کتاب آشنایی با شوپنهاور
معرفی کتاب آشنایی با شوپنهاور
کتاب آشنایی با شوپنهاور نوشتهٔ پل استراترن و ترجمهٔ کاظم فیروزمند است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. آشنایی با شوپنهاور از مجموعهکتابهای «آشنایی با فیلسوفانِ» نشر مرکز است. این کتاب به صورت خلاصه و داستانوار زندگی، آثار و افکار شوپنهاور را معرفی میکند.
درباره کتاب آشنایی با شوپنهاور
آشنایی با فیلسوفان مجموعهای از زندگینامههای فیلسوفان مشهور است که برای گشودن باب آشنایی با اندیشهها و دیدگاههای آنان مدخل مناسب و مغتنمی بهنظر میرسد. در هر کتاب گذشته از ارائهٔ اطلاعات زندگینامهای، افکار هر فیلسوف در رابطه با تاریخ فلسفه بهطـور کلی و نیز در رابطه با جریانها و تحولات فکری و اجتماعی و فرهنگی عصـر او بازگو میشود و بدون ورود به جزئیات نظریات و عقاید او، مهمترین نکتههای آنها بـا بیانی ساده و روشن و در عین حال موثق و سنجیده بیان میشود. اساس کار در این کتابها سادگی و اختصار بوده اسـت تـا جوانان و نیز همهٔ خوانندگان علاقهمندی که از پیش مطالعات فلسفی زیادی نداشتهاند بتوانند به آسانـی از آنها بـهره بگیرند و چهبسا همین صفحات اندک انگیزهٔ پیجویی بیشتر و دنبالکردن مطالعه و پژوهش در این زمینه شود.
با شوپنهاور ما به سیارهٔ زمین باز میگردیم. شوپنهاور آدمی مزخرف بود، اما نوشتههایش سخت دوستداشتنی است. از افلاتون به بعد، در میان فیلسوفان بزرگ او بهترین صاحبسبک است. فلسفهاش بسیار گیراست. پس از سقراط، نخستین فلسفهای است آغشته با کلّ شخصیت مردی که طرحش میکند. از نوشتههای شوپنهاور تصویر بسیار روشنی از خود او به دست میآید؛ با این قید که هنگام خواندن آثارش همواره باید به یاد داشت که آنچه روی کاغذ شوخ، بخردانه و فروشکنندهٔ دغلبازی مینماید، در زندگی واقعی اگر دیده شود شاید غالباً طعنهزن، خودبینانه و تهاجمی باشد.
آرتور شوپنهاور در ۲۲ فوریهٔ ۱۷۸۸ در دانتزیگ در ناحیهٔ دریای بالتیک (اکنون گدانسک در لهستان)، درست با یک خلیج فاصله از جایی که قهرمان سراسر عمرش کانت در کونیگسبرگ زندگی میکرد، به دنیا آمد. پدرش بازرگانی از خانوادهای اشرافی و مادرش زن سرزندهای با طبع هنرمندانهٔ شکوفانشده بود. خانواده دید و نگرشی جهانوطن داشت. اسم آرتور را برای آن رویش گذاشتند که به فرانسوی و انگلیسی نیز همان بود. وقتی پروسیها، که این نگرش جهانوطن را نداشتند، در ۱۷۹۳ دانتزیگ را اشغال کردند، پدر شوپنهاور بلافاصله خانه و کسبوکارش را به بندر آزاد هامبورگ منتقل کرد. در دهسالگی او را دو سال به فرانسه فرستادند تا زبان فرانسه را فرا گیرد و آنجا همراه با خانوادهٔ بازرگانی که دوست پدرش بودند در لوهاور اقامت کرد. با فرزند خانواده، آنتیم، همچون برادر بود. در پانزدهسالگی پدر و مادرش او را به سفری سراسری در اروپا بردند که دو سال طول کشید و اینگونه زندگی منحصربهفرد شوپنهاور آغاز شد.
