دانلود و خرید کتاب کویر علی شریعتی
تصویر جلد کتاب کویر

کتاب کویر

نویسنده:علی شریعتی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۴۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کویر

کتاب کویر نوشتهٔ علی شریعتی است که در انتشارات سپیده باوران منتشر شده است. 

درباره کتاب کویر

کویر اثر جاودان دکتر علی شریعتی کتابی است که بارها و بارها منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان به اندیشه‌های این متفکر بزرگ قرارگرفته است. مبنای نسخه حاضر، بخش «کویر» از کتاب «هبوط در کویر» دکتر علی شریعتی است که زیر نظر «دفتر تدوین و تنظیم مجموعۀ آثار معلم شهید دکتر علی شریعتی» با عنوان فرعی «مجموعه آثار ۱۳» منتشر شده و نسخۀ معتبر این اثر است.

کویر به برخی از خاطرات شریعتی و برخی از عقاید و بینش‌های نوگرایانه او که با زبان شاعرانه توضیح داده شده است اشاره می‌کند. شریعتی گاهی در کتاب کویر به نقل‌قول‌های دیگر عرفا و روحانیون در ادیان مختلف اشاره می‌کند.

خواندن کتاب کویر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به آثار علی شریعتی پیشنهاد می‌کنیم

درباره علی شریعتی

دکتر علی شریعتی در ۲ آذر ۱۳۱۲ در روستای کاهک در سبزوار به دنیا آمد. او یک روشنفکر دینی معاصر بود که در سال ۱۳۳۴ به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد شد و رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی را برگزید. او در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۳۷ با «پوران شریعت‌رضوی» همکلاسی‌اش ازدواج کرد.

شریعتی تحصیلات دانشگاهی خود را در مشهد گذراند و پس از دریافت لیسانس در رشتهٔ ادبیات فارسی، برای ادامهٔ تحصیل به فرانسه رفت تا تحصیلات عالی خود را در مقطع دکتری در دانشگاه سوربن فرانسه و در رشتهٔ ادبیات ادامه دهد. او در سال ۱۹۶۳ تز دکترایش را به زبان فرانسه و با عنوان «فضائل بلخ» ارائه کرد.

شریعتی در سال ۱۳۴۳ به ایران بازگشت. او در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری وی از سوی ساواک و متعلق به ۳ سال پیش یعنی در هنگام خروج از ایران بود. پس از بازداشت به زندان قزل‌قلعه در تهران منتقل شد. اوایل شهریور همان سال، پس از آزادی، به مشهد بازگشت.

در سال ۱۳۴۴ مدتی پس از بیکاری، ادارهٔ فرهنگ مشهد، او را به‌عنوان دبیر انشای کلاس چهارم دبستان در یکی از روستاهای مشهد استخدام می‌کند و سپس در دبیرستان به تدریس می‌پردازد و بالاخره به‌عنوان استادیار تاریخ وارد دانشگاه مشهد می‌شود. او در سال ۱۳۴۸ به «حسینیهٔ ارشاد» در تهران دعوت می‌شود. در سال ۱۳۵۲ رژیم پهلوی حسینیهٔ ارشاد را تعطیل و شریعتی را به‌مدت ۱۸ ماه روانهٔ زندان کمیتهٔ شهربانی می‌کند. اسارت درازمدت در سلول، او را از نظر روحی بسیار افسرده کرد؛ همچنین پس از آزادی ساواک او را شدیداً تحت‌نظر داشت و روز‌به‌روز حلقهٔ این محدودیت‌ها تنگ‌تر هم می‌شد.

دکتر علی شریعتی پس از ۲ سال، خسته از وضعیتش تصمیم به هجرت می‌گیرد. ممنوع‌الخروج‌بودن مانع بزرگی برای مهاجرت او به خارج از کشور بود، اما او با گرفتن گذرنامه با اسم فامیلی «مزینانی» توانست از کشور خارج شده و تهران را به مقصد بروکسل ترک کند. شریعتی پس از چند روز اقامت در بروکسل آنجا را به مقصد ساوت‌همپتون انگلیس ترک کرد. او طی مهاجرتش در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ درحالی‌که ۳ هفته از سفرش به انگلستان می‌گذشت، در ساوت‌همپتون به شکل مشکوکی درگذشت.

از این روشنفکر معاصر ایرانی کتاب‌های مشهوری باقی مانده است که از میان آنها می‌توان به فهرست زیر اشاره کرد:

زن (فاطمه فاطمه است)، هبوط، دوست‌داشتن از عشق برتر است، علی (ع)، درباره روحانیت، مذهب علیه مذهب، تحلیلی از مناسک حج، حسین وارث آدم، بازشناسی هویت ایرانی اسلامی و کتاب اسلام‌شناسی (درس‌های دانشگاه مشهد).

بخشی از کتاب کویر

«تاریخی که در صورت جغرافیا نمایان شده است بر کرانۀ کویر، به تعبیر حدودالعالم، «شهرکی» است که شاید با همۀ روستاهای ایران فرق دارد. چشمۀ آبی سرد که در تموز سوزان کویر، گویی از دل یخچالی بزرگ بیرون می‌آید. از دامنۀ کوههای شمالی ایران به سینۀ کویر سرازیر می‌شود و از دل ارگ مزینان سر برمی‌دارد، از دل این دیواره‌های عبوس و مرموزی که قرنهای گمشده‌ای را که اسلام به اساطیر کشاند، در آغوش خویش نگاه داشته‌اند و خود علی‌رغم تاریخ همچنان استوار ایستاده‌اند. از اینجا درختان کهنی که سالیانی دراز سر بر شانۀ هم داده‌اند، آب را تا باغستان و مزرعه مشایعت می‌کنند و بدین‌گونه صفی را در وسط خیابان مستقیمی که ستون فقرات این روستای بزرگ را تشکیل می‌دهد، پدید می‌آورند؛ و از دو سو کوچه‌هایی هم‌اندازه و روی هم و راسته و همگی در انتها، پیوسته به خیابانی کمربندی که محتوای ده را از باروی پیرامون آن جدا می‌سازد.

درست گویی عشق‌آباد کوچکی است و چنان که می‌گویند، هم بر انگارۀ عشق‌آبادش ساخته‌اند، صد سال پیش که مزینان کهنه را سیل از بنیاد بر می‌کند و می‌برد و ناچار همه چیز از نو ساخته می‌شود. حدودالعالم از «مرد» و «انگور» مزینان نام می‌برد و از هزار و صد سالِ پیش، هنوز بر همان مُهر و نشان است که بود. مردانش نیرومند و مغرور که سبزواری‌ها را دهاتی می‌دانند و مشهدی‌ها را گدایان گوش‌بر و مردان تهرانی را زنانی ریش‌دار! و در شگفت‌اند که چرا غالباً این تنها برگۀ معتبر را هم از میان می‌برند!

و باغهای انگورش که هنوز ـ علی‌رغم مادیتی که بر روستاها تاخته و باغها را همه غارت کرده است ـ برجا و آبادند و خوشه‌های عسکر و لعل و شست عروسش همچون چراغ می‌درخشند.»

mastani
۱۳۹۸/۰۳/۳۰

یه بریده ای از داستانش توی ادبیات ما بود من عااااشق نوشته هاشم😍

#جهادفرهنگی -علیه تهاجم فرهنگی💚
۱۳۹۷/۰۳/۱۳

من این کتاب رو وقتی ۱۳ سالم بود خوندم قشنگ ترین بخشش اونجایی که تفاوت عشق و دوست داشتن رو بیان میکنه...

Afra
۱۳۹۹/۰۶/۱۴

تا می آیی مسحور چینش هنرمندانه واژه هایش شوی، خود را غرق در اعماق اقیانوس مفاهیمش می یابی...! کتابی که تنها باید خوانده شود تا جذابیتش درک گردد. آنچنان گستره وسیعی از موضوعات را در بر دارد که بارها خوانده ام و

- بیشتر
سودا
۱۳۹۹/۰۶/۱۹

من بعد از خوندن کویر...دیدم به دنیا عوض شد ...شریعتی مردی بزرگ بود ...و در زندگی من بسیار تاثیر گذار

baktash99
۱۳۹۸/۱۰/۰۳

چه نثری!! شاید بی نظیر باشه در ادبیات ایران

Hossein
۱۳۹۶/۰۵/۲۹

چه عجب نسخه کاملش آمد. ☺☺☺ متشکرم.

|قافیه باران|
۱۳۹۸/۰۷/۲۲

این فصلها دلچسب بودن و منو به یه عالم دیگه ای بردن؛ کاریز،تراژدی الهی،درباغ ابسرواتوار ،آدمها و حرفها، توتم پرستی....بعضی قسمتها از قلم دکتر خسته میشدم و جاهایی هم انتقادی وارد میکردم...اغلب هم شاعرانگی و ادبیات متن وادارم میکرد علامتگذاری

- بیشتر
gn.m
۱۳۹۸/۱۲/۱۷

واقعا هر چقدر از کتاب های اقای دکتر تعریف کنم باز هم کمه. عاشق این کتابم

مهدی نادریان
۱۳۹۸/۰۱/۱۷

مادر عزیزتر از جانم نسخه چاپی این کتاب رو بعنوان هدیه تولد به من داد و این بهترین هدیه تولد عمرم بود. تا الان هنوز نتونستم بر دلم غلبه کنم که کتاب رو تموم کنم!

mim.mim
۱۳۹۷/۱۰/۰۹

محشرررررررره.فوق العادست.پیشنهاد میکنم حتما حتما حتما بخونیدش.

دوست داشتن از عشق برتر است. عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال.
plato
و علی! چه بگویم که کیست؟ هرگاه به او می‌رسم قلمم می‌لرزد: «انسانی که هست، از آن گونه که باید باشد و نیست»؛ و ابوذر! مرد ایمان و انقلاب و مردم؛ مردِ مرد! و حسین، کسی که به آزادی روح داده است و به «بعضی‌ها» نان.
|قافیه باران|
چه بسیارند کسانی که همیشه حرف می‌زنند
reyhaneh
دریغم آمد که آن را نیز «عشق» بنامم که شاعران آلوده‌اش کرده‌اند. خواستم «ارادت» بخوانم، ملاّها به حماقتش کشانده‌اند. گفتم بهترین کلمه در اینجا «خویشاوندی» است، خویشاوندی دو روح، دو بیگانه
plato
«داشتن» نیازمند «طلب» است و پنهانی بی‌تابِ «کشف»، و «تنهایی» بی‌قرارِ «انس». و خدا از «بودن» بیشتر «بود» و از حیات زنده‌تر و از غیب پنهان‌تر
آرام
حرفهایی هست برای «گفتن» که اگر گوشی نبود، نمی‌گوییم. و حرفهایی هست برای «نگفتن»؛ حرفهایی که هرگز سر به «ابتذالِ گفتن» فرود نمی‌آرند. حرفهایی شگفت، زیبا و اهورایی همین‌هایند. و سرمایۀ ماورایی هر کسی به اندازۀ حرفهایی است که برای نگفتن دارد
raha
آنچه در کویر زیبا می‌روید، خیال است! این تنها درختی است که در کویر خوب زندگی می‌کند، می‌نالد و گل می‌افشاند و گلهای خیال! گلهایی همچون قاصدک، آبی و سبز و کبود و عسلی... هر یک به رنگ آفریدگارش، به رنگ انسانِ خیال‌پرداز و نیز به رنگ آنچه قاصدک به سویش پر می‌کشد، به رویش می‌نشیند
Alireza2027
این فلسفۀ انسان‌ماندن در روزگاری است که زندگی سخت آلوده است و انسان‌ماندن سخت دشوار و هر روز جهادی باید تا انسان ماند و هر روز جهادی نمی‌توان
Alireza2027
عشق، طوفانی و متلاطم و بوقلمون‌صفت است؛ اما دوست داشتن، آرام و استوار و پروقار و سرشار از نجابت.
plato
علی! چه بگویم که کیست؟ هرگاه به او می‌رسم قلمم می‌لرزد: «انسانی که هست، از آن گونه که باید باشد و نیست»؛
زهرآ
«وجودم» تنها یک «حرف» است و «زیستنم» تنها «گفتن» همان یک حرف؛ اما بر سه گونه: سخن گفتن و معلمی کردن و نوشتن.
Poyraz
هر زیبایی‌ای مال دلی است که آن را می‌فهمد، تمام!
|قافیه باران|
عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است. اگر دوری به طول انجامد، ضعیف می‌شود. اگر تماس دوام یابد، به ابتذال می‌کشد. و تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب و «دیدار و پرهیز»، زنده و نیرومند می‌ماند. اما دوست داشتن با این حالات ناآشناست. دنیایش دنیای دیگری است.
plato
و سرمایۀ ماورایی هر کسی به اندازۀ حرفهایی است که برای نگفتن دارد
|قافیه باران|
عشق جرقه می‌زند و چون در تاریکی است و یکدیگر را نمی‌بینند، پس از انفجار این صاعقه است که در پرتو روشنایی آن چهرۀ یکدیگر را می‌توانند دید و در اینجاست که گاه، پس از جرقه‌زدن عشق، عاشق و معشوق که در چهرۀ هم می‌نگرند، احساس می‌کنند که هم را نمی‌شناسند و بیگانگی و ناآشنایی پس از عشق ـ که درد کوچکی نیست ـ فراوان است. اما دوست داشتن در روشنایی ریشه می‌بندد و در زیر نور سبز می‌شود و رشد می‌کند
plato
عشق بینایی را می‌گیرد و دوست داشتن می‌دهد.
plato
عشق بزرگ‌تری نیز وجود دارد که همچون دیگر عشقها ابزار کار نیست و آن عشق انسان به انسان، عشق یک روح به یک روح است. یک روح تنها و نیازمند به یک روح زیبا و نفیس و ثروتمند، عشق یک «خویشاوند» به «خویشاوند» خود
دلتنگِ ماه
«وجودم» تنها یک «حرف» است و «زیستنم» تنها «گفتن» همان یک حرف؛ اما بر سه گونه: سخن گفتن و معلمی کردن و نوشتن. آنچه تنها مردم می‌پسندند: سخن گفتن و آنچه هم من و هم مردم: معلمی کردن و آنچه خودم را راضی می‌کند و احساس می‌کنم که با آن نه کار، که زندگی می‌کنم: نوشتن!
mah.gh
اما کوری را هرگز به خاطر آرامش تحمل مکن. و گناه! آری، اما اگر گناه نباشد، طاعت را چگونه می‌توانی به دست آری؟
Pariya
«آدمهایی که وقتی غایب‌اند، بیشتر «هستند» از وقتی که حضور دارند!» و اینهایند آدمهایی که گاه مخاطب حرفهایی قرار می‌گیرند که نباید خود بشنوند. با این آدمهاست که ما همیشه در گفت‌وگوییم. همیشه با اینهاست که حرفهای خوب‌مان را می‌زنیم، حتی حرفهایی را که دوست نداریم بشنوند. به همین‌هاست که همیشه نامه‌هایی می‌نویسیم که هیچ‌گاه نمی‌فرستیم.
|قافیه باران|

حجم

۳۶۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۶۰ صفحه

حجم

۳۶۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۶۰ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰
۵۰%
تومان