کتاب مقدمه ای بر اقتصاد سیاسی در عصر جهانی کردن
معرفی کتاب مقدمه ای بر اقتصاد سیاسی در عصر جهانی کردن
کتاب مقدمه ای بر اقتصاد سیاسی در عصر جهانی کردن نوشتهٔ احمد سیف است و انتشارات نگاه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب مقدمه ای بر اقتصاد سیاسی در عصر جهانی کردن
آیا هیچوقت از خودتان پرسیدهاید که در میان مکاتب مختلف اقتصادی، بهواقع دعوا بر سر چیست؟ یا به عبارت دیگر، معیار سنجش و مقایسه یک نظام اقتصادی با دیگری کدام است؟ در جوامع بشری نیازهایی وجود دارد و در کنارش هم، منابع محدودی که باید صرف تولید آن چیزهایی بشود که برای رفع این نیازها لازم است. این موضوع عمدهترین پیشفرض اقتصاد لیبرالی یا سرمایهداری است که هر جامعهای با محدودیت منابع و بهراستی نیازهای بیانتهای خود روبهروست. وقتی چنین است پس طبیعتاً، باید این منابع محدود به شیوهای صرف تولید بشود که حداکثر نیازها را بر آورد. نکته این است که کمیابی منابع باعث میشود که بین شیوههای مختلف استفاده از این منابع محدود تصمیمگیری شود.
بسته به اینکه به این سؤالات چگونه جواب میدهیم، ما با نظامهای اقتصادی مختلف روبهرو هستیم. در یک جا، پاسخ این سؤالات را به دست بازار میسپاریم و طبیعتاً اقتصادمان اقتصادی بازار سالار یا سرمایهداری میشود و در جای دیگر، یک نهاد مرکزی درباره این پرسشها تصمیم میگیرد و در آن صورت با اقتصاد دستوری روبهرو هستیم. یک حالت بینابینی هم وجود دارد که در بعضی از شاخهها دولت و در بعضی دیگر بازار به این پرسشها جواب میدهد که در آن صورت اقتصاد مختلط داریم. البته میتوانیم یک «اقتصاد مشارکتی» هم داشته باشیم که نه سرمایهداری است و نه دستوری.
در ایران ما به کدام الگوی اقتصادی تمایل داریم و بعد برای پیشبرد آن الگو دستبهکار بشویم؟ معیار سنجش و انتخاب چیست؟
در کتاب مقدمه ای بر اقتصاد سیاسی در عصر جهانی کردن در بخش اول به مباحثی در اقتصاد سیاسی از منظری کلی پرداخته شده و در بخش دوم از اقتصاد سیاسی ایران معاصر نمونههایی ارائه شده است.
خواندن کتاب مقدمه ای بر اقتصاد سیاسی در عصر جهانی کردن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای علوم سیاسی، اقتصاد و تاریخ معاصر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مقدمه ای بر اقتصاد سیاسی در عصر جهانی کردن
«به یک تعبیر موضوع اصلی و اساسی «اقتصاد سیاسی» وارسیدن تضاد و تناقض بین کار و سرمایه در نظام سرمایهداری است. آنچه در این تعبیر کلّی خطاست این که گمان کنیم سرمایه و یا کار دراین ساختار مقولههایی یگانه و فاقد تناقض و تضادهای درونیاند. یعنی گاه کمی زیادی به وارسی تضادبین این دو میپردازیم و از بررسی تضادهای درونیشان غافل میمانیم. اگرچه به نمونههایی از تضاد درون سرمایه اشاره خواهم کرد ولی غرضم دراین یادداشت وارسیدن تضادهای درونی طبقهٔ کارگر است. منشاء این تضادها برخلاف تضاد بین کار وسرمایه به مالکیت خصوصی ربط ندارد بلکه به مقولههایی چون نژاد، موقعیت شغلی و از این قبیل مربوط میشود. در تقابل بین کار وسرمایه البته که سرمایه میکوشد تا به این تقسیمات و تناقضات درونی کار دامن بزند و جهانیکردن به مؤثرترین شیوهٔ ممکن به این تناقضات درونی دامن زده است. یکی از پیآمدهایش البته این است که اگرچه در اقتصاد جهان در هیچ دورهای به اندازهٔ کنونی ثروت و ارزش تولید نشده است ولی در هیچ دورهای هم فقر و نداری و نابرابری به میزان کنونی گسترده و همهجاگیر نبوده است. یعنی میخواهم به این نکته اشاره کنم که اگرچه مازاد قابل توجهی تولید شد ولی توزیع درآمد و ثروت تقریباً در همهٔ کشورها، و حتی بین کشورها نابرابرتر گشت. به عبارت دیگر، اگرچه مازاد لازم برای سرمایهگذاری فراهم آمد ـ یعنی انباشت سرمایه صورت گرفت ـ ولی فرصتهای سرمایهگذاریهای سودآور کمتر و کمتر شد. اگر در کشورهای پیرامونی، بهخصوص در افریقا و بخش عمدهای از کشورهای امریکای لاتین، وضع از همیشه مخاطرهآمیزتر شد، درکشورهای متروپل نیز، نه به آن وخامت، ولی وضع اکثریت مردم تعریفی نداشت. وقتی قرار باشد به قول خانم تاچر چیزی به اسم جامعه وجود نداشته باشد، طبیعتاً، به مسایل و مشکلات هم برخوردی جامع صورت نمیگیرد و حتی راهحلهای سراسری هم اصولاً مطرح نمیشود.»
حجم
۳۲۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۳۲۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه