
کتاب قتل در خانه کشیش
معرفی کتاب قتل در خانه کشیش
کتاب قتل در خانه کشیش با عنوان اصلی The Murder at the Vicarage نوشتهٔ آگاتا کریستی و ترجمهٔ مجتبی عبدالله نژاد است. انتشارات شرکت کتاب هرمس این رمان جنایی را منتشر کرده است. «خانم مارپل» شخصیت اصلی این رمان جنایی است. این اثر از مجموعهٔ «کارآگاه» است و نسخهٔ الکترونیکی آن را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قتل در خانه کشیش
کتاب «قتل در خانه کشیش» یک اثر داستانی کارآگاهی از آگاتا کریستی است که اولین بار در سال ۱۹۳۰ منتشر شد. این کتاب اولین حضور خانم مارپل، کارآگاه مشهور آگاتا کریستی، در رمانهای او است. داستان در روستای سنت مری مید اتفاق میافتد، جایی که «کلنل پروترو»، مردی منفور، در خانهٔ کشیش به قتل میرسد. این اولین رمان بلندی است که شخصیت خانم مارپل و روستای او، سنت مری مید، را معرفی میکند. این شخصیت پیش از این در داستانهای کوتاهی که از دسامبر ۱۹۲۷ در مجلات منتشر شده، ظاهر شده بود. این داستانهای اولیه در سال ۱۹۳۲ در کتاب «سیزده معما» گردآوری شدند. این رمان در ۳۲ فصل نگاشته شده است.
خلاصه کتاب قتل در خانه کشیش
کلنل پروترو، مردی بداخلاق و منفور در روستای سنت مری مید، در خانهٔ کشیش به قتل میرسد. همهٔ اهالی روستا، از جمله کشیش لئونارد کلمنت و همسرش گریسلدا، از دست او عاصی بودند و انگیزهٔ قتل او را داشتند. خانم مارپل، پیرزن تیزهوش و کنجکاو روستا، با استفاده از اطلاعات و مشاهدات دقیق خود، شروع به تحقیق در مورد این قتل میکند. او با زیرکی و ظرافت، رازهای پنهان اهالی روستا را آشکار میکند و در نهایت، قاتل واقعی را شناسایی میکند.
چرا باید کتاب قتل در خانه کشیش را بخوانیم؟
این کتاب، اولین حضور خانم مارپل در رمانهای آگاتا کریستی است و فرصتی برای آشنایی با این شخصیت محبوب و دوستداشتنی فراهم میکند. آگاتا کریستی با مهارت خود، داستانی پر از تعلیق و رمز و راز را به تصویر میکشد که خواننده را تا پایان داستان درگیر خود نگه میدارد. خانم مارپل با استفاده از هوش و ذکاوت خود، سرنخهای ظریف را کنار هم قرار میدهد و معمای پیچیدهٔ قتل را حل میکند. این کتاب، نگاهی دقیق و موشکافانه به زندگی در یک روستای کوچک انگلیسی ارائه میدهد.
خواندن کتاب قتل در خانه کشیش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر از علاقهمندان به داستانهای جنایی و معمایی هستید، خواندن این رمان را از دست ندهید. همچنین اگر خانم مارپل از شخصیتهای محبوب شماست، این کتاب برای شما بسیار جذاب خواهد بود.
اقتباس هایی از کتاب قتل در خانه کشیش
این داستان در سال ۱۹۴۹ توسط «موی چارلز» و «باربارا توی» به یک نمایشنامه تبدیل شد که در ۱۶ دسامبر ۱۹۴۹ در تئاتر پلیهاوس افتتاح شد. نقش خانم مارپل را «باربارا مولن» بازی کرد که در آن زمان تنها ۳۵ سال داشت.
