کتاب زمان و وجود
معرفی کتاب زمان و وجود
کتاب زمان و وجود؛ به انضمام گفتاری در باب پایان فلسفه و وظیفه تفکر نوشتهٔ مارتین هایدگر و ترجمهٔ شهاب الدین امیرخانی است و بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه آن را منتشر کرده است. این گفتار تشکیل شده از درسگفتار هایدگر دربارۀ زمان و وجود که به همراه خلاصهای از شش جلسه سمینار منتشر شده است. بهعلاوۀ سخنرانی «دربارۀ پایان فلسفه و وظیفۀ تفکر» و قطعاتی از بازاندیشی رابطۀ هایدگر با پدیدارشناسی.
درباره کتاب زمان و وجود
وجود و زمان کتاب اصلی هایدگر به سال ۱۳۰۶ شمسی، در آلمان منتشر شد و هنوز بحث در باب آن ادامه دارد. زمان و وجود، چنانکه پیداست، این دو واژه را برعکس کرده و درواقع تقدم این یا آن را مورد پرسش قرار میدهد. تقدم این و آن در غالب تقدم وجود بر زمان یا زمان بر وجود، تقدم مادۀ تفکر و جهت تفکر، تقدم پیشگاه بر حضور امر حاضر یا برعکس، از جمله چالشهای اصلی گفتار پیش روست که ناگزیر در ادامه به مقولات آغازین و انضمامی دیگری نیز میپردازد. سرانجام معلوم میشود که چندین مقولۀ آغازین بدون ترتیب قابل تعیینی از جانب ما، بهنحو انضمامی در کارند تا جهان چنانکه جهان حاضر هست در حضور آید و جا برای امور پنهان و مستور از دسترس فلسفه نیز باقی بماند.
زمان در کتابهای مارتین هایدگر مقامی والا دارد. هرآنچه در خلقت آید، با عبور از مجرای زمان حضور یافته است. زمان برای هایدگر یک چیز نیست بلکه هویتی شخصوار است. او در جایی در مورد زمان میگوید: رواست به جای اینکه پرسیده شود زمان چیست، پرسیده شود زمان کیست.
از یک نگاه بیرونی، روشن است که زمان و وجود وارونۀ نخستین اثر سترگ هایدگر یعنی وجود و زمان است. ولی مسیر از وجود و زمان به زمان و وجود چنان ظریف و پیچیده است که نمیشود خاماندیشانه از وارونگی این دو سخن بگوییم. زیرا در گفتارهای پسین، این مفاهیم تغییرات ژرفی پذیرفته بیآنکه فتوری در معنای اولیه و بنیادین آنها پدید آمده باشد.
هایدگر در وجود و زمان، از هرمنوتیک پدیدارشناسانۀ هستی آدمی، بهسوی هستیشناسی بنیادین میرود، او لایههای تجربه را وامیچیند و با تحلیل اشیای طبیعی تحت عنوان فرادست و اشیای مصنوعی تحت عنوان دستواره و باطن وجود آدمی در ساختار اساسی پروا، این لایهها را برمیگیرد. این ساحتهای سهگانه، برسازندۀ وحدت هستیدرعالم سرآغازین و تجزیهناپذیر هستیاند.
خواندن کتاب زمان و وجود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتهٔ فلسفه پیشنهاد میکنیم.
درباره مارتین هایدگر
مارتین هایدگر فیلسوف معروف آلمانی (۱۸۸۹-۱۹۷۶) الهیات را از سال ۱۹۰۹ در دانشگاه فرایبورگ آغاز کرد و بعد به فلسفه روی آورد. اندیشهٔ او شکلدهندهٔ افکار فیلسوفان بسیاری مثل میشل فوکو، ژاک دریدا و هانس گادامر بوده است. یکی از مهمترین کتابهای او هستی و زمان است.
بخشی از کتاب زمان و وجود
«گفتاری که در پی میآید عباراتی است به عنوان مقدمه. اگر همین حالا دو تصویر را که پُل کلِه در سال پایانی عمرش نقاشی کرده ـ نقاشی آبرنگ «روحانیون در قاب پنجره» و «مرگ و آتش» رنگ روغن روی پارچه که برای فهمیدنشان باید مدتی دراز روبهرویشان بایستیم نگاه کنیم، باید این ادعا را که این تصاویر بیدرنگ معقولاند، رها کنیم.
اگر اکنون میشد شعر گئورگ تراکل با نام «هفتگانههای مرگ» را در ذهن مرور کنیم و شاید همراه با شاعر بشود این کار را بکنیم، باید ندای مکرر آن را بشنویم و این ادعا را که بیدرنگ معقول است رها کنیم.
اگر همین حالا ورنر هایزنبرگ در اینجا افکارش دربارۀ فیزیک نظری را بیان میکرد و میخواست آن صورتبندی کیهانی را که سالها بهدنبالش بود، برایمان بگوید، حداکثر دو یا سه نفر از حضار توانایی پیگیری استدلال او را داشتند درحالیکه بقیه بدون اعتراض سخنان او را میشنیدیم و این ادعای بیدرنگ معقول را فرومینهادیم.
دربارۀ اندیشههایی که فلسفه نامیده شده، اینطور نیست. چنین اندیشیدنی قرار است «آگاهی دنیوی» را عرضه کند و حتی «مسیر زندگی متبرکی» را نشان بدهد. اما شاید اینگونه اندیشه، امروزه در موقعیتی واقع شده که تأملاتی را میطلبد که از معارف مفید و یا حکمت عملی بسیار دور است. شاید گونهای تفکر ضروری شده که به موضوعاتی معطوف است که حتی نقاشی و شعر و نظریۀ فیزیک ریاضیاتی، تعیّن خود را از آنها یافتهاند. در اینجا نیز لازم است هرادعایی دربارۀ معقولیت بلادرنگ آنها را رها کنیم، هنوز ناگزیریم گوش فرا دهیم، زیرا باید به آنچه ناگزیر ولی نخستین است اندیشه کرد.
بنابراین نه باید تعجبزده شویم و نه خوشحال اگر بسیاری از شنوندگان به این گفتار اعتراض کنند. واقعیت این است که نمیتوان پیشبینی کرد چه تعداد یا چندین نفر حالا یا بعداً با این گفتار دربارۀ چنین موضوعاتی به فکر فروروند. میخواهیم دربارۀ اندیشیدن دربارۀ وجود، بدون اینکه مصادیق آن در موجودات را لحاظ کنیم سخن بگوییم. تلاش برای اندیشه درباره هستی فارغ از موجودات ضروری است. زیرا به نظر من در غیر این صورت دیگر نمیتوانیم بهوضوح از وجود آنچه امروز در سراسر کرۀ زمین «هست» سخن بگوییم، چه رسد به اینکه بخواهیم در حد کفایت، پیوند آدمی را با آنچه تا امروز «هستی» خوانده شده معلوم کنیم.»
حجم
۱۳۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۱۳۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه