کتاب عشق صوفیانه
معرفی کتاب عشق صوفیانه
کتاب عشق صوفیانه نوشته و پژوهش جلال ستاری است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتاب شرحِ ارجمندترین سخن صوفیه یعنی حدیث عشق است که به گفته شیخ ابوسعید ابیالخیر «شبکةالحق» است و به قول دیگری، کوه قاف که «هر که بر آن ننشست، سیمرغ را ندانست» و بنابراین نردبانی است که پایه پایه تا عنانِ آسمان میرود و به سخنی دیگر، استوارترین رشته پیوند یا «وصلت روحانی» میان حق و خلق، بسان عاشق و معشوق است.
درباره کتاب عشق صوفیانه
کتاب عشق صوفیانه شرح ارجمندترین سخن صوفیه، یعنی سخن عشق است که آن را استوارترین رشتهٔ پیوند یا وصلت روحانی میان حق و خلق دانستهاند و از سوی دیگر عشق انسانی را نیز منهاج عشق ربانی دیده، عشق خلق را تجلی عشق حق شمرده و در وصف عشق الهی قیاس از عشق انسانی گرفتهاند. آنان «جوهر محبت و نایره آتش عشق» را خاصیتی شمردهاند که انسان بدان ممتاز است و بر آن بودهاند که تأثیر کیمیاکار عشق است که میتواند دیوی را فرشته کند و یزیدی را به مرتبهٔ بایزیدی برساند.
کتاب عشق صوفیانه بررسی جامعی است از دیدگاههای صوفیه در باب عشق و با تتبع تفصیلی در اهم آثار بزرگان تصوف و نقل بسیاری از سخنان نغز و بدیع آنان در این باب بر گوشههای مختلف این بحث روشنی افکنده است.
خواندن کتاب عشق صوفیانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران و دوستداران تصوف پیشنهاد میکنیم.
درباره جلال ستاری
جلال ستاری در سال ۱۳۱۰ در رشت متولد شد. او محقق، اسطورهشناس و اندیشمند ایرانی است. ستاری برای تحصیل به سوئیس رفت و تا مقطع دکترا تحصیل کرد. یکی از استادانش، ژان پیاژه، روانشناس مشهور بود. توجه ستاری به چیزی فراتر از روانشناسی فردی جلب شد و تمرکزش را بر روانشناسی جمعی و شناخت تأثیر مثبت یا منفی کهنالگوها و اسطورهها و افسانهها در ناخودآگاه جمعی معطوف کرد. جلال ستاری کتابها و آثار بسیاری در زمینه افسانهشناسی، ادبیات نمایشی و نقد فرهنگی تألیف کرده است که بسیاری از آنها به کتابهای مرجع در همین زمینه بدل شدهاند. بهپاس فعالیتهایش، نشان هنر و ادب درجه شوالیه را از دولت فرانسه دریافت کرده است و جایزهای به نام او وجود دارد که به پژوهشگران برتر زمینه نمایش ایرانی اهدا میشود.
بخشی از کتاب عشق صوفیانه
«تصوف عاشقانه، خداپرستی به سائقه عشق و محبت است و صوفیه که معتقد بودند «کمالیت دین در کمالیت محبت است»، رابطه خالق صاحب کمال جلال و جمال مطلق را با مخلوق، همچون پیوند عشق میان عاشق و معشوق میبینند و باور دارند که «هیچ آفریدهای نیست که در وی آتش عشقِ خدا نیست»، و بنابراین، عشق همهکس را فرضِ راه است، چون «به خدا رسیدن فرض است و لابد هر چه به واسطه آن به خدا رسند، فرض باشد به نزدیک طالبان. عشق بنده را به خدا رساند، پس عشق از بهرِ این معنی فرضِ راه آمد» و همین عقیده است که معرکه آراء و مورد اعتراض شدید ظاهربینان و متشرّعه و فقها واقع شده و بر سر آن، ماجراها رفته است.
چرا صوفیه رابطه حق با خلق را عاشقانه دانستهاند؟ بیگمان بدین علت که به اقتضای حاجت درونی انسان، ممکن نبوده است برقراری رابطه با مبدأ وجود را که جمال مطلق است، رابطهای عاشقانه نبینند و به همین دلیل، این رابطه، به گمانشان، هم مستقیم است و هم دوسری بدینمعنی که با رشتهای دوجانبه، خدا و انسان را به هم میپیوندد، درست بسان پیوند عاشقانه میان عاشق و معشوق: البته این اتصال مستقیم عاشقانه که یا با اتحاد حاصل میشود و یا با حلول، صوفی مشتاقِ وصل را از معرفت حق بینیاز نمیکند، اما معرفت در این طریق، کشف است و وجد و اشراقات قلبی و باطنی؛ از اینرو به اعتقاد صوفیهای که از عشق الهی دم میزنند، طریقِ عشق، به مقصد و مقصود یعنی دریافت جمال و کمال حق راهبر است، نه راهِ عقل جزوی.»
حجم
۵۶۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۵۶۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه