقی دارند؛ عشقی فراتر از غرور ملی، به خاک، کوه، رود، دره، یخچالها و حتی آتشفشانهایشان. برایشان، ایسلند تودهای بیجان نیست، بلکه موجودی زنده با هویتی خاص است که گاه ستایشبرانگیز و گاه رعبآور است و آثار حیات در هر گوشهاش، از تپهها تا دریاچهها، جریان دارد، حتی اگر برای چشمان عادی نامرئی باشد. این داستانهای عامیانه، تنها نگاه ایسلندیها به سرزمینشان را نشان نمیدهند، بلکه شرایطی را که در قرون متمادی تجربه کردهاند، بازگو میکنند. شبهای طولانی و تاریک زمستانهای قطبی، که تنها با چراغهای پیسوز روشن میشدند، بستر مناسبی برای ظهور اشباح و موجودات اسرارآمیز بودند، به طوری که برخی داستانهای اشباح را میتوان تمنایی برای نور بیشتر و بهتر دانست. مردم در سختیها به درههای پنهان کوهستانها میاندیشیدند که در آنها زندگی بهتری جریان داشت، و توصیف غذاهای لذیذ در داستانها، آرزوهای مردمی گرسنه را بازتاب میدهد. محدودیت و تنگنای فضاهای زندگی در ایسلند نیز در حسرت خانههای بزرگ و بسترهای راحت، در این داستانها شنیده میشود. اگرچه جمعآوری منظم این داستانها تنها حدود یک قرن قدمت دارد، اما ریشههایشان به قدمت خود داستانگویان و حتی دوران ژرمنیک بازمیگردد. برخلاف ساگاها که عمدتاً بر حوادث تاریخی و قهرمانان تمرکز داشتند و اساتیدشان اهمیت چندانی برای ثبت داستانهای عامیانه قائل نبودند، این قصهها سینه به سینه منتقل و با گذشت زمان تغییر و تنوع یافتند. تلاشهای اولیه برای ثبت این داستانها توسط افرادی چون یان گودمونسان و آرنی مگنوسان آغاز شد، اما پس از انتشار «افسانههای برادران گریم» در اروپا، رویکردی نظاممند در ایسلند و کشورهای شمال اروپا در پیش گرفته شد. یان آرناسان و مگنوس گریمسان از پیشگامان جمعآوری اساسی این داستانها در ایسلند بودند که نتیجه زحماتشان درنهایت در قالب مجموعه معروف «داستانهای عامیانه یان آرناسان» به چاپ رسید. می هالماندسان و هالبرگ هالماندسان داستانها را بر اساس موضوع در نُه دسته اصلی طبقهبندی کرد که بعدها به ده دسته افزایش یافت و این طبقهبندی در مجموعهی حاضر برای سهولت به چهار دسته اصلی (جنها و غولها، اشباح و جادوگران، قدیسین و گناهکاران، و داستانهای متفرقه) ساده شده است. انتخاب داستانها در این مجموعه، علاوه بر اهمیت فرهنگی آنها در ایسلند، با هدف ارائه تصویری روشن از زندگی گذشته این سرزمین و شرایط سخت مردمانش صورت گرفته است. مترجمان در این اثر، به جای وفاداری کلمه به کلمه، بر وفاداری به معنا و تسهیل فهم تأکید کردهاند و تلاش کردهاند نثری ساده و بدون زینت به کار ببرند، چراکه بسیاری از داستانگویان اصلی، افراد عادی و بیسواد بودند که بیشتر به محتوا تا فرم اهمیت میدادند. در نهایت، تصاویر هنرمند برجسته ایسلندی، کارتن گویانسان، نیز به این مجموعه بعدی تازه بخشیده و ارزش آن را دوچندان کرده است.
چرا باید کتاب قصه ها و افسانه های مردم ایسلند را بخوانیم؟
داستانها و افسانههای مردم ایسلند دریچهای به هویت، فرهنگ و تاریخ این ملت میگشایند؛ آنها نه تنها عمیقترین آرمانها، ترسها و باورهای مردم ایسلند را بازتاب میدهند، بلکه شرایط سخت زندگی و دلبستگی عمیق آنها به سرزمینشان را نیز به تصویر میکشند. با خواندن این قصهها، میتوانید با جهانی پر از موجودات ماورایی، قهرمانان و چالشهای روزمره مردمی که در یکی از سختترین نقاط دنیا زندگی کردهاند، آشنا شوید.
خواندن کتاب قصه ها و افسانه های مردم ایسلند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب به همهٔ کسانی که به فرهنگشناسی، اسطورهشناسی، ادبیات فولکلوریک و یا صرفاً به داستانهای جذاب و پرماجرا علاقه دارند، بهویژه دانشجویان و پژوهشگران این حوزهها و همچنین علاقهمندان به ادبیات شمال اروپا، پیشنهاد میشود. این مجموعه نه تنها سرگرمکننده است، بلکه درک عمیقتری از پیوند انسان و طبیعت در بستر یک فرهنگ غنی را به خواننده ارائه میدهد.
بخشی از کتاب قصه ها و افسانه های مردم ایسلند
«روز بعد صبح زود سیگنی به قصر رفت، مقابل شاه حاضر شد و به او ادای احترام کرد. پادشاه پرسید که او کیست و سیگنی گفت که دختر مرد روستایی است و در زمینهای نزدیک قصر زندگی میکند و پرسید که اگر پسر پادشاه را برایش بیاورد چه خواهد شد. پادشاه گفت که این سؤال جواب نمیخواهد چرا که این کار از عهده او ساقط است و ادامه داد:
ــ هیچ مردی در قلمرو من نتوانسته است این کار را انجام دهد!
سیگنی مجدداً پرسید که اگر او بتواند پسرش را برایش بیاورد آیا همان جایزهای را که برای بقیه در نظر گرفته است به او هم خواهد داد و پادشاه قول مساعد داد. با این حرف، سیگنی به کلبه برگشت و از شاهزاده خواست که همراه او به قصر پادشاه برود. پادشاه با پسرش بسیار مهربانانه روبهرو شد و از او خواست آنچه را که از زمان جدا شدنش از خدمه برایش اتفاق افتاده بود تعریف کند.
هلینی بر تختی نشست و از سیگنی دعوت کرد کنارش بنشیند، سپس داستان خود را شروع کرد. او دقیقاً همه چیز را آن چنان که در این قصه آمده است تعریف کرد و اضافه نمود که زندگی خود را مدیون سیگنی است. با گفتن این موضوع از پدرش اجازه خواست تا با سیگنی ازدواج کند. پادشاه موافقت کرد و دستور داد ضیافتی تدارک ببینند و همه اشرافزادگان و خانوادههای سلطنتی را به آن دعوت کنند. جشن باشکوهی بود و به مدت یک هفته ادامه داشت. در پایان همه مهمانها به خانههایشان بازگشتند و از سخاوت پادشاه تمجید کردند.»
حجم
۵٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه
حجم
۵٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه