کتاب آشنایی با هایدگر
معرفی کتاب آشنایی با هایدگر
کتاب آشنایی با هایدگر نوشتهٔ پل استراترن و ترجمهٔ پویا ایمانی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. آشنایی با هایدگر از مجموعهکتابهای «آشنایی با فیلسوفانِ» نشر مرکز است. این کتاب به صورت خلاصه و داستانوار زندگی، آثار و افکار هایدگر را معرفی میکند.
درباره کتاب آشنایی با هایدگر
آشنایی با فیلسوفان مجموعهای از زندگینامههای فیلسوفان مشهور است که برای گشودن باب آشنایی با اندیشهها و دیدگاههای آنان مدخل مناسب و مغتنمی بهنظر میرسد. در هر کتاب گذشته از ارائهٔ اطلاعات زندگینامهای، افکار هر فیلسوف در رابطه با تاریخ فلسفه بهطـور کلی و نیز در رابطه با جریانها و تحولات فکری و اجتماعی و فرهنگی عصر او بازگو میشود و بدون ورود به جزئیات نظریات و عقاید او، مهمترین نکتههای آنها با بیانی ساده و روشن و در عین حال موثق و سنجیده بیان میشود. اساس کار در این کتابها سادگی و اختصار بوده است تا جوانان و نیز همهٔ خوانندگان علاقهمندی که از پیش مطالعات فلسفی زیادی نداشتهاند بتوانند به آسانی از آنها بهره بگیرند و چهبسا همین صفحات اندک انگیزهٔ پیجویی بیشتر و دنبالکردن مطالعه و پژوهش در این زمینه شود.
هایدگر احتمالاً بحثانگیزترین فیلسوف سدهٔ بیستم است. در طول نیمهٔ نخست آن قرن، مسیر فلسفه دچار چنان انشعابی شد که پیشتر هرگز مشابه آن هم اتفاق نیفتاده بود.
مارتین هایدگر در ۲۶ سپتامبر ۱۸۸۹ در روستای کوهستانی مسکیرش، واقع در جنوب آلمان، در دوازده مایلی شمال دریاچهٔ کنستانس و مرز سوییس، به دنیا آمد، محیطی روستایی و مذهبی که در طول سدهها تغییرات اندکی به خود دیده بود. هایدگر از تبار دهقانان کوچک و پیشهوران خردهپا بود. پدرش یک استادکار بشکهساز بود و خادم کلیسای کاتولیک محل و مادرش دختر کشاورزی از روستای مجاور. مارتین نخست به دین علاقه نشان داد و به نظر میآمد مصمم است که در آینده کشیش شود. پس از گذراندن دوران دبیرستان، به فرقهٔ یسوعی گروید و در سال ۱۹۰۹ با کمکهزینهٔ تحصیلی کلیسا به دانشگاه فرایبورگ رفت تا الاهیات بخواند. اما خیلی زود فهمید که علاقهٔ اصلیاش به فلسفه است و بعد از دو سال تغییر رشته داد. این تصمیم شجاعانهای بود، چون به این معنا بود که کمکهزینهٔ تحصیلی کلیسا را از دست میدهد. اما پیشاپیش بر مسئولان دانشگاه آشکار شده بود که او استعدادی فوقالعاده دارد. بورس کوچکی به او تعلق گرفت که در کنار تدریس خصوصی، هزینههای زندگیاش را تأمین میکرد. و اینگونه زندگی شگفتانگیز هایدگر آغاز شد.
خواندن کتاب آشنایی با هایدگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند با هایدگر آشنا شوند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از درباره کتاب آشنایی با هایدگر
«از سالهای تحصیل هایدگر هیچگونه ماجراجویی یا گرفتاریای که معمولاً بلای جان دانشجویان میشود گزارش نشده است. مارتین جوان عمیقاً درگیر مسائل معنوی ـ فلسفی بود. پسر روستایی جدی و سختکوش بهشدت از مواجهه با مظاهر زندگی شهری مدرن در فرایبورگ ناآرام و پریشانخاطر میشد. فرایبورگ ممکن بود شهر پرتافتادهای دور از پایتخت باشد، اما جنگل سیاه در نزدیکی آن همواره آماج سیل جهانگردان بود. شهروندان و دانشجویان فرایبورگ به خود میبالیدند که در جریان آخرین گرایشهای فکری و اجتماعیای که خاک آلمان را در مینوردید قرار داشتند. در خلال دهههای ۱۸۹۰ و ۱۹۰۰، کشور دستخوش تغییرات حیرتانگیزی شد که آن را به سوی تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ صنعتی پیش میبرد. زمانی که اتحاد آلمان به تأسیس امپراتوری آلمان در ۱۸۷۱ انجامید، ۷۰ درصد جمعیت کشور در روستاها زندگی میکردند؛ تا سال ۱۹۱۰، این جمعیت به ۴۰ درصد کاهش یافته بود. آلمان روستایی سنتی و کهنی که هایدگر در آن بالیده بود از سدههای میانه تا آن زمان آرام و دستنخورده مانده بود. اما حالا داشت ظهور شهرهای مدرنی را تجربه میکرد که در آنها برقرسانی، خودروها، و صنایع سنگین حاکم بودند. تمام مظاهر و جنبههای فرهنگ غربی در حال شهری شدن بود.
فلسفه هم بحران مشابهی را از سر میگذراند. از آغاز سدهٔ نوزدهم، آلمان بهخاطر معرفی فیلسوفان پیشرو و مهم اروپا، از جمله کانت و هگل، به خود میبالید. اینها نظامهای متافیزیکی فراگیری ایجاد کرده بودند که جهان و هرآنچه در آن هست، از جمله انسان، را توضیح میدادند. این نظامها از بسیاری جهات بهتدریج جای خدا را گرفتند. (نخستبار هگل بود، و نه نیچه، که اعلام داشت «خدا مرده است.») چنین نظامهایی در واقع راهی بودند برای فهم و بررسی چهگونگی عملکرد جهان. پایه و بنیاد این نظامها در متافیزیک بود ـ یعنی در آن باورها و پیشفرضهایی که در فراسوی تجربهٔ ما از جهان مادی جای دارند (متافیزیک لفظاً یعنی «فراتر از فیزیک».) اما سنت نظامهای متافیزیکی عظیم و کاملاً جدی، از قبیل نظامهای کانت، هگل، و حتا شوپنهاور، دیگر به پایان خود رسیده بود. نیچه، پیش از آن که در سال ۱۹۰۰ بهطرز شرمآوری بر اثر جنون ناشی از سیفلیس بمیرد، شادمانه این سنت متورم و اشباعشدهٔ فلسفهٔ نظاممند را با نکتهسنجیهای شوخ و هزلآمیز خود ویران ساخته بود. برای هگل، «خدا مرده است» یک بصیرت بود؛ برای نیچه اما این حکم اساس و شالودهٔ کل فلسفهاش به شمار میآمد.»
حجم
۶۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۶۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه