کتاب آشنایی با فوکو
معرفی کتاب آشنایی با فوکو
کتاب آشنایی با فوکو نوشتهٔ پل استراترن با ترجمهٔ پویا ایمانی در نشر مرکز چاپ شده است.
درباره کتاب آشنایی با فوکو
آشنایی با فیلسوفان مجموعهای از زندگینامههای فیلسوفان مشهـور است که بـرای گشـودن بـاب آشنـایی بـا اندیشـهها و دیدگاههای آنان مدخـل مناسب و مغتنمی بهنظر میرسد. در هر کتـاب گذشتـه از ارائـهٔ اطلاعـات زنـدگـینـامهای، افـکار هـر فیلسوف دررابطهبا تاریخ فلسفـه بهطـور کلی و نیز دررابطهبا جریانها و تحولات فکری و اجتماعی و فرهنگی عصـر او بازگو میشود و بدون ورود به جزییات نظریات و عقاید او، مهـمترین نکتههای آنها بـا بـیـانـی سـاده و روشـن و در عین حال موثق و سنجـیده ارائه مـیشود. اساس کار در این کتـابها سادگی و اختصار بوده اسـت تـا جـوانـان و نـیـز هـمـهٔ خـوانـنـدگان علاقهمندی که از پیش مطالعات فلسفی زیادی نداشتهاند بتوانند بهآسانـی از آنهـا بـهـره بگیرند و چه بسا همین صفحات اندک انگیزهٔ پیجویی بیشتر و دنبالکردن مطالعـه و پژوهـش در این زمینه شود.
کتاب آشنایی با فوکو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به آشنایی با فیلسوفان برجستهٔ جهان پیشنهاد میشود.
درباره فوکو
پُل میشِل فوکو (زادهٔ ۱۵ اکتبر ۱۹۲۶ – درگذشتهٔ ۲۴ ژوئن ۱۹۸۴) فیلسوف، روانشناس، تاریخدان، باستانشناس اندیشه و متفکر فرانسوی بود. او صاحب کرسی «تاریخ نظامهای فکری» در کالج دو فرانس بود و در دانشگاه ایالتی نیویورک در بوفالو و دانشگاه کالیفرنیای برکلی تدریس کرد. به خاطر نظریات عمیق و دیدگاه انقلابی دربارهٔ جامعه، سیاست و تاریخ از سرشناسترین متفکران قرن بیستم محسوب میشود. همچنین فوکو جزو رهبران نظری پساساختارگرایی محسوب میشود. از مشهورترین آثار وی میتوان به نظم اشیا، نظم گفتمان، دیرینهشناسی دانش، مراقبت و تنبیه، پیدایش کلینیک، تاریخ جنون و تاریخ جنسیت اشاره کرد.
بخشی از کتاب آشنایی با فوکو
«ما این تفکرات نوآورانه، هربار، بهشیوهای غیرمنتظره به وضع سابق بر میگشتند. مشکل فوکو و کوهن این بود که ظاهراً هردوی آنها هر مفهوم مطلقی از حقیقت را ویران ساخته بودند. اگر نگاه ما همواره چشمبند اپیستمه (یا پارادایم) بر خود دارد، پس ظاهراً هرگز نخواهیم توانست به «حقیقت» برسیم. بهعلاوه، اگر همهٔ اپیستمهها تصادفی بودهاند، دیگر چهطور میتوانیم ثابت کنیم که یک اپیستمه بهتر از اپیستمهٔ دیگر بوده است؟ نمیتوانیم. بنابراین، حقیقت نسبی است؛ همهچیز به نوع نگاه ما بستگی دارد. اما چنین انتقادات سادهانگارانهای گزندی به استدلالهای فوکو یا کوهن نمیرسانند. مسأله اینجا است که بالأخره در عمل معلوم میشود یک اپیستمه (یا پارادایم) بهدردبخورتر و سودمندتر (یا بهلحاظ نظری پربارتر) از اپیستمهٔ دیگر است. چنین اپیستمهای نزدیکی بیشتری به تصویرِ کاملِ دستنایافتنی (یا همان «حقیقت مطلقِ») آنچه در واقعیت رخ میدهد خواهد داشت. نمیتوان انکار کرد که چیزی در واقعیت اتفاق میافتد، اما قضیه این است که دستگاه ادراک ما امکان میدهد تا تنها جنبههای خاصی از این رخدادها را تجربه کنیم. باور به توانایی انسان برای کشف حقیقت مطلق، مستلزم باور به این است که دستگاه ادراک ما ــ و به دنبال آن، ابزار علمی ــ دقیقاً منطبق بر همان چیزی است که در واقعیت روی میدهد. چشمان ما تنها نوری را که در فاصلهٔ ماورای بنفش و مادون قرمز باشد ثبت میکنند. از کجا میدانیم که ابزار علمی ما، که تنها قلمروی ادراک ما را وسعت میبخشند و امتداد حسهای ما هستند، مثل ادراکمان محدود نیستند؟ و چهطور میتوان مطمئن بود که تجربهٔ بصری ما از «قرمز» دقیقاً منطبق بر تشعشعات الکترومغناطیسی با طول موج ۱۵-۱۰ × ۷ سانتیمتر است؟ اصلاً آیا مطمئنایم که ۴ = ۲ + ۲ حقیقتی مطلق و قطعی است؟ شاید؛ ولی همانطور که اینشتین گفته، «قوانین ریاضی تا جاییکه به واقعیت مربوط میشوند، یقینی نیستند، و تا جاییکه قطعی و یقینیاند، به واقعیت مربوط نمیشوند.» پارادایمهای کوهن هم در همین شکاف معنا مییابند. اپیستمههای فوکو هم همینطور ــ گرچه اپیستمهها در مورد قلمروی گستردهتر و کمتر دقیق فرهنگ مصداق دارند.»
حجم
۶۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۶۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه