کتاب زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در ایران
معرفی کتاب زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در ایران
کتاب زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در ایران نوشتهٔ پاملا کریمی و ترجمهٔ زهرا طاهری است. انتشارات شیرازه کتاب ما این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب انقلابهای داخلی در عصر مدرن.
درباره کتاب زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در ایران
کتاب زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در ایران (Domesticity and Consumer Culture in Iran) به قلم یک استادیار تاریخ هنر در دانشگاه ماساچوست نوشته شده است. این کتاب که شش فصل دارد، اهمیت زندگی خانگی را در زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران مدرن برجسته کرده است. این کتاب تأثیر متقابل بین آرمانهای محلی، تأثیرات خارجی، نقشهای جنسیتی، فرهنگ مصرفکننده و آموزش زنان را نشان داده است که با سلیقه، مد، معماری داخلی و طراحی داخلی تلاقی دارند. پاملا کریمی مجموعهای از مطالعات موردی را که چنین پدیدههایی را روشن میکند و ارزیابی طیف گستردهای از اشیا و اسناد بایگانیشده از اثاثیه، لوازم خانگی و نقشههای معماری گرفته تا عکسها، فیلمها، سریالهای تلویزیونی، رمانها، آثار هنری، دفترچههای یادداشت، گزارشهای کاری، نامهها و گزارشهای شخصی را تجزیه و تحلیل کرده است.
خواندن کتاب زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب انقلابهای داخلی در عصر مدرن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زندگی خانگی و فرهنگ مصرفی در ایران
«در سالهای دهۀ ۱۳۵۰، بر خلاف آنچه که در مقالۀ سال ۱۳۲۵ نشریۀ ترقی نوشته شده بود، موقعیت اجتماعی افراد نه بر مبنای نحوۀ نشستنشان روی صندلی که بر مبنای داشتن یا نداشتن یک صندلی از آنِ خود مشخص میشد. آنهایی که در تهران مالک خانههای بهتر، اسبابواثاثیۀ غربی و کالاهای لوکس بودند، در شمالِ شهر زندگی میکردند و صاحبان خانهها و آلونکهای سنّتی در جنوب شهر سکونت داشتند. مردمان فقیر ایرانی با کالاهای مادی غربی مواجه میشدند، اما نمیتوانستند آنها را از آنِ خود کنند. بنا بر صورتبندی جردن سند، مورّخ فرهنگی، آنها به «فرهنگِ دانش زیادی» دسترسی ندارند. جردن سند این مفهوم را در توصیف وضعیت زندگی خانگی در ژاپن بهکار بسته است. در اواخر قرن بیستم، جمعیت باسواد ژاپن میتوانستند با وسایل و لوازم غربی در ارتباط باشند، بیآنکه لزوماً آنها را در مالکیت خود داشته باشند. این ارتباط بهواسطۀ مجلات زنان، نشریات معماری و غیره برقرار میشد. در نقطۀ مقابل، جمعیت بیسواد و طبقات فقیر در ایران، شاهد سرازیرشدن کالاهای غربی در جامعه بودند، بدون آنکه بتوانند فرهنگ وابسته به این وسایل را درک کنند. در واقع، تملّک و تصاحب وسایل غربی برای طبقات پایین جامعه ابداً راحت نبود.
فریدون گُله در سال ۱۳۵۳ فیلم زیر پوست شب را ساخت که در آن، عدم دسترسی طبقات فرودست جامعه به امکانات و لوازم جدید را بهخوبی بازنمایی کرده است. یک پسر جوان و تهیدست ایرانی در هنگام فروش بلیط سینما با یک دختر آمریکایی آشنا میشود که آخرین ساعات حضورش در ایران را میگذراند و از این رو، پسر او را در این ساعات پایانی همراهی میکند و با هم در شهر پرسه میزنند. پس از ساعاتی، دو جوان تصمیم میگیرند که این ساعات پایانی را باهم سپری کنند. پسر اما مهاجر تازهواردی است که خودش در پناهگاه عمومی میخوابد و جایی ندارد که دختر را با خود به همراه بَرَد. آنها در حین پرسهزنیهایشان مقابل یک فروشگاه لوازم خانگی توقف میکنند و به وسایل خانه که با شکل و سیاق سلطنتی در پشت ویترین چیده شدهاندخیره میشوند. در این صحنه، تصوّرات و خیالپردازیهای پسر به تصویر کشیده میشود. این خیالات در عینحال با این کابوس که چند مرد دارند آنها را از خیابان نظاره میکنند همراه میشود.»
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه