کتاب افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی
معرفی کتاب افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی
کتاب افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی نوشتهٔ پروانه پورشریعتی و ترجمهٔ آوا واحدی نوایی است و نشر نی آن را منتشر کرده است. این کتاب به بررسی اتحادیه ساسانی ــ پارتی و فتح ایران به دست عربها میپردازد.
درباره کتاب افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی
افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی (اتحادیهٔ ساسانیپارتی و فتح ایران به دست عربها)، اثر ارزشمند پروانه پورشریعتی، پژوهشی است ژرف با نظریهپردازیهای بیباکانه. نویسنده بر سر آن بوده است تا از تاریخ دورهٔ پسین ساسانی ابهامزدایی و از بخشی از اطلاعات پراکنده و آشفته دربارهٔ این تاریخ رمزگشایی کند؛ بدانسان که از آنچه در این دوره و پس از یورش عربها بر سرزمین ایران رفت تصویری روشن و معنادار از منظر ایرانی بهدست دهد. پایمردی نویسنده در یافتن روزنههای امید و آزمودن همهٔ راههای ممکن برای روشنگری دربارهٔ ابهامات و یافتن حلقههای اتصال پراکندگیهای تاریخی بهراستی درخور ستایش است.
نویسنده با رویکردی ریشهای، انتقادی و مقایسهای دربارهٔ یکی از مهمترین و مؤثرترین عرصههای تاریخ نظریههای زیرو زبرکننده و شورانگیز پیش رو نهاده است. نویسنده با بررسی دوبارهٔ مجموعهٔ گستردهای از منابع نوشتاری و یافتههای فرهنگی مادی و با مقابلهٔ دقیق دادههای گوناگون دربارهٔ چرایی سقوط شاهنشاهی ساسانی و چگونگی فتح ایران بهدست عربها به نظریهای تازه دست یافته است.
نخستین ویژگی برجستهٔ این کتاب آن است که پس از سالها رکود پژوهشی در حوزهٔ مطالعات تاریخی دورهٔ باستانی پسین ایران، توجه پژوهشگران را به این حوزهٔ مطالعاتی جلب کرده و در این عرصه جنبوجوشی تازه پدید آورده است.
کارستان دیگر این اثر آن است که پروانه پورشریعتی الگوهای نظری را که از زمان استاد فقید، کریستنسن، در حوزهٔ مطالعات دورهٔ باستانی پسین ایران جا افتاده و مسلم انگاشته شده بود از نو بررسید و با دلایلی مقنع نادرستی بخشهایی از آنها را نشان داد. از دیگر نقاط قوت این پژوهش آن است که نویسنده در پژوهشی روشمند اساس کار خود را بر همنشینی و مقابلهٔ متونی قرار داده است که در گسترهٔ زمانی مورد نظر در سرزمینهای گوناگون و به زبانهای متفاوت نوشته شدهاند.
کتاب افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی در دو بخش اصلی «تاریخ سیاسی» و «جریانهای دینی» تنظیم شده است.
بخش نخست کتاب به بررسی عوامل و وقایع سیاسی مؤثر در فروپاشی سلسلهٔ ساسانی اختصاص یافته و در بخش دوم آن نقش تعاملات جریانات دینی رایج در گسترهٔ فرمانروایی ساسانیان در بهفرجامرسیدن روزگار این سلسله بررسی شده است.
دیدگاه کلی به تاریخ ساسانیان مقطعی است؛ بدین معنی که تاریخ ساسانیان را اساساً از سویی از تاریخ اشکانیان و از دیگرسو، از تاریخ پساباستان ایران جدا میانگارند. برخلاف دانشمندانی چون نولدکه و کریستنسن و دیگران که به صورتی گذرا به استمرار تاریخ دودمانهای قدرتمند پارتی در دوران ساسانی پرداختهاند، پژوهش حاضر به این نتیجه رسیده است که نقش دودمانهای پارتی در تاریخ ساسانیان بسیار اساسیتر و بنیادینتر از نقشی گذرا و حاشیهای بوده است.
به همین جهت، در حد امکان تاریخ این دودمانهای پارتی و افتوخیز و قدرت آنها را در عصر ساسانی بازبینی کرده و به نقد کشیده است.
این تاریخ را بهدلایل مختلف بهخصوص از دوران فرمانروایی یزدگرد اول ساسانی تا زمان فروپاشی حکومت ساسانی میتوان دنبال کرد. مرکزمداری شاهنشاهی ساسانی پذیرفتهترین روایت در گفتمان رایج تاریخنگاری ساسانی و پساساسانی ایران و آسیای غربی است.
براساس این روایت، پس از قیام اردشیر ساسانی علیه اردوان اشکانی، قیامی که رفتهرفته به فروپاشی امپراتوری اشکانی و قلعوقمع بیشتر خاندانهای اشرافی پارت انجامید، شاهنشاهی ساسانی توانست برای نخستین بار در تاریخ ایران حکومتی مرکزمدار (تمرکزگرا) و قدرتمند ایجاد کند. بر این اساس، ساسانیان در طول چهار سده و اندی پادشاهی و با گذر از فرازونشیبهایی، در عصر فرمانروایی انوشیروان عادل به اوج قدرت خود رسیدند.
پژوهش پیش رو اصل و الگوی «مرکزمداری» یا «تمرکزگرایی» حکومت ساسانیان را به پرسش میگیرد و ایدهٔ نوین «کنفدراسیون» ساسانیپارتی را ارائه میدهد.
خواندن کتاب افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران تاریخ ایران باستان پیشنهاد میکنیم.
درباره پروانه پورشریعتی
پروانه پورشریعتی دورههای کارشناسی ارشد و دکتری خود را در دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک به پایان رساند. عنوان پایاننامهٔ کارشناسی ارشد او «سلطانیه، پایتخت مغولان» و عنوان پایاننامهٔ دکتریاش «سنت ایرانی در طوس و حضور عربها در خراسان» است.
پورشریعتی اکنون استادیار رشتهٔ تاریخ در کالج تکنولوژی شهر نیویورک است.
او همچنین چهارده سال استادیار رشتهٔ مطالعات ایرانی و اسلامی در دانشکدهٔ زبانها و فرهنگهای خاورمیانهای دانشگاه ایالتی اوهایوی ایالات متحدهٔ امریکا بوده است و در کارنامهٔ خود پیشینهٔ تدریس و تحقیق در چندین دانشگاه دیگر را نیز دارد؛ از جمله دانشکدهٔ مطالعات اسلامی و خاورمیانهای دانشگاه نیویورک، دانشکدهٔ مطالعات خاورمیانهای دانشگاه آن آربِر میشیگان و دانشکدهٔ تاریخ دانشگاه اَمهِرست ماساچوست. او همچنین در چندین انجمن و مؤسسهٔ علمیپژوهشی عضویت یا سِمت دارد، از جمله عضویت در هیئتمدیرهٔ انجمن مطالعات جوامع فارسیزبان. از دیگر فعالیتهای ایشان همکاری با نشریات تخصصی است؛ از آن جمله است عضویت در هیئت بازنگری علمی خبرنامهٔ تاریخ ایران باستان و عضویت در هیئت ویراستاران مجلهٔ مطالعات جهان فارسیزبان، انتشارات مزدا و ایراننامه که نشریهٔ بنیاد مطالعات ایرانی است.
بخشی از کتاب افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی
«چنانکه میدانیم قوم ایرانی داهه چندی پیش از نیمهٔ سدهٔ سوم پیش از میلاد در جنوب شرقی دریای مازندران پدیدار شد. این سامان بعدها به نام این قوم دِهستان یعنی سرزمین داههها خوانده شد. اندکی پس از این زمان، از میان این قوم، گروهی به نام پَرنی از گذرگاهی در دل درهٔ اترک در مناطق کوهستانی شمال شرقی ایران به فلات ایران آمد و شهر باستانی آساک را پایتخت خود قرار داد. پَرنیها در حدود سال ۲۴۷ پم پادشاه خود اشک یکم را در آساک به تخت نشاندند.
سلسلهای که این گروه از قوم پَرنی بنیاد نهاد، برمبنای نام پادشاه آن، اشکانیان نامیده شد. این قوم بعدها، به نام موطن تازهٔ خود، پَرثَوَه منتسب و پارتی خوانده شد. به شرحی که گذشت، میدانیم که پارتیها قومی ایرانی مشتمل بر شمار زیادی از خاندانهای پدرتبار بودند که در میانهٔ سدهٔ سوم پیش از میلاد به فلات ایران آمدند. به بیان دیگر، «پارتی» نام یکی از اقوام ایرانی است که از روی نام سرزمین آنها، پَرثَوَه، گرفته شده است.
اشکانیان شاخهای از پارتیها بودند که به فرمانروایی ایران رسیدند. از این رو، اشکانی نام یک سلسله است.
دو جریان زمینهٔ ظهور پادشاهی اشکانی را فراهم کرد.
یکی آشوبی که پس از اسکندر و در دورهٔ سلطنت سلوکیان ایران را فراگرفته بود و دیگری شورشهایی که علیه سلوکیان ـکه در آنزمان به مسائل مصر و سوریه مشغول بودندــ از بلخ و خراسان سر برآورده بود. پَرنیها اوضاع بیسامان قلمرو شرقی حکومت سلوکیان را مغتنم دانستند و در حدود سال ۲۳۸ پم بر استان پَرثَوَه که دستکم از زمان هخامنشیان به این نام خوانده میشد چیره شدند. کمی بعد، این قوم هورکانیا را نیز تسخیر کرد.
هورکانیا سرزمینی وسیع در شرق دریای مازندران بود. این سرزمین منطقهای را دربرمیگرفت که بعدها به گرگان (سرزمین گرگها) و طبرستان موسوم شد. از آن پس، هورکانیا در کنار پَرثَوَه از مهمترین مراکز قوم داهه (پَرنی) بود.
روند گسترش فرمانروایی اشکانیان بهگونهای بود که در سال ۱۷۰ پم، این سلسله کاملاً در مناطق جنوبی دریای مازندران استقرار یافته بود. در دورهٔ فرمانروایی بزرگترین پادشاه اشکانی، مهرداد یکم (۱۷۱-۱۳۸ پم)، بخش غربی گسترهٔ جغرافیایی حکومت اشکانی در آغاز در قلمرو سلوکیان و سپس در قلمرو روم پیشروی کرد.»
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۴۲ صفحه
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۴۲ صفحه
نظرات کاربران
بسیار عالی و پژوهشی این دوران رو تحلیل کردند بدون غرض ورزی
یک اثر بی نظیر برای علاقمندان به تاریخ ایران است، خصوصا برای کسانی که روایت های موجود در مورد دلایل شکست ایرانیان از اعراب مسلمان را قطعی و مسلم نمی پندارند. نویسنده کتاب با انجام یک تحقیق گسترده، روایت جدیدی
عالی بود