دانلود و خرید کتاب دشمن پنهان آگاتا کریستی ترجمه محمدطاهر ریاضی
تصویر جلد کتاب دشمن پنهان

کتاب دشمن پنهان

معرفی کتاب دشمن پنهان

کتاب دشمن پنهان نوشتهٔ آگاتا کریستی و ترجمهٔ محمدطاهر ریاضی است و انتشارات شرکت کتاب هرمس آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب دشمن پنهان

دشمن پنهان برای اولین بار در سال ۱۹۲۲ منتشر شد. این کتاب دومین رمان جنایی آگاتا کریستی است. او در رمان دشمن پنهان شخصیت‌های تامی و تاپنس را معرفی می‌کند که بعداً در سه رمان دیگر و یکی از مجموعه داستان‌های کریستی نیز دیده می‌شوند.

قصه‌ٔ رمان از آن جایی شروع می‌شود که کشتی‌ای در حال غرق شدن است و مردی آمریکایی مدارک مهمی را به دختری جوان می‌سپارد، مدارکی که می‌توانند نتیجه‌ٔ جنگ را تغییر دهند.

از طرفی جنگ بزرگ به‌تازگی تمام ‌شده و کار خیلی سخت پیدا می‎‌شود. در این شرایط تامی و تاپنس که دوستان دوران کودکی هستند همدیگر را می‌بینند و تصمیم می‌گیرند کسب‌وکار خودشان را راه بیندازند. آن‌ها درگیر شغلی می‌شوند که آن‌ها را به سمت موقعیت‌های خطرناک می‌برد. حالا دیگر مدارک روزهای جنگ می‌تواند به نفع آمریکا نباشد. تامی و تاپنس باید بفهمند بر سر دختر جوان و مدارک چه آمده است.

از روی داستان این کتاب در سال ۱۹۸۳، فیلم سینمایی‌ای به همین نام ساخته شد.

خواندن کتاب دشمن پنهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های جنایی و پلیسی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آگاتا کریستی

آگاتا کریستی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی، دوون به دنیا آمد. او نویسندۀ مشهور انگلیسی و خالق داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او نخستین نویسنده‌ای است که کتاب‌هایش بیشترین ترجمه را به زبان‌های مختلف دنیا داشته و پس از او، ژول ورن و سپس شکسپیر در این روند قرار دارند؛ کریستی همچنین طولانی‌ترین نمایشنامۀ جهان را به نام «The Mousetrap» نوشته است. این نمایشنامه از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد. این نمایش در مارس ۲۰۲۰ به‌دلیل همه‌گیری ویروس کرونا بسته شد. این نویسندۀ انگلیسی، ترجمه‌شده‌ترین نویسنده است. کریستی ۶ رمان نیز با نام مستعار Mary Westmacott نوشته است. آگاتا کریستی طی هر ۲ جنگ جهانی، در بیمارستان‌ها خدمت کرد و دانشی درمورد سم‌هایی را که در بسیاری از رمان‌ها، داستان‌های کوتاه و نمایشنامه‌های او وجود داشت، به دست آورد؛ او همچنین در دوره‌ای از زندگی‌اش، چندین‌ماه را در حفاری‌هایی در خاورمیانه می‌گذراند و بدین‌ترتیب از این دانش نیز در نگارش کتاب‌هایش سود می‌جست. کریستی از خانواده‌ای ثروتمند و طبقۀ متوسط بود که عمدتاً در خانه تحصیل می‌کرد. او در سال ۱۹۲۰ «ماجرای مرموز در استایلز» را با حضور کارآگاه «هرکول پوآرو» نوشت و با این اثر بود که به نخستین پله‌های موفقیت پا گذاشت.

آگاتا کریستی جوایز ویژه و مختلفی را در طول عمر هنری‌اش دریافت کرده است. بیشتر کتاب‌ها و داستان‌های کوتاه او (و بعضی‌ها از آن‌ها چندین‌بار) به‌صورت فیلم درآمده‌اند. از آن میان می‌توان فیلم‌های قتل در قطار سریع‌السیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون را نام برد؛ همچنین بسیاری از نوشته‌های کریستی بارها برای تهیۀ برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی مورداستفاده و اقتباس قرار گرفته‌اند. علی دهباشی، سردبیر مجلهٔ بخارا، در «شب آگاتا کریستی» گفت که این نویسندۀ انگلیسی، به‌خاطر علایق باستان‌شناسی همسرش، بارها به ایران سفر کرده بود. در سال ۱۳۴۵ بود که محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی گفت‌و‌گویی انجام داد.

تنها بخشی از آثار این نویسنده را در فهرست زیر ببینید:

رمان‌های هرکول پوارو:

شیطان به قتل می رسد، ماجرای اسرارآمیز در استایلز، قتل در زمین گلف، قتل راجر آکروید، چهار (قدرت) بزرگ، راز قطار آبی، خطر در خانه آخر، لرد اجور می‌میرد، قتل در قطار سریع‌السیر شرق، تراژدی در سه پرده، مرگ در میان ابرها، قتل به ترتیب الفبا، قتل در بین‌النهرین، ورق‌های روی میز، شاهد خاموش، مرگ بر روی نیل، کریسمس هرکول پوآرو، ملاقات با مرگ، جنایت‌های میهن پرستانه و ... .

مجموعه داستان‌ها:

تحقیقات پوآرو، قتل در مجتمع مسکونی، راز رگاتا، کارهای هرکول، شاهدی برای پیگرد قانونی، سه موش کور، ماجرای پودینگ کریسمس، گناه مضاعف، نخستین پرونده‌های پوآرو، گرفتاری در خلیج پولنسا، مجموعه چای هارلوین، روشنایی ماندگار.