خواندن کتاب آشنایی با شوپنهاور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند با شوپنهاور آشنا شوند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آشنایی با شوپنهاور
«در ۱۸۰۷، شوپنهاور سرانجام این جسارت را به خرج داد که از خواست پدر سر بپیچد. هامبورگ را ترک گفت و به مدرسهای در گوتا رفت تا شرایط و آمادگی لازم را برای ورود به دانشگاه کسب کند. اما در آن موقع شوپنهاور برای مدرسه رفتن زیادی بزرگ شده بود و به زودی (به خاطر نوشتن شعری نه چندان مضحک یا حتی توهینآمیز دربارهٔ معلمی ابله) اخراج شد. سپس به وایمار رفت تا با مادرش زندگی کند.
مامان به ستارهٔ سالنهای ادبی تبدیل شده بود. حالا دیگر دستی به قلم داشت و با قطب ادبیات آلمان، گوته، و کریستف وایلندِ طنزپرداز (ولترِ آلمان) دوستی داشت. مادام شوپنهاور خیلی خواهان داشت اما این جسارت اجتماعی را هم داشت که پیشنهادهای ازدواج را به سخره بگیرد و استقلال خودش را ترجیح دهد. شوپنهاور خوش نداشت ببیند که مادرش اینگونه خوشگذرانی میکند، و خود وی نیز نمیخواست ببیند پسری ناراضی دارد که در زیر یک سقف با او زندگی میکند تا مزاحم کارش باشد. هردو مصمم و دمدمیمزاج بودند و به زودی با هم در افتادند. نزاعهایی درگرفت، درها را به هم کوفتند. بدون تردید، شوپنهاور از رفتار مادرش واقعاً برآشفته بود. (مفهوم ریای شووینیستی، مانند قطب جنوب، هنوز کشف نشده بود، هرچند که برخی کاشفان متهورِ خلأ اقیانوسی حیاتِ اجتماعی، داشتند مجاب میشدند که وجود دارد.) بیشک، شوپنهاور به توفیق مادرش در محافل سطح بالای ادبی حسادت هم میکرد. از شوق و شور مادرش نسبت به «نوابغ» اکراه داشت (در حالی که خود نیز چنین شور و شوقی در سر میپرورید) و دگرگونی مادرش، تقریباً به یقین، لرزهٔ اودیپی نهفتهای را که در عمق رابطهشان محسوس بود به سطح آورد و پدیدار ساخت.
وقتی آرتور جوان در ۱۸۰۹ برای تحصیل به دانشگاه گوتینگن رفت همه نفس راحتی کشیدند. در رشتهٔ پزشکی ثبت نام کرد اما به زودی حضور در جلسات درس فلسفه را آغاز کرد. اینجا بود که افلاتون را کشف کرد و سپس شروع به خواندن کانت کرد که قرار بود تأثیری چنان عظیم بر فلسفهٔ او بگذارد. شوپنهاور قابلیت ممتاز فلسفهٔ کانت را بازشناخت و وقتی کوشید آثار امروزیترِ هگل را بخواند سخت برآشفت. به زودی شروع به گستردن بالهای تفکر در یادداشتهای خصوصیاش کرد که نمایندهٔ ذکاوت نمایان فلسفی است که به نسبتِ معکوس با فروتنیاش به سرعت افزایش مییافت. شوپنهاور به این نتیجه رسید که در بین کوتولههای فلسفی در گوتینگن غولی هست. پس، در ۱۸۱۱ به برلین رفت تا در درس فیشته، فیلسوف برجستهٔ آلمانی آن زمان، حضور یابد. (هگل پدیدارشناسی ذهن را چهار سال پیش منتشر کرده بود، اما هیچکس هنوز نشان نداده بود که آن را میفهمد.) اما شوپنهاور به سرعت از تاریکاندیشی فیشته سر خورد. آنچه شوپنهاور میجُست چیزی روشن چون علم و همانقدر مجابکننده بود.»
حجم
۱۷۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۶ صفحه
حجم
۱۷۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۶ صفحه
نظرات کاربران
چطور میتونم نسخه فیزیکی رو تهیه کنم؟ توی APP فقط روش خرید نسخه دانلودی رو پیدا کردم.
کاکو عالیه