
کتاب قصه ها و افسانه های مردم ژاپن
معرفی کتاب قصه ها و افسانه های مردم ژاپن
کتاب قصه ها و افسانه های مردم ژاپن با عنوان اصلی Japanese tales and legends نوشتهٔ هلن مک آلپاین و ویلیام مک آلپاین و ترجمهٔ ابراهیم اقلیدی توسط انتشارات شرکت کتاب هرمس منتشر شده است. این کتاب جلد هفتم از مجموعهٔ «افسانههای ملل» است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قصه ها و افسانه های مردم ژاپن
کتاب قصهها و افسانههای مردم ژاپن مجموعهای جذاب از داستانهای فولکلور و اساطیری است که خوانندگان فارسیزبان را با گنجینهای از روایتهای این سرزمین آشنا میکند. این کتاب شامل چندین قصه کوتاه و بلند است که هر یک جنبهای از فرهنگ، باورها، و ارزشهای مردم ژاپن را به تصویر میکشند. تنوع داستانها از ویژگیهای بارز این مجموعه است؛ از افسانههایی دربارهٔ خدایان، ارواح و موجودات ماوراءالطبیعه (مانند یوکایها) گرفته تا داستانهای آموزنده دربارهٔ زندگی روزمره، روابط انسانی و مفاهیم اخلاقی. برخی از قصهها ممکن است به ریشههای تاریخی و نبردهای بزرگ ژاپن (مانند داستانهای هیکه) بپردازند و برخی دیگر ممکن است حکایتهای ساده و دلنشینی از زندگی مردم عادی باشند. این قصهها به خوبی آداب و رسوم، سنتها، مناظر طبیعی، و حتی معماری ژاپنی را در ذهن خواننده تداعی میکنند و پر از جزئیات فرهنگی هستند که به درک عمیقتر جهانبینی ژاپنیها کمک میکنند. بسیاری از این افسانهها نه تنها سرگرمکننده هستند، بلکه پیامهای اخلاقی، فلسفی، و اجتماعی هوشمندانهای را در خود جای دادهاند. مفاهیمی چون عدالت، وفاداری، صداقت، شجاعت، فداکاری و پیامدهای حرص و آز به شکلی غیرمستقیم و دلنشین در قالب داستانها بیان میشوند. شخصیتهای این داستانها نیز بسیار متنوع و بهیادماندنی هستند؛ از قهرمانان اساطیری و ساموراییهای شجاع گرفته تا پیرزنان دانا، حیوانات سخنگو، و موجودات خارقالعاده، که هر کدام درسها و تجربیاتی برای خواننده به ارمغان میآورند.
چرا باید کتاب قصه ها و افسانه های مردم ژاپن را بخوانیم؟
خواندن کتاب قصهها و افسانههای مردم ژاپن فرصتی برای غرق شدن در دنیایی پررمزوراز و آشنایی عمیقتر با فرهنگ، سنتها، و باورهای غنی ژاپن است. این کتاب نه تنها به شما امکان میدهد تا با اساطیر کهن، شخصیتهای افسانهای و موجودات خارقالعادهای که ریشه در تاریخ و فولکلور ژاپن دارند آشنا شوید، بلکه پنجرهای به سوی ارزشها، اخلاقیات، و جهانبینی مردم این سرزمین میگشاید. مطالعه این قصهها، که اغلب حاوی مضامین عمیق فلسفی، اخلاقی و اجتماعی هستند، میتواند به درک بهتر روح جمعی ژاپنیها و نحوهٔ تفکر و زندگی آنها کمک کند و الهامبخش رشد فردی و تأمل در مفاهیم جهانشمول انسانی باشد. این داستانها، فراتر از سرگرمی صرف، حامل حکمتهایی هستند که در طول قرنها از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند و بینشهای ارزشمندی درباره ماهیت انسان، طبیعت و ارتباط ما با جهان ارائه میدهند.
خواندن کتاب قصه ها و افسانه های مردم ژاپن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به تمامی علاقهمندان به فرهنگ و ادبیات ژاپن، از جمله کسانی که شیفته انیمه، مانگا، تاریخ، یا هنرهای سنتی این کشور هستند، به شدت پیشنهاد میشود. دانشجویان رشتههای شرقشناسی و اساطیر نیز میتوانند از آن بهعنوان منبعی غنی برای پژوهشهای خود بهره ببرند. همچنین، این کتاب برای کسانی که به دنبال داستانهای جذاب و آموزنده با ریشههای فرهنگی عمیق هستند، گزینهای عالی است. این قصهها، به دلیل ماهیت تخیلی و گاهی فانتزی خود، برای کودکان و نوجوانان نیز سرگرمکننده و آموزنده هستند و میتوانند آنها را با دنیایی از تخیل و حکمت آشنا کنند و زمینهساز علاقه آنها به مطالعه فرهنگهای دیگر باشند.
بخشی از کتاب قصه ها و افسانه های مردم ژاپن
«و بخت کوهستان، بخت من نیست. تمام روز را سرگردان پرسه زدم و گشتم، اما هیچ موجود زندهای در کوهها ندیدم. تنها غنیمت من تن پاره پاره و خونین است. اما این درسی است که در کار بخت دخالت نکنیم. ما پدر آسمانیمان را که این نعمت را به عنوان حق طبیعی به ما بخشیده است، رنجاندهایم. حالا این کمان و تیرهای تو. نخ و قلاب گرانبهای ماهیگیری مرا پس بده و بیا دیگر هیچگاه این قدر احمق نشویم.
وقتی برادر کوچکتر به بالا نگاه کرد و به برادرش گفت که قلاب او گم شده است، برادر بزرگ همچون طوفان خشمگین شد. او از شنیدن اظهار پشیمانیهای برادرش و درخواستهای او برای عفو و بخشش سر باز زد و فقط و فقط اصرار داشت که چطور و چگونهاش مهم نیست، باید قلاب ماهیگیری گرانبهایش را به او پس بدهد. هوسوسوری خشمگین تیر و کمان برادرش را بر زمین انداخت و در تاریکیای که آنها را دربرگرفته بود، ناپدید شد.
هیکوهوهودمی از ته دل از خشم برادر غمگین بود. سراسر شب آشفته و ناراحت روی تختهسنگ کنار ساحل نشست. چون سپیدهدم دررسید بر آن شد تا برای ساختن قلابهای ماهیگیری جدید برای برادرش از شمشیر خود بگذرد. در روزهای بعد پانصد قلاب از فلز شمشیرش ساخت و به عنوان تاوانِ قلابی که در اعماق دریا گم شده بود به برادرش تقدیم کرد. اما برادر بزرگتر آنها را دور انداخت و دوباره از او خواست که قلاب خودش را پیدا کند و به او بازگرداند.
برادر کوچکتر، که از طبع تند و خشن برادرش عمیقاً و بیش از پیش رنجیده بود، شبانه روز با نومیدی کنار ساحل میرفت و بیهوده در این امید بود که شاید موج قلاب را به ساحل بیاورد. اما جستجوهایش به جایی نرسید. او خود را روی شنها انداخت و زارزار گریست. مدت زیادی اشک ریخت، آن قدر که آستینهایش از آن تر شد، ناگاه حس کرد کسی به شانهاش زد و چون به بالا نگاه کرد، چهره مهربان و چروکیده پیرمردی را دید.»
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۲۴۱ صفحه
حجم
۲۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۲۴۱ صفحه