علی شریعتی
علی شریعتی (Ali Shariati) اندیشمند، پژوهشگر، سخنران و نویسندهی آرمانگرا، از مهمترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای معاصر ایران بهویژه در دههی پنجاه خورشیدی بود. وی که هرگز تسلیم روزمرگی نشد، در مجموعهآثارش خود را چنین معرفی کرده است: «وجودم تنها یک حرف است و زیستنم تنها گفتنِ همان یک حرف. اما بر سه گونه: سخنگفتن و معلمیکردن و نوشتن. آنچه تنها مردم میپسندند سخنگفتن و آنچه هم من و هم مردم معلمیکردن و آنچه خودم را راضی میکند و احساس میکنم که با آن، نه کار، که زندگی میکنم، نوشتن (هبوط در کویر).» «سرشت مرا با فلسفه و حکمت و عرفان عجین کردهاند. مغزم با فلسفه رشد میکرد و دلم با عرفان داغ میشد (گفتگوهای تنهایی).»
دکتر علی شریعتی؛ از تولد تا مرگ
در دوم آذر ۱۳۱۲ در روستای «کاهک» مزینان در نزدیکی سبزوار به دنیا آمد. فرزند اول محمدتقی شریعتی و زهرا امینی بود. پدرش مفسر نوگرای قرآن و مؤسس «کانون نشر حقایق اسلامی» و جد پدریاش، ملا قربانعلی، از شاگردان حاج ملا هادی سبزواری بود. او میهن خود را «سرزمین اهورایی» مینامد، پدرش را «اولین معلم خود» میداند که او را در کتابخانهاش که همهی زندگی و خانوادهاش بود بزرگ کرد و پروراند و وجود مادرش را «همهمهر» میخواند. در سال ۱۳۳۷ با یکی از همکلاسیهایش در دانشگاه فردوسی مشهد به نام پوران شریعترضوی ازدواج کرد که کتاب «طرحی از یک زندگی» به قلم او در سال ۱۳۷۴ منتشر شده است. علی شریعتی پدر چهار فرزند به نامهای احسان، سوسن، سارا و مونا شد. ۲۶ خرداد ۱۳۵۶ پس از تحمل چندین سال فشار و زندگی سخت در انگلستان درگذشت. علت مرگ او را سکتهی قلبی اعلام کردند، اما نداشتن سابقهی بیماری و اعلام سریع خبر باعث شده که مرگ او در هالهای از ابهام قرار گیرد. امام موسی صدر زمینه را برای انتقال پیکر او به سوریه فراهم کرد و بر او نماز خواند. آرامگاه دکتر شریعتی در نزدیکی زینبیه است.
شاندل
در آثار علی شریعتی به نام افراد متعددی برمیخوریم که او از آنها تأثیر پذیرفته یا از زبان آنها نقل قولی آورده است. در بین این اسامی نام دانشمندی به نام شاندل به چشم میخورد که وجود خارجی ندارد! و خود اوست. شاندل به معنی شمع است و شمع سرواژهای است که از نام خانوادگی و نام کوچک او ساخته شده است (شریعتی مزینانی، علی). چندین سال پس از درگذشت او این موضوع روشن شد.
درس و مشق
در مقطع ابتدایی، دانشآموز دبستان «ابن یمین» بود و سپس به دبیرستان «فردوسی» مشهد رفت. در ۱۶سالگی به خواست پدر وارد دانشسرای مقدماتی شد و پس از پایان دورهی دانشسرا به معلمی پرداخت. در روزنامهی «خراسان» فعالیت مطبوعاتی داشت. در سال ۱۳۳۴ وارد دانشگاه فردوسی مشهد شد و رشتهی زبان و ادبیات فارسی خواند و سال ۱۳۳۷ فارغالتحصیل شد. موضوع رسالهی او ترجمهی کتابی از محمد مندور مصری با عنوان «در نقد و ادب» بود. چون شاگرد اول شده بود در خرداد ۱۳۳۸ با بورسیهی دولتی به فرانسه اعزام شد. در مقطع دکتری دانشگاه سوربن زیر نظر استاد راهنمایش، ژیلبر لازار، زبانشناس، ایرانشناس و مترجم فرانسوی (۱۹۲۰ تا ۲۰۱۸)، کتاب «تاریخ فضایل بلخ» اثر صفیالدین را کار کرد و سال ۱۳۴۳ به ایران برگشت. در مرز دستگیر و شش ماه زندانی شد. در سال ۱۳۴۵ در دانشگاه فردوسی مشهد شروع به تدریس کرد. تحصیل در دانشگاه سوربن او را با اندیشه و آرای افرادی چون لویی ماسینیون، ژرژ گورویچ و ژان پل سارتر آشنا کرد. دکتر شریعتی در پژوهش ماسینیون دربارهی شخصیت حضرت فاطمه (س) با او همکاری داشت و گورویچ نگاهی جامعهشناس به او بخشید.
برخی از نظریات و اندیشههای مشهور و فعالیتهای سیاسی دکتر شریعتی
مفاهیم و پیامها
علی شریعتی در سخنرانیها و نوشتههای خود بر بازگشت به خویش اصرار میورزید و روشنفکر مسئول را دارای رسالت مهمی میدانست. او در تفسیر سورهی روم، پیام امید به روشنفکران مسئول در جامعه داده است.
فعالیتهای اجتماعی و مبارزه
علی شریعتی از زمان جوانی حضور در اجتماع را ضروری میدانست. چنانکه چند تشکل دانشآموزی و دانشجویی بنا نهاد. در سال ۱۳۳۱ به علت شرکت در تظاهرات علیه دولت قوامالسلطنه مدت کوتاهی بازداشت شد. در فرانسه جذب نیروهای مقاومت الجزایر شد و با آنها همکاری کرد که مورد ضرب و شتم پلیس هم قرار گرفت. از سال ۱۳۴۸ به حسینیهی ارشاد دعوت شد و سخنرانیهای پرشوری در آن ایراد کرد که با استقبال بینظیری روبهرو شد. با کاروان حسینهی ارشاد سه بار به سفر حج رفت و یک سفر به مصر داشت. پس از تعطیلی حسینیهی ارشاد به خانهی او و پدرش در مشهد یورش بردند. مدتی زندگی پنهانی داشت. با دستگیری محمدتقی شریعتی خود را معرفی کرد و ۱۸ ماه در زندان انفرادی به سر برد. رژیم پهلوی عرصهی فعالیتهای او را هر روز تنگتر میکرد. اجازهی تدریس و فعالیت در دانشگاه نداشت و کتابهایش نیز جمعآوری شد. این فشار طاقتفرسا باعث شد تصمیم بگیرد که از ایران خارج شود. او توانست با نام «علی مزینانی» که در شناسنامهاش بود ۲۶ اردیبهشت از ایران خارج شود و به اروپا سفر کند.
نظرات دیگران دربارهی علی شریعتی
علی شریعتی مخاطبان فراوانی از اقشار مختلف داشت. اظهارنظرهای تند او نسبت به برخی شخصیتها در عرصهی ادبیات و مذهب باعث شد که عدهای به مخالفت با وی برخیزند. او فقط ۴۳ سال و ۶ ماه و ۲۷ روز روی زمین زندگی کرد. خودش وصیت کرده بود که آثارش از سوی محمدرضا حکیمی بازبینی و تصحیح شود. چندین بار نظر آیتالله خمینی، رهبر فقید و بنیانگذار انقلاب اسلامی، را دربارهی او پرسیدند. ایشان با هوشمندی گفتند که مسئلهدار کردن شریعتی توطئه و جریانی است از سوی دستگاه امنیتی رژیم و باید با تفکر و برخورد سنجیده به آنها مجال تفرقهافکنی نداد و وحدت را حفظ کرد.
مهمترین نظریات دکتر شریعتی در کتابهای او
قلم و نوشتن
علی شریعتی قلم را توتم خود میدانست. کلمات در دستان او مانند موم نرم میشدند. واژهها از اعماق وجود جستوجوگرش میجوشیدند و او راهی جز نوشتن نداشت. نویسندهی چیرهدستی بود که از استعدادی درخور تحسین برای ترکیب کلمات برخوردار بود. برای نمونه، سه کلمهی زر و زور و تزویر را به زیبایی هرچهتمامتر در کنار هم آورده که واجآرایی حرف «ز» گوش را نوازش میدهد. رمزگرایی و استفاده از نمادها (مانند خروس نیمهشب) بر جذابیت آثار او افزوده است. حدود شصت سال پیش نامهای از پاریس برای همسرش نوشت که شاهکاری شگفتانگیز است. از ابتدا تا انتهای نامه صفتها و تشبیهاتی را برای امیدش، پوران جانِ عزیز، آورده که فقط با کسره به هم مربوط میشوند! تصویر دستخط دکتر شریعتی و متن حروفچینیشدهی آن اکنون در دسترس دوستداران او قرار دارد. این نامه در برخی کارگاههای زیبانویسی مورد بحث و واکاوی مشتاقان زبان فارسی قرار میگیرد که تتابع اضافات را بهعنوان «پیشفرض» مخل زیبایی نوشته میدانند.
نوعی جریان سیال ذهن را میتوان در برخی آثارش مانند گفتگوهای تنهایی، هبوط و کویر مشاهده کرد. «سیمای محمد» عنوان نمونهای از نثر درخشان علی شریعتی است که در «کتاب نثر: نثر فصیح نویسندگان اسلامی در قرن چهاردهم» آورده شده است. نثرهای شاعرانهی او با عنوان «دفترهای سبز» منتشر شده است. با هوشمندی و ذوق ادبی بین دستور زبان و زندگی پلی میزند و یادداشتی دارد با عنوانِ «درسی از دستور زبان: مصدرهای خوب و ارجمند و بهدردخور زندگی یک روح» که مصدرهایی را برای زندهماندن روح فهرست میکند: اندیشیدن، خواندن، نوشتن، پرستیدن، و … .
خودش نوشتنهایش را سه گونه میداند: «اجتماعیات، اسلامیات و کویریات. آنچه تنها مردم میپسندند اجتماعیات، و آنچه هم خودم و هم مردم، اسلامیات، و آنچه خودم را راضی میکند و احساس میکنم که با آن، نه کار و نه نویسندگی، که زندگی میکنم، کویریات.» و هر کلمه را پارهای از بودن خویش و عصارهی هستی خود میداند.
چند اصطلاح نیز به نام علی شریعتی ثبت شده است؛ ازجمله «پوستین وارونه».
معرفی مهمترین کتابهای علی شریعتی
علی شریعتی عمر کوتاهی داشت و این همه نوشت. در سالهای نهچندان دور برای تهیهی کتابهای او صف میبستند. پرویز خرسند که یار و یاور او در بسیاری از روزهای سخت زندگی بود، در سالروز درگذشت او در دههی ۱۳۶۰ در دانشگاه تهران تعریف کرد که شبی به دکتر میگوید کمی استراحت کند، چیزی به صبح نمانده و علی شریعتی همچنان پرشور و مشتاق به نوشتن جواب داده که خیلی وقت نداریم. مجموعهآثار وی به همت دوستدارانش در دفتر تدوین و تنظیم این آثار در ۳۶ مجلد چاپ و منتشر شده است. ناشران دیگری هم آثار او را منتشر کردهاند.
برخی از کتابهای شریعتی که در طاقچه نیز موجودند، از این قرار هستند:
• «سیمای محمد» که نکتههای ارزشمند از پیامبر گرامی اسلام را شرح داده است.
• «زیباترین روح پرستنده» که به ویژگیهای امام سجاد (ع) و دعاهای ایشان پرداخته است.
• «فاطمه فاطمه است» که ارادت خود را به حضرت فاطمه (س) بیان کرده است.
• «علی حقیقتی بر گونهی اساطیر» که عمق باور او به مولای متقیان را میتوان در سطر سطر آن یافت.
• «خورشید بیغروب» که مجموعهای از نیایشها، عارفانهها، کویریات، سرودهها و عاشقانههای خودش است.
نامهی دکتر علی شریعتی برای همسرش
«امیدم! پوران جانِ عزیزِ مهربانِ بداخلاقِ خوشقلبِ «کافرغضبِ» «مؤمن رضا»ی بدخرجِ خسیسِ حواسپرتِ جمعکنِ جیغبنفشیِ ژوکوندلبخندِ نُهمنشیرِ لگدزنِ صبورِ تندجوشِ فرشتهدیوِ سوهانعمرِ تسلیتبخشِ دیوانزنجیرِ خردمندِ پُر«بریز و بپاشِ» «جمع و جوریِ» قایمکنِ گمکنِ پیدانکنِ بینظمِ دقيقِ صد تومان گمکنِ چهارپولی پاکروحِ پلیددهنِ «مرد بیرونِ» «زن خانهی» «همسر خوبِ» «همدم بدِ» «اهوراییذاتِ» «اهرمنیدادِ» امیدبخشِ یأسآورِ پر حرفِ حرفنشنوِ خونگرمِ پر جوش و خروشِ یخکنِ چون مرگ موشِ زودقهرِ زودآشتیِ گـَه بهشتیخصال و گـَه دوزخیروالِ ترش و شیرینِ تلخانگبینِ جمع ضدینِ رفع نقیضینِ بدترین بدِ خوبترین خوبِ «با وی نتوان زیستنِ» «بی وی نتوان بودنِ» روح مرگدهندهی مرگ روحدمندهی رحمت پرزحمتِ رنج پر از لذتِ هم شراب هم شرنگِ هندوانهی بدلرزِ اشکنهی سرشکنِ خوشنوازشِ بدسرزنشِ جور به جورِ همیشه یکجورِ درهم برهمِ شلوغ پلوغِ قروقاطی! عزیزی که تو را نمیتوانم تحمل کنم و دنیا هم بی تو تحملناپذیر است!»
شصت سال پیش، این نامه را علی شریعتی از پاریس برای همسرش نوشت. یکی از آن دست عاشقانههای که پیچیدگی عشق را نشان میدهد. مخاطب نامه، خانم دکتر پوران شریعت رضوی است.