دانلود و خرید کتاب سفر شهادت موسی صدر ترجمه مهدی فرخیان

معرفی کتاب سفر شهادت

کتاب سفر شهادت اثر امام موسی صدر و ترجمه مهدی فرخیان و احمد ناظم یکی از کتاب‌های مجموعه در قلمرو امدیشه امام موسی صدر است که در انتشارات امام موسی صدر به چاپ رسیده است. این کتاب گفتارهایی درباره واقعه عاشورا است.

درباره کتاب سفر شهادت

بی‌شک، واقعهٔ عاشورا در شمارِ مهم‌ترین حوادثِ تاریخ اسلام است. این واقعه را توان از ابعاد مختلف بررسی کرد و از آن درس‌ها آموخت. این پرسش که چرا امام حسین حج را نیمه‌تمام رها کرد و هدفِ او از حرکت به سوی عراق چه بود، یکی از مسائل مهمِ در خورِ پژوهش است.

مسلمانانِ شیعه هرساله به سوگ پیشوای سوم خود می‌نشینند و عزاداری‌ها می‌کنند. این مراسم خود از شعائر شده است. این مسئله مطرح است که این شعیره چه رهاوردی برای امروز ما دارد.

اگر فرزند رسول حج را نیمه‌تمام نهاد و با زن و فرزند و خویشانِ عزیزِ خویش به استقبال مرگ رفت و صحنه‌هایی قهرمانانه پدید آورد، ما امروز چگونه باید از این حرکت درس بیاموزیم؟ چگونه باید از آن برای دین و دنیا و عقبای خود بهره ببریم؟

حضور زنان نیز در واقعهٔ عاشورا مسئله‌ای پراهمیت است. وقتی به مجموعهٔ اقدامات حضرت زینب، پس از شهادت امام حسین می‌نگریم، نمی‌توانیم از نقشِ بسزای او در ابلاغِ پیامِ عاشورا چشم‌پوشی کنیم.

کتابِ پیشِ روی شما حاوی سخنرانی‌ها و پیام‌ها و مقالاتِ امام موسی صدر دربارهٔ واقعهٔ عاشوراست. در این گفتارها امام موسی صدر به تبیین هدف امام از این حرکت پرداخته است. نیز به آسیب‌شناسی سوگواری و هدف از سوگواری‌ها پرداخته و گفته است که چرا به سوگ می‌نشینیم.

امام موسی صدر از درس‌های این واقعه برای حل مشکلات جامعه و انسان‌سازی و تربیتِ انسان بهره‌ها برده و از این فرصت و از این اقدامِ امامِ سوم درس‌آموزی کرده و از آن برای راست کردنِ کژی‌ها استفاده کرده است.

همچنین، به نقشِ زنان و، به ویژه، حضرت زینب (س) در این واقعه پرداخته است. در واقع، این گفتارها بررسیِ چهار مسئلهٔ پیش‌گفته است. امام موسی صدر بارها به خطبهٔ آتشینِ حضرت زینب در کاخ یزید اشاره کرده است. به همین سبب متنِ عربی و ترجمهٔ این خطبه به پیوست کتاب آورده شده است.

خواندن کتاب سفر شهادت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به اندیشه‌های امام موسی صدر مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب سفر شهادت

سخنرانی امام موسی صدر

در تاریخ ۱۹۷۴/۲/۱

گمراهی زمانهٔ أباعبدالله‌الحسین (ع) را فرا گرفته بود. وقتی که ما سالروز واقعهٔ کربلا را فرصتی مغتنم می‌شمریم و گردهم می‌آییم و آن حادثه را در گوش و قلب و وجود خود تکرار می‌کنیم با آن قهرمانی‌های جاویدان پیوند می‌یابیم. قهرمانی‌هایی که ریشهٔ ستم و ستمگران را برکند و نقاب و پرده از چهرهٔ عصیانگران و منافقان برافکند.

