کتاب وداع با اسلحه ارنست همینگوی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب وداع با اسلحه

کتاب وداع با اسلحه

دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۶از ۱۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب وداع با اسلحه

کتاب وداع با اسلحه نوشتهٔ ارنست همینگوی و ترجمهٔ مجید امینی است و انتشارات سفیر قلم آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب وداع با اسلحه

وداع با اسلحه داستان جوانی آمریکایی با نام فردریک هنری است که در شمال ایتالیا به زندگی خودش مشغول است، اما ناگهان جنگ جهانی اول شروع می‌شود و او هم برای جنگ به ارتش کشورش می‌پیوندد و در آمبولانس مشغول به خدمت می‌شود. هنری در جنگ مجروح می‌شود و برای درمان به بیمارستانی در میلان فرستاده می‌شود. پس از آنکه این افسر مجروح می‌شود، داستان از جبهۀ جنگ به بیمارستانی می‌رود که او در آنجا بستری است. در این شرایط، او عاشق دختری به نام کاترین می‌شود که در بیمارستان کار می‌کند. بعد از این، رابطهٔ این دو آغاز می‌شود و باید ببینیم چه اتفاقات در این انتظار این زوج است و جنگ جهانی برای آن‌ها چه خواب‌هایی دیده است.

ارنست همینگوی نویسندهٔ بزرگ آمریکایی در سال ۱۸۹۹ متولد شد. در جنگ جهانی اول داوطلبانه به عنوان رانندهٔ آمبولانس در جبههٔ ایتالیا مشغول به خدمت شد و بعد از جراحتی سخت به آمریکا بازگشت. همینگوی در سال ۱۹۲۹ وداع با اسلحه را نوشت که به‌نوعی تجربیات و خاطرات خودش است. همینگوی در این کتاب به بهترین شکل ممکن درد نسل خود را در شرایط جنگ جهانی اول بیان می‌کند. جنگی بی‌هدف که هیچ‌کس علت و معنای آن را درک نمی‌کند و حاضر به ادامهٔ آن نیست و تنها، تودهٔ مردم ضعیف هستند که آثار مخرب آن را تحمل می‌کنند.

وداع با اسلحه فقط یک رمان جنگی نیست بلکه نویسنده، یک داستان عاشقانهٔ عمیق و پرشور و حرارت را نیز درآن به مخاطب ارائه می‌کند. این اثر که موضوعی رمانتیک دارد، برخلاف انتظار و در تناقضی گیرا به طرزی غیررمانتیک پیش می‌رود، به نحوی که سخت‌گیرترین و منتقدترین خواننده‌ها را هم تحت‌تاثیر قرار داده و آنان را به تعریف و تمجید وا می‌دارد.

یکی از عواملی که رمان وداع با اسلحه را از دیگرآثار همینگوی متمایز می‌کند، پایان‌بندی کتاب است که همینگوی برای این امر داستان‌های متفاوتی می‌نویسد که این موضوع، نشانهٔ حساسیت او در این اثر است.

خواندن کتاب وداع با اسلحه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی به‌ویژه داستان‌های مدرن آمریکایی با تمِ جنگ جهانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب وداع با اسلحه

وقتی به خط مقدم برگشتم، هنوز در همان خانه زندگی می‌کردیم. جنگ‌افزارهای بیشتری در روستاهای اطراف مستقر شده بود و بهار هم از راه رسیده بود. کشتزارها سبز شده بود و تاکستان‌ها جوانه زده بودند. درخت‌هایی که در امتداد خیابان بودند، برگ‌های کوچکی درآورده بودند و نسیم ملایمی از جانب دریا می‌وزید. چشمم را به تپه‌های شهر، قلعهٔ قدیمی‌ای که در دل آن بود، کوهستان قهوه‌ای‌رنگِ اطراف و دامنهٔ آن که اندکی سبز شده بود، دوختم. تسلیحات بیشتری داخل شهر بود، بیمارستان‌های بیشتری زده بودند، در خیابان آدم با مردها و گاهی زن‌های انگلیسی برمی‌خورد؛ چند خانهٔ دیگر هم خمپاره خورده بودند. هوا گرم و مثل بهار مطبوع بود و من از لابه‌لای درختان و خیابانی که از نور روی دیوار جان می‌گرفت، عبور کردم و متوجه شدم که هنوز در همان خانه زندگی می‌کنیم. خانه دقیقاً به همان شکلی که آن را ترک کرده بودم، باقی مانده بود. در باز بود و یک سرباز، بیرون زیر آفتاب و روی نیمکت نشسته بود. یک آمبولانس چسبیده به در کناری منتظر بود. وارد که شدم، بوی سنگ‌های مرمر و بیمارستان می‌آمد. انگار همه چیز مانند همان موقعی بود که آنجا را ترک کرده بودم، با این تفاوت که الآن بهار بود. از کنار در اتاق به سالن نگاه کردم و سرهنگ را دیدم که پشت میزش نشسته بود. پنجره باز بود و آفتاب به داخل می‌تابید. او مرا ندید و من مردد شدم که آیا داخل شوم و به او گزارش دهم، یا اول به طبقهٔ بالا بروم و حمام کنم. تصمیم گرفتم به طبقهٔ بالا بروم.


نظرات کاربران

کاربر 8662539
۱۴۰۳/۰۵/۰۱

این کتاب فوق العاده زیبا نوشته شده و پایانش آدم رو بسیار شوکه می‌کنه واقعا بعد از خواندن این کتاب متوجه میشود که ارنست چگونه با جان و دل به نوشتن این کتاب پرداخته

ف_حسنپوردکان
۱۴۰۲/۱۰/۲۵

این کتاب در زمان جنگ جهانی اول درمورد مرد آمریکایی به نام فردریک هنری است که در جبهه‌ی متفقین، در مرز کشور ایتالیا در مقابل اتریش درحال خدمت‌رسانی است. حضور او در جنگ آن‌چنان حس نمی‌شود، زیرا همان ابتدای کتاب،

- بیشتر

بریده‌هایی از کتاب

اشتباه ما همینه که فکر می‌کنیم هر چی که سن بیشتر می‌شه، آدم عاقل‌تر می‌شه. سن که بالا می‌ره، آدم عاقل نمی‌شه، محتاط می‌شه.
مارُن
تا حالا دقت کردی غذا چقدر روی فکر آدم تأثیر داره؟» گفتم: «آره موقع جنگ، خوراک باعث پیروزی نمیشه اما می‌تونه باعث شکست بشه.»
مارُن
دنیا همه را داغان می‌کند، ولی بعضی‌ها در برابر سختی‌ها قوی‌تر می‌شوند. اما آن‌هایی که کوتاه می‌آیند، از بین می‌روند. دنیا آدم‌های خوب، آدم‌های محترم و آدم‌های شجاع را به یک اندازه زجر می‌دهد. اگر جز این دسته از آدم‌ها نباشی، باز هم به سراغت می‌آید، اما فرقش این است که چندان عجله نمی‌کند.
مارُن
«اصلاً عشقی به خدا نداری؟» «بعضی شب‌ها ازش می‌ترسم.» «باید عاشقش بشی.» «من زیاد عاشق نمی‌شم.» گفت: «چرا، می‌شی. چیزی که دربارهٔ شب‌ها می‌گی. این عشق نیست. فقط حرص و تعصبه. وقتی عاشق باشی، دوست داری کاری برای عشقت انجام بدی. دوست داری فداکاری کنی. آرزوی خدمتگزاری داری.» «من عاشق نیستم.» «چرا هستی. می‌دونم که هستی. و بنابراین خوشبخت خواهی بود.» «من خوشبختم. همیشه خوشبخت بودم.» «این داستانش فرق می‌کنه. تا وقتی به دستش نیاری، چیزی ازش نمی‌فهمی.»
مارُن
این را می‌دانم که شب و روز مثل هم نمی‌شوند، یعنی مسائل با هم فرق می‌کند و هر آدمی اخلاقی دارد و مسائل شب را نمی‌شود به واضحی روز توضیح داد، چون وقتی روز می‌شود، آن مسائل دیگر وجود ندارند. ولی اگر زندگی آدم در تنهایی و انزوا به شب برسد، خیلی وحشتناک است
مارُن
همون روز اول که به دنیا میایم، سرنوشتمون تعیین می‌شه. اتفاق