رمان‌های خانم مارپل:

قتل در خانه کشیش، جسدی در کتابخانه، انگشت متحرک، اعلام یک قتل، آنها این کار را با آیینه انجام می‌دهند، جیب پر از چاودار و... .

آگاتا کریستی در تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت.

بخشی از کتاب دشمن پنهان

«روز بعد به کندی گذشت؛ گذراندن چنین روز کسل کننده‌ای، برای کمتر کردن خرج و مخارج لازم بود. اگر خوب صرفه‌جویی می‌کردند، می‌توانستند با چهل پوند باقیمانده زمان زیادی را بگذرانند. خوشبختانه هوا صاف و آفتابی بود و تاپنس امر کرد که «پیاده روی خرجی ندارد». پس از غروب آفتاب نیز منظره زیبای ستارگان دوردست، لحظات آرامبخش و خوشایندی را برایشان فراهم ساخت.

چهارشنبه روز دلسردکننده‌ای بود. پنج شنبه، آگهی به موقع چاپ شد و احتمالاً جمعه، نامه‌ها به آپارتمان تامی می‌رسید.

تامی شرافتمندانه قول داد که اگر نامه‌ای برسد، آن را باز نکند؛ قرار بود یکدیگر را ساعت ده در گالری ملی ملاقات کنند.

ابتدا تاپنس به محل قرار رسید. روی یک صندلی با روکش مخمل قرمز رنگ نشست و بهت زده به کار خراطان گالری خیره شد. بالاخره تامی وارد شد.

ــ خوب؟

برسفورد با لحنی آزارنده گفت:

ــ کدام یک از این تابلوها را می‌پسندی؟

ــ این قدر بدجنس نباش. نامه‌ای رسید؟

تامی با تأسف زیاد و تقریباً اغراق آمیز سر خود را تکان داد:

ــ پیرزن، نمی‌خواستم همین الآن بگویم و ناامیدت کنم؛ اما خبر خوبی ندارم. پول باارزشمان را هدر دادیم.

آهی کشید و ادامه داد:

ــ ولی خوب ... بفرما. آگهی چاپ شد و حالا دو نامه داریم!

تاپنس تقریباً فریاد زد:

ــ تامی، بدجنس خبیث! نامه‌ها را بده به من. واقعاً که خیلی رذلی!

ــ امان از زبان تو تاپنس، امان از این زبان! می‌دانی ... آدمهایی که آمده‌اند به نمایشگاه دولتی گالری ملی، همگی مبادی آداب هستند. یادت می‌آید قبلاً گفته‌ام که تو دختر کشیشی، اما... .»

معرفی نویسنده
عکس آگاتا کریستی
آگاتا کریستی
انگلیسی | تولد ۱۸۹۰ - درگذشت ۱۹۷۶

آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میل، ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در دون شایرِ انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی‌اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده‌ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می‌توانست تبعه ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا یک خواهر و یک برادر داشت که هردوی آن‌ها از او بزرگ‌تر بودند. گر چه خواهر و برادر آگاتا را به مدرسه شبانه‌روزی و خود او را به یک مدرسه تکمیلی در فرانسه فرستاده بودند اما آگاتا در پنج سالگی خودش خواندن را یاد گرفت و بعد با استفاده از کتابخانه پدرش به معلوماتش اضافه کرد و تحصیلات آکادمیک نداشت.

الهام حمیدی
۱۴۰۳/۰۲/۰۸

ماجرای داستان از 1915 در اثنای جنگ اول جهانی استارت زده میشه ولی اتفاقات اصلی بعد از جنگ یعنی حول وحوش 1920 شروع میشه وتا پایان ادامه پیدا میکنه . البته مثل ماجراهای پوآرو و مارپل منو جذب نکرد می

- بیشتر
AS4438
۱۴۰۳/۰۱/۱۵

ترجمه فوق العاده بد، غلطهای املائی فراوان ،کتاب خوب را غیرقابل خواندن وخسته کننده میکند، منتظر آخرش بودم، هیجان ومعما داشت ولی مترجم کارنابلد کتاب را ،آنهم کتاب آگاتاکریستی را خراب کرده بود، خسته کننده شده بود.

«همه آدمهای خیلی بزرگ و برجسته، دیوانه هستند؛ اما نه دیگران و نه حتی خودشان متوجه این موضوع نمی‌شوند».
AS4438
بر فرض که وارد سیاست می‌شدم و حتی روزی به نخست وزیری انگلستان می‌رسیدم ... آن وقت چه می‌شد؟ آیا می‌توانستم قدرت را به دست بگیرم؟ هرگز ... در این صورت، سایر همکاران همیشه مانع تراشی می‌کردند و اسیر و گرفتار در محدودیتهای نظام دموکراسی، به مترسکی بی مصرف تبدیل می‌شدم! نه ... من خواهان قدرت مطلق و بی‌چون و چرا بودم! می‌خواستم یک حاکم مطلق باشم! فرمانروایی خودکامه! و چنین قدرتی فقط با زیر پا گذاشتن قانون به دست می‌آید ...
الهام حمیدی
جنگ هم مرا وحشت زده کرد ... اوایل فکر می‌کردم که جنگ باعث پیشبرد نقشه‌هایم خواهد شد. آلمانها کارآمد و فعال بودند؛ تشکیلات جاسوسی‌شان هم عالی بود. در مقابل، خیابانهای ما پُر شده بود از پسر بچه‌هایی با لباس خاکی رنگ ارتشی ... همگی ابله و کله پوک ... اما نمی‌دانم چطور شد که فاتح جنگ شدند ... پیروزی آنها باعث نگرانی بود ...
الهام حمیدی
«هیچ وقت دشمن خودت را دستکم نگیر».
AS4438

حجم

۲۴۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۴۶ صفحه

حجم

۲۴۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۴۶ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
تومان