این حادثهٔ جاویدان که مشعل فروزندهٔ نسل‌هاست، تنها برای روزگار امام حسین (ع) نیست. ابعاد این حادثه از یک رنجش عاطفی و تراژدی بشری درمی‌گذرد و الگویی شایستهٔ پیروی برای تمام نسل‌ها می‌گردد و واقعه، با همهٔ تفاصیل و ثمراتش به همهٔ نسل‌ها می‌آموزاند و راه‌های نجات و رهایی را فراروی آنان، می‌گشاید. امت ما و دیگر امت‌ها، همواره به این آموزه‌ها و عبرت‌ها نیازمند بوده‌اند.

عاشورا در زمان خاصی واقع شد، که آن زمان با پیشینهٔ خاصی پیوند دارد. هنگامی که این پیشینه را بررسی می‌کنیم، شدت و عظمت این حادثهٔ غم‌انگیز و ابعاد این نبرد را درمی‌یابیم.

نقشه‌ای برای زشت جلوه دادن اسلام و از بین بردن آن، در حال شکل گرفتن بود. این نقشه از زبان یزیدبن‌معاویه برملا گشت. هنگامی که او مغرورانه و پیروزمندانه در کاخ خود نشسته بود و سر حسین در برابرش قرار داشت. هدف یزید از شعر ابن‌ذی‌بعره که به آن استشهاد کرد، آشکار می‌شود. او در حالی که با خیزران خود، بر لب و دندان پسر رسول‌خدا می‌زد، گفت:

لَعِبَت هاشِمُ بِالمُلک فَلا

خَبَرٌ جاءَ و لا وَحیٌ نَزَل

(هاشمیان با حکومت بازی کردند، نه خبری (از آسمان غیب) آمده و نه وحی نازل شده است.)

چه کسی این حرف را می‌زند؟ یزید. او خود را امیر مؤمنان می‌نامد و بر منبر رسول‌خدا می‌نشیند و به نام اسلام بر مردم حکومت می‌کند. از درون، اسلام را به مبارزه می‌خواند و آنچه را با فداکاری‌ها و مجاهدت‌ها و مصیبت‌ها به‌دست آمده است، ابزاری برای فرمانروایی می‌داند، نه پیامی برای آزادی انسان‌ها. معاویه آغازگر این نقشه بود و سپس زمینهٔ ادامهٔ آن را برای پسرش یزید فراهم کرد، یزیدی که پیش از خلافت و در روزگار جوانی‌اش، درباره‌اش گفته می‌شد: او مردی مغرور، بی‌بندوبار و فاسق است. هنگامی که معاویه یزیدی را که تاریخ او را قاتل افراد بی‌گناه و هتک‌کنندهٔ نوامیس می‌خواند و مردم هیچ‌گونه امنیت و آسایشی از ناحیهٔ او ندارند، بر مسند خلافت می‌نشاند و او را بر مردم مسلط می‌گرداند و بیعت با او را بر مردم لازم می‌شمارد، روشن می‌شود که کار بی‌اندازه خطرناک شده است و یزیدی که از اسلام می‌گوید و اسلام را نه وحی و رسالت، بلکه بازیچه‌ای برای حکومت کردن در دست بنی‌هاشم می‌داند، خلیفهٔ مسلمانان می‌شود. و مردم خاموش و آرام و هراسان و طمع‌کارند، نه قدرتی در دست دارند و نه فضل و کرمی، آزادگان آواره‌اند و مردم در این فضا خاموش. یزید نیز هرچه بخواهد انجام می‌دهد؛ حرمت مردم را هتک می‌کند و ارزش‌ها را زیرپا می‌نهد. در این اوضاع و احوال و در برابر سکوت امت بر ستم‌ها مردم هر روز شاهد ظلمی و قتلی هستند، و در برابر دیدگان خویش رنج و مصیبت و تجاوز می‌بینند. در برابر این واقعیت و این وجدان‌های ترسان یا به خواب‌رفته، فداکاری بزرگی لازم است تا وجدان‌های خفته را بیدار کند و احساسات را برانگیزد. حادثهٔ کربلا در وضعیت مناسبی رخ داد و همهٔ اسباب و لوازم برای این اوضاع و احوال آماده بود، و حوادث به‌هم پیوستهٔ سال‌های گذشته نیز به این واقعه قدرت می‌دهند. یزید امیر مؤمنان و خلیفهٔ مسلمین می‌شود و از امام حسین بیعت می‌خواهد. امام حسین در برابر این پیشنهاد چه کند؟ آیا بیعت کند، و به اعمال یزید مشروعیت ببخشد، در حالی که یزید همانی است که می‌گوید:

لَعِبَت هاشِمُ بِالمُلک فَلا

خَبَرٌ جاءَ و لا وَحیٌ نَزَل

پس مسئولیت حسین چه می‌شود؟ مگر رسول‌خدا در بازگشت از حجةالوداع نفرمود: «إِنِّی تارِک فِیکمُ الثَّقَلَینِ کتابَ اللّهِ وَ عِترَتِی أَهلَ بَیتِی ما إن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضلِّواَ وَ إنَّهُما لَن‌یفتَرِقاَ حَتّی یَرِدّا عَلَیَّ الحَوضَ.»۱ (من دو چیز گرانمایه در میان شما به امانت می‌گذارم، کتاب خدا و عترتم. تا هنگامی که به این دو چنگ زنید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو از یکدیگر جدا نمی‌گردند، تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.)

پیامبر با این کلام، فرزندان خود را خلیفه و بالاتر از آن، آنان را پاسداران اسلام معرفی کرد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
اسرائیل شر مطلق است و، از این رو، هرکس در برابر آن بایستد، خیر مطلق است.
Fatemeh Bameri
دوست دارم سخنی از امام باقر (ع) نقل کنم که فرموده‌اند: «شامگاه عاشورا در کربلا، من در اواخر شب صدای ناله‌ای از عمه‌ام زینب شنیدم. وقتی دقت کردم دیدم عمه‌ام در حالت نشسته نماز شب می‌خواند.» پس از عمل به آن مسئولیت‌ها اکنون نماز شب می‌خواند. تعجب نکنید برادران، اگر نماز شب زینب نبود، اگر این پیوند قوی میان زینب و خدا نبود، او نمی‌توانست این مصیبت‌های بزرگ را تحمل کند.
Pouya Yarahmadi
من حسینی که به رنجدیدگان اهتمام نورزد نمی‌شناسم. به حسینی که شهیدِ گریه می‌نامندش ایمان ندارم. من به گریه و زاری برای سبک شدن و تخلیهٔ هیجان و ناراحتی ایمان ندارم. ایمان من این است که امکان ندارد امام حسین جز برای احقاق حق کشته شده باشد.
سید محمد هاشمی نسب
بنابراین، کسی که گریه می‌کند، اما در عین حال، برای پایمال کردن اهداف امام حسین تلاش می‌کند، همانند عمربن‌سعد است که گریه می‌کرد، ولی دستور کشتن امام حسین را هم داد.
کاربر ۲۹۰۱۸۱۹
روزگار فرصت نداد که در کنار تو باشیم و برای تو بمیریم. ولی روزگار ما را از اینکه امروز با اسلامِ تو باشیم بازنمی‌دارد.
•سیب•
دست‌کم حسین را در یک هدف کمک کنیم: به حسین و لشکر او یک سلاح، یک تفنگ، یک شمشیر بدهیم. سپاه امام حسین را با هر وسیله‌ای که می‌توانیم، مجهز کنیم. نمی‌گویم تنها با تفنگ یا شمشیر، بلکه به هر وسیله‌ای که موجب یاری حق می‌شود. هر انحرافی که دیدی، اصلاح کن؛ هر کار زشتی دیدی، از آن بیزاری بجو؛ هر کار خوبی دیدی، آن را تشویق کن؛ هرجا ستم‌دیده‌ای یافتی، یاری‌اش کن؛ هرجا ستمگری دیدی، هدایتش کن؛ هر جا حقِ پایمال شده‌ای دیدی، آن را بازگردان؛ و همین‌طور مرحله‌به‌مرحله جلو رویم.
shobair
نبرد حق و باطل با حسین به اوج خود می‌رسد، اما این نبرد همچنان ادامه دارد. پیش از امام حسین بود و پس از او هم خواهد بود.
"حیات"
ما بر حسین بسیار می‌گرییم، اما هرگز در گریه متوقف نمی‌شویم.
سماء
قاتلان امام حسین که کشته شده‌اند. پس چگونه می‌توان انتقام خون حسین را گرفت؟ خون‌خواهی امام حسین یعنی مبارزه با باطل و ظلم و انحراف و یاری کردن حق و دفاع از آن، یعنی نیکو کردن اخلاق و حل مشکلات و صاف کردن دل‌ها. خون‌خواهی امام حسین به آمادگی عمومی برای بهبود وضع اجتماعی و بهبود وضع دفاعی در برابر دشمن حسین و دشمن خدا، اسرائیل، است.
seyed rasoul mousavi
من نمی‌توانم سوگواری برای امام حسین را درک کنم مگر آنکه بتواند قهرمانانی را تربیت کند؛ کسانی را تربیت کند که در برابر ستمگر بایستند و در برابر حاکم ستمگر سخن حق را بگویند. این است معنای حسین و معنای عزاداری برای امام حسین.
اشکانم
امام حسین با این کارِ خود نشان داد که می‌خواهد بیشترین نیروی انسانی را در این جنگ نابرابر بسیج کند و هنگام ترک مدینه با آن شعار روشن خود اعلام کرد: «به خدا سوگند از روی سرمستی و طغیانگری و ظلم و فساد قیام نکردم، سلطه و حکومت بر مردم را نمی‌خواهم. استبداد نمی‌خواهم. همانا اصلاح در امت جدم را هر اندازه که در توانم باشد، خواستارم. می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و در این راه زندگی خود را تنها ضمانت قرار داده‌ام.»
رعنا
برادران عزیز، رسالت مرد بدون مشارکت زن به انجام نمی‌رسد و نمی‌تواند موفقیت‌آمیز باشد. هیچ مرد باعظمتی در دنیا نیست مگر آنکه پشت او زنی ایستاده باشد. اگر زن تربیت نشود، جامعه نمی‌تواند به موفقیت برسد. همان‌طور که تربیت پسران بر ما واجب است، دختران را نیز باید تربیت کرد. چه عاملی از زینب، این موجود اسطوره‌ای و قهرمان را ساخت و سبب شد او بتواند این مصیبت‌ها و سختی‌ها را تحمل کند؟ چه عاملی سبب شد زینب چنین قهرمانی‌هایی بیافریند؟
Pouya Yarahmadi
سوگواری امام حسین، افراد خوار و ذلیل پرورش نمی‌دهد، گریه‌کننده پرورش نمی‌دهد. عزای امام حسین انسان‌هایی حسینی پرورش می‌دهد، انسان‌هایی که همانند امام حسین سکوت کردن در برابر ستمگر را رد می‌کنند. زنانی پرورش می‌دهد همچون زینب که پیکر برادرش را بلند می‌کند و می‌گوید: «خدایا این قربانی را از ما بپذیر» آیا این گریه است؟ آیا این بسنده کردن به گریه است؟ این مجالس سوگواری و این مکان همچون مدرسه‌ای که به ما علم می‌آموزد، ما را پرورش می‌دهد و ایمانمان را تقویت می‌کند.
ناصری
گناه آن امت در کشتن امام حسین (ع) تنها در این نبود که برخی از آنان به کربلا رفتند و تیر انداختند و شمشیر زدند و سنگ پرتاب کردند و یا در کشتن امام مشارکت کردند، نه. تنها این افراد گناهکار و مسئول نبودند، بلکه مادری که در کوفه یا در مسیر کوفه تا کربلا فهمید حسین (ع) قیام کرده است، ولی فرزند خود را به خانه برد تا در فتنه نیفتند، آن مادر باید بداند که فتنه خواهد رسید و او نیز در کشتن حسین (ع) شریک است. باید برحذر باشیم.
ناصری
بدون بازدارنده و مانعی از دین و انسانیت، برای شکم‌ها و جیب‌هایشان می‌کشند و می‌درند. و حسین بر آن بود این مسئله را در سفرش ثابت کند.
Meleegirl
هر کس که در راه ما خون بذل می‌کند و دیدار خدا را موطن نفس خویش می‌داند، آمادهٔ کوچ با ما باشد،
Meleegirl
من حسینی را که کشته شده است تا من گریه کنم نمی‌شناسم. چرا من برای امام حسین گریه می‌کنم؟ من برای امام حسین گریه می‌کنم تا او را به یاد داشته باشم و به یاد داشته باشم که او در برابر دنیایی از قدرت ایستاد؛ دنیایی که همگی دست به دست هم داده و از هر سو او را احاطه کرده بودند و او به تنهایی به میدان می‌رفت
وحید
به یاد می‌آورم که روزی همراه با جمعی از برادران فلسطینی‌مان در مصر بودیم، بر سر سفره نشسته بودیم که یکی از جوانان در بین غذا خوردن برخاست و گفت: خداحافظ و حاضران پاسخ دادند: به سلامت. هیچ صدای ناله یا خداحافظی بلند نشد، نه از زنان و نه از مردان. از آنان پرسیدم کجا می‌رود؟ گفتند: به جبهه. تعجب کردم؛ هیچ بدرقه‌ای نمی‌کنید؟ گفتند: نه، نسل‌های خود را بهای آزادی قدس قرار داده‌ایم و آن کسی که نسلش را و خودش را در راه آزادی امتش وقف کرده باشد، پیروز می‌گردد. این همان معیاری است که حسین به ما می‌آموزد. حسین می‌گوید که یزید هرچه بزرگ باشد، و سپاهش هرچه عظیم باشد و هر اندازه که عوام‌فریبی‌اش گسترده و دامنه‌دار باشد و هر اندازه که افکارش جهنّمی و گسترده باشد، فداکاری را در میدان بیاور، تا همچون دسته‌های ملخ پراکنده شوند و از تو فرار کنند.
seyed rasoul mousavi
اقلیت به سبب عدهٔ اندک خود شکست نمی‌خورد و اکثریت نیز اگر به آرمان خود باور نداشته باشد، پیروز نمی‌شود، هرچند برحق باشد.
Fatemeh Bameri
اگر در میدان جنگ تنها ابن‌زیاد و یزید و عمربن‌سعد بودند، آیا امام حسین به آن شکل دردناک به شهادت می‌رسید؟ اگر افراد سپاه دشمن بیست یا پنجاه نفر بودند، آیا می‌توانستند چنین جنایتی را مرتکب شوند؟ یقیناً نه. پس چگونه توانستند چنین جنایتی کنند؟ به فرمانِ فرمانده و اجرای مجریان و تأییدِ تأییدکنندگان و سکوتِ خاموشان. یعنی می‌توانیم بگوییم آن امت، همگی، با قول و فعل و سکوت و خشنودی و فرمانبری خود، بر کشتن امام حسین (ع) اجماع کردند. همگی در رقم زدن واقعهٔ کربلا توافق داشتند، جز اندکی از آنان.
ناصری

حجم

۲۳۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۲۳۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰
۵۰%
تومان