بیبیسی این کتاب را به فیلمی تبدیل کرد که برای اولین بار در ۲۵ دسامبر ۱۹۸۶ پخش شد، با «جون هیکسون» در نقش خانم مارپل، «پل ادینگتون» در نقش کشیش و «پالی آدامز» در نقش آن پروترو. این اقتباس بسیار نزدیک به رمان اصلی بود، با چهار استثنای عمده: تلهای که قاتل را افشا میکند به یک تلاش قتل دیگر تغییر یافته است، شخصیتهای دنیس، دکتر استون و گلدیس کرام حذف شدهاند، بیل آرچر در هنگام وقوع قتل در آشپزخانه حضور دارد و آن از روی پشیمانی خودکشی میکند، نه اینکه محاکمه شود.
این رمان به عنوان یک قسمت از مجموعهٔ تلویزیونی فرانسوی «قتلهای کوچک آگاتا کریستی» در سال ۲۰۱۶ اقتباس شد.
این کتاب برای رادیو توسط مایکل باکول اقتباس شد، با جون ویتفیلد در نقش خانم مارپل، فرانسیس متیوز در نقش کشیش لئونارد کلمنت، و ایمیلدا استنتون در نقش گریسلدا کلمنت. این اقتباس برای اولین بار توسط بیبیسی در سال ۱۹۹۳ پخش شد.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی، نویسندهٔ انگلیسی که در سال ۱۸۹۰ متولد شد و در سال ۱۹۷۶ درگذشت، بهعنوان یکی از برجستهترین چهرههای ادبیات جنایی و کارآگاهی شناخته میشود. او با خلق آثاری که به زبانهای متعددی ترجمه شدهاند، رکورددار بیشترین ترجمهٔ آثار ادبی در جهان است. علاوه بر داستانهای جنایی، کریستی با نام مستعار مری وستماکوت، رمانهای عاشقانه نیز به نگارش درآورده است. با این حال، شهرت اصلی او به خاطر ۶۶ رمان جناییاش است که شخصیتهای ماندگاری همچون هرکول پوآرو و خانم مارپل را خلق کردهاند. این آثار، نه تنها لقب «ملکهٔ جنایت» را برای او به ارمغان آوردند، بلکه او را بهعنوان یکی از مبتکرترین و تأثیرگذارترین نویسندگان در ژانر داستانهای جنایی مطرح کردند.
بخشی از کتاب قتل در خانه کشیش
«ــ آن روز عصر قرار بود لارنس، یعنی آقای ردینگ را در کارگاه ببینم. ساعت شش و ربع. به اتفاق شوهرم با ماشین رفتیم توی دِه. من مقداری خرید داشتم که باید انجام میدادم. وقتی میخواستیم جدا شویم، شوهرم همین طوری گفت که با کشیش قرار دارد. من نمیتوانستم به لارنس خبر بدهم و نگران شدم. خب ... به نظرم خیلی ناجور بود که با لارنس توی باغ کشیشسرا قرار گذاشتهام، در حالی که شوهرم هم آنجاست.
این حرف را که زد، گونههایش گل انداخت. لحظه خوبی برایش نبود.
ــ فکر کردم شاید شوهرم کارش زیاد طول نکشد. برای اینکه مطمئن شوم، از کوچه پشتی آمدم که از درِ باغ بروم تو. امیدوار بودم کسی نبیندم، ولی خانم مارپل توی باغ بود. نگهم داشت و با هم حرف زدیم و من گفتم قصد دارم بروم شوهرم را ببینم. فکر کردم مجبورم توضیحی بدهم. نمیدانم حرفم را باور کرد یا نه. حالتِ ... حالت خندهداری پیدا کرده بود. از پیشش که رفتم، یکراست رفتم به کشیشسرا، ساختمان را دور زدم و خودم را رساندم به درِ شیشهای کتابخانه. خیلی یواش رفتم و منتظر بودم صدای گفتگو را بشنوم. ولی با کمال تعجب دیدم خبری نیست. نگاه کردم دیدم اتاق خالی است. با عجله از چمن گذشتم و آمدم به کارگاه. چند لحظه بعد، لارنس هم آمد.»
حجم
۳۰۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۱ صفحه
حجم
۳۰۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۱ صفحه