دانلود و خرید کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی علی شریعتی
تصویر جلد کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی

کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی

معرفی کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی

کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی نوشتهٔ علی شریعتی است و انتشارات سپیده باوران آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی

اهمیت و ارزش آثار مرحوم دکتر علی شریعتی، انتشارات سپیده باوران را بر آن واداشت که متن کتاب حاضر را با دقت و مراقبتی ویژه در ویرایش و کتاب‌آرایی به چاپ رساند. همین به‌واقع انگیزهٔ اصلی آن‌ها برای انتشار دوبارهٔ این کتاب و دیگر آثار ایشان است.

به همین سبب در چاپ حاضر بیشترین سعی گروه ویراستاری بر نمونه‌خوانی دقیق و ویرایش فنی اثر بوده‌ است. البته این ویرایش صرفاً به حوزهٔ رسم‌الخط، نقطه‌گذاری، پاراگراف‌بندی و در دو سه مورد، ذکر کلماتی در قلاب (با قید در پانوشت) محدود شده است و جز این‌ها هیچ تصرفی در متن نشده است.

کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی از دو قسمت تشکیل شده است:

قسمت اول که «تشیع سرخ و تشیع سیاه» نام دارد، جزوهٔ مختصری است که معلم شهید آن را به عنوان توضیح و مقدمه‌ای بر نمایشنامهٔ «سربداران» ـ که به خاطر خفقان حاکم در رژیم گذشته، بیش از یک شب اجرا نشد ـ نوشت. این جزوه بعداً با نظر خود وی، به عنوان مقدمه‌ای بر چاپ دوم کتاب «تشیع علوی و تشیع صفوی» منظور شد.

عنوان قسمت دوم «تشیع علوی و تشیع صفوی» است. این بخش در ابتدا به صورت یک سخنرانی سه‌ساعته در تاریخ ۹ آبان‌ماه ۱۳۵۰ (ماه رمضان) در حسینیهٔ ارشاد ارائه شد. این سخنرانی بعداً با تصحیحات و اضافات خود معلم شهید به شکل کتابی در ۱۴۳ صفحه، در بهار ۱۳۵۱ منتشر شد.

یکی از برادران که در همان زمان درصدد انتشار چاپ دوم «تشیع علوی و تشیع صفوی» بود، به علت بسته شدن حسینیه تصمیم گرفت که جداگانه و خارج از کادر و سرمایهٔ حسینیه و با نظر و موافقت دکتر شریعتی، این کار را به انجام رساند. کتاب مزبور، پس از انتشار تا شش ماه به خاطر جوّ حاکم امکان پخش و نشر نیافت. اما بالاخره پس از این مدت، کتاب با سانسور چند صفحهٔ آن در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفت. آنچه در این مجلد به عنوان «تشیع علوی و تشیع صفوی» آمده است، متن کامل این نوشته است.

خواندن کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران آثار دکتر شریعتی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره علی شریعتی

دکتر علی شریعتی متولد ۲ آذر ۱۳۱۲ در روستای کاهک سبزوار است.

شریعتی در سال ۱۳۳۴ به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد شد و رشته زبان و ادبیات فارسی را برگزید. وی در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۳۷ با پوران شریعت‌رضوی همکلاسی‌اش ازدواج کرد.

شریعتی تحصیلات دانشگاهی خود را در مشهد گذراند و پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی، برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت تا تحصیلات عالی خود را در مقطع دکتری در دانشگاه سوربن فرانسه و در رشته ادبیات ادامه دهد. شریعتی در سال ۱۹۶۳ تز دکترایش را به زبان فرانسه و با عنوان «فضائل بلخ» ارائه کرد.

در سال ۱۳۴۳ به ایران بازگشت و در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری وی از سوی ساواک بود و متعلق به دو سال پیش یعنی در هنگام خروج از ایران بود. بعد از بازداشت به زندان قزل‌قلعه در تهران منتقل شد. اوایل شهریور همان سال بعد از آزادی به مشهد برگشت.

در سال ۱۳۴۴ مدتی پس از بیکاری، اداره فرهنگ مشهد، او را به عنوان دبیر انشاء کلاس چهارم دبستان در یکی از روستاهای مشهد استخدام می‌کند، و سپس در دبیرستان به تدریس می‌پردازد و بالاخره به عنوان استادیار تاریخ وارد دانشگاه مشهد می‌شود. در سال ۱۳۴۸ به حسینیه ارشاد دعوت می‌شود. اما سرانجام در سال ۱۳۵۲، رژیم، حسینیه ارشاد را تعطیل نمود، و شریعتی را به مدت ۱۸ ماه روانه زندان کمیته شهربانی می‌کند.

اسارت درازمدت در سلول، او را از نظر روحی بسیار افسرده کرده بود. همچنین پس از آزادی ساواک او را شدیداً تحت نظر داشت و روز به روز حلقه این محدودیت‌ها تنگ‌تر می‌شد.

دکتر شریعتی پس از دو سال، خسته از وضعیتش تصمیم به هجرت می‌گیرد. ممنوع‌الخروج بودن مانع بزرگی برای مهاجرت او به خارج از کشور بود. اما وی با گرفتن گذرنامه با اسم فامیلی «مزینانی» توانست از کشور خارج شده و تهران را به مقصد بروکسل ترک کند. شریعتی پس از چند روز اقامت در بروکسل آنجا را به مقصد ساوت‌همپتون انگلیس ترک می‌کند. وی طی مهاجرتش در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در حالی که سه هفته از سفرش به انگلستان می‌گذشت، در ساوت‌همپتون به شکل مشکوکی درگذشت.

درباره زندگی، مرگ و فعالیت‌های علی شریعتی بیشتر بخوانید.

بخشی از کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی

«در جامعه‌شناسی یک اصلی است به این نام: تبدیل موومان به انستیتوسیون به این معنی که در جامعه، حرکتی بر اساس ایده‌آلها و هدفهایی ایجاد می‌شود و یک فکر، یک گرایش، یک ایمان جوانِ متحرک است که این نهضت را (به آن معنای حقیقی کلمه یعنی حرکت، وزش) ایجاد می‌کند. یک نهضت عبارت است از روحی و حرکتی که به طرف هدفی روان است و همهٔ پیروانش، همهٔ مسائل و احکام و عقاید و اعمال و شعائر و حتی مراسمی که در میان پیروانش وجود دارد، متوجه آن هدف‌اند و همه‌چیز و همه‌کس وسیله هستند برای تحقق آن هدفی که این نهضت برای نیل به آن هدف به وجود آمده است. این نهضت یا حرکت، در راه رسیدن به آن هدف، خود به خود به موانعی که عوامل سدکنندهٔ راهش است برمی‌خورد و در اینجاست که درگیری، مبارزه و کشمکش ایجاد می‌شود. بنابراین از خصوصیات نهضت، حرکت و روشن بودن هدف است و همه‌چیز وسیله و مقدمه برای رسیدن به آن هدف. دیگر اینکه در مسیر این حرکت و سرگذشت آن، تلاش و درگیری و مبارزه جبری است. یک مکتب، یک مذهب و یک ایدئولوژی اجتماعی، دینی، طبقاتی، ملی، در آغاز کارش برای پاسخ گفتن به نیاز زمان، یا طبقه یا قوم به وجود می‌آید و برای تحقق بخشیدن به آن ایده‌آل و شعارش، پیروان خودش را به حرکت در می‌آورد.

این نهضت در مسیر خودش حرکت می‌کند، یک حرکت مدعی زمان و تغییردهندهٔ نظام موجود که می‌خواهد ویران کند و با یک حالت انتقادی شدید نسبت به هر چه که وضع موجود را نشان می‌دهد یا می‌سازد، وضع دیگری را پیش آورد و شرایط نوی را بیافریند.

همه چیز را تغییر می‌دهد. نهضت به هدف می‌رسد، یا بی‌آن‌که به هدف برسد، به اوج قدرتش می‌رسد. اما بدان‌جا که رسید، درگیری و مبارزه‌اش از بین می‌رود. سد و مانعی دیگر در برابرش نیست. به قدرتش که رسید، حالتش عوض می‌شود؛ می‌ایستد؛ متوقف می‌شود؛ حالت متحرک و انقلابی‌اش را از دست می‌دهد و حالت محافظه‌کاری می‌گیرد! چون اول می‌خواست دشمن را خلع سلاح کند و نظام را عوض کند؛ حالا خودش قدرتمند و حاکم است و می‌خواهد خودش را حفظ کند و نگه‌دارد؛ لذا حالت ضدانقلابی پیدا می‌کند، چون خودش روی کار آمده؛ انقلابهای بعدی را شورش، خیانت یا ضدانقلاب می‌خواند.

در اینجا از نظر جامعه‌شناسی که مطلب را بررسی می‌کنیم می‌بینیم آن واقعیت که در اول نهضت بود و موومان، حالا در قدرت خودش تبدیل گردیده به انستیتوسیون یا نهاد و یک پایهٔ ثابت اجتماعی شده است و به صورت خیمه‌ای درآمده بر روی جامعه و یک قدرت سازمان‌یافتهٔ دولتی شده که در ظاهر به اوج قدرت رسیده است! اما، در روح به توقف و رکود افتاده است!

در تاریخ از این نمونه‌ها بسیار داریم. مثلاً مذهب زردشت که در دورهٔ اشکانی در حال مبارزه با اشکانیان بود و در حال کشمکش با نظام حاکم، در دورهٔ ساسانی حاکم بر سرنوشت جامعه و بر همهٔ قدرتها، حتی قدرت سیاسی می‌شود. به نهایت قدرتش می‌رسد و در اوج شکوه و عظمتش می‌درخشد. معابد در منتهای زیبایی و در نهایت آزادی و رواج، در ایران پشت سر هم بنا می‌شود و آتشهای مقدس در سراسر ایران برافروخته می‌گردد. اما در همان جاست که دیگر روح مذهب زردشت متوقف می‌شود و این مذهب که به صورت یک ایمان و حرکت بود، به صورت قدرت حاکم محافظه‌کار درمی‌آید و دیگر نیاز مردم را که می‌خواهند همیشه حرکت کنند و نیاز نسل جدید را که در حرکت نهفته است و همواره خواهان تحول و نو شدن است، برآورده نمی‌کند؛ بلکه در برابر این نیاز و حرکت می‌ایستد. این است که چون این مذهب حالا بر سرها حکومت می‌کند و بر ظاهر زندگی، نه بر دلها و آرمانها، دیگر نمی‌تواند پاسخگوی نیاز زمان خودش باشد و خود به خود زمینه و زمانه نیازمند یک نهضت دیگری می‌شود.»

ܢ̣ߊ‌ܝ̇‌ܭَܢܚ݅ࡅ߳ - ʀᴇᴛᴜʀɴ
۱۴۰۱/۰۶/۳۰

وای خدا! دست تون درد نکنه توروخدا همه کتب ایشان را اضافه کنید! یک جلوش تابی نهایت صفر ها اقبال معمار تجدید تفکر اسلام انسان بی خود انسان تاریخ تمدن تاریخ و شناخت ادیان جهان بینی و ایدئولوژی روش شناخت اسلام روشنفکر و مسئولیت های او در جامعه گفتگو های تنهایی ما

- بیشتر
Mahdi Akbari
۱۴۰۲/۰۹/۱۹

کتابی بسیار عالی در زمینه تاریخ شیعه که در بخشی از آن به روحانیون مرتجع انتقاد شده

Shariati
۱۴۰۱/۱۱/۰۹

خیلی جذاب وخوب بود

آن شرلی با موهای قرمز
۱۴۰۱/۱۰/۰۴

این کتاب فوق العاده ست!

سپهر
۱۴۰۳/۰۲/۱۵

کتابی بسیار ارزشمند از دکتر شریعتی که باید خوند.

z. h
۱۴۰۳/۰۹/۲۸

و زمانی که واژه ها برای ارائه نظر و مفهوم الکن می شوند...کتاب های استاد را بایدچشید

خط اصلی که علی را از ابوبکر جدا می‌کرد، خط فاصل حقیقت و مصلحت بود:
سپهر
تشیع علوی، یعنی مذهبی علی‌وار داشتن، یعنی پیروی از انسانی که هم خوب می‌جنگد و هم خوب می‌پرستد، هم به دل خویش عشق می‌ورزد و در برابر خدا ـ که زیبایی و خیر و عظمت مطلق وجود است ـ به خشوع، نماز می‌برد و در خلوت درد و تنهایی تأملات عاشقانه‌اش می‌نالد و در بیکرانگی ابدیت شنا می‌کند و هم جور اشرافیت، جهل تقدس و خیانت نفاق را به خون می‌کشد و هم از سنگلاخهای سخت و سوزان صحرا، به دستهای خویش، برای محرومان مدینه نان بر می‌گیرد و آب بر می‌آورد.
سپهر
کسی که سی سال سخن گفته و هیچ‌کس به او ایراد نگرفته، به خاطر این است که سی سال سخن گفته و هیچ‌کس از او نتیجه‌ای نگرفته!
سپهر
قومیت (ناسیونالیسم، شوینیسم، راسیسم) که مرز یک جامعهٔ نژادی است، همیشه امت را که یک جامعهٔ اعتقادی است قطعه قطعه می‌کند، چنان‌که در جنگ اول جهانی، استعمار غربی با دمیدن روح قومیت‌گرایی، قدرت جهانی اسلام را از درون متلاشی ساخت و با زنده شدن حس قوم‌پرستی ـ که در اسلام مرده بود ـ ناگهان خلافت وسیع اسلامی به چندین قطعه تجزیه شد و آن پیکرهٔ عظیم، با تیغ ناسیونالیسم لقمه لقمه شد و هر لقمه راحت‌الحلقومی که غول استعمار غرب به راحتی بلعید و کشورهای اسلامی‌ای ساخته شد
سپهر
حتی یک سال که عاشورا و نوروز در یک روز با هم مصادف می‌شود (ببنید، ترکیب ملیت ـ مذهب چقدر قشنگ و ماهرانه ساخته شده بود که جامعه تحمل کرده و ساده پذیرفته است!) سلطان صفوی دستور می‌دهد که آن روز را عاشورا بگیرند و فردای آن روز را نوروز! و مردم هم گرفتند! یعنی یازدهم محرم را جشن نوروز گرفتند واین دو سمبل شیعی و ایرانی (هر چند با هم متضاد: یکی عزا و یکی عید) با هم همسایه و همساز شدند! و این خود سمبل همبازی دو عنصر متضاد تشیع حسینی و رژیم شاه سلطان حسینی که به تیغ ملک و تسبیح ملاّی صفوی یکی می‌شوند و میدان نقش جهان را در اصفهان ببین که مسجد شاه و مسجد شیخ و قصر عالی‌قاپو، چه نقش خوشی ساخته‌اند، شانه به شانهٔ هم، چشم در چشم هم و در وسط، میدان بازی!
سپهر
روحانی و عالم شیعی از کنار مردم برخاست و در کنار سلطان صفوی نشست. تشیع مردمی تبدیل شد به تشیع دولتی. بعد تشیع به دو قسم منقسم شد! یکی تشیع علوی که از آغاز اسلام بود و هنوز هم خوشبختانه هست و یکی تشیع صفوی که تا آن تاریخ نبود و با تحریف و مسخ تشیع علوی به وجود آمد و هنوز هم متأسفانه هست.
سپهر
نهضت به هدف می‌رسد، یا بی‌آن‌که به هدف برسد، به اوج قدرتش می‌رسد. اما بدان‌جا که رسید، درگیری و مبارزه‌اش از بین می‌رود. سد و مانعی دیگر در برابرش نیست. به قدرتش که رسید، حالتش عوض می‌شود؛ می‌ایستد؛ متوقف می‌شود؛ حالت متحرک و انقلابی‌اش را از دست می‌دهد و حالت محافظه‌کاری می‌گیرد! چون اول می‌خواست دشمن را خلع سلاح کند و نظام را عوض کند؛ حالا خودش قدرتمند و حاکم است و می‌خواهد خودش را حفظ کند و نگه‌دارد؛ لذا حالت ضدانقلابی پیدا می‌کند، چون خودش روی کار آمده؛ انقلابهای بعدی را شورش، خیانت یا ضدانقلاب می‌خواند.
سپهر
تشیع ـ که با نه آغاز شد، نه در قبال مسیری که تاریخ انتخاب می‌کرد ـ عصیانی علیه تاریخ بود؛ تاریخی که به نام قرآن، مسیر جاهلیت کسری و قیصر را دنبال می‌کرد و به نام سنت، پیش از همه، پروردگان خانهٔ قرآن و سنت را قربانی می‌ساخت! شیعه تاریخ را نپذیرفت؛ رهبری و حاکمیت آنهایی را که بر تاریخ تسلط یافتند و در جامهٔ جانشینی رسول و حمایت اسلام و جهاد علیه کفر، اکثریت خلق را فریفتند، نفی کرد و پشت به مسجدهای مجلل و کاخهای پرشکوه امام و خلیفهٔ اسلام، رو به خانهٔ گلین و متروک فاطمه نهاد.
کاربر ۲۳۸۹۱۸۷
صفویه چون صوفی بودند و یکی از ابعاد سه‌گانهٔ تشیع صفوی تصوف است، خانقاهها را نیز گرم و رایج نگاه داشتند،
سپهر
در دورهٔ صفویه این روحانیت شیعه (در عین حال که باز به نسبت نظامهای کلیسایی و سازمانهای رسمی و روحانی مذاهب دیگر به هیچ وجه با آن قابل مقایسه نیست) در کنار حکومت قرار می‌گیرد و در کنار شخص حاکم. در اینجا مذهب تشیع تغییر جهت می‌دهد. تشیع ضد وضع موجود، تشیع وفق وضع موجود می‌شود. تشیعی که به عنوان یک نیرو در برابر حاکمیت بود، به عنوان یک نیرو در کنار و پشت سر این قدرت می‌ایستد و از آن جانب‌داری می‌کند! کارش و نقشش هم عوض می‌شود: تشیعی که حالت انتقادی به وضع موجود حاکم داشت، حالا یک رسالت تازه دارد و آن نقش توجیهی است!
سپهر

حجم

۲۶۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۶۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۴۴,۰۰۰
۲۲,۰۰۰
۵۰%
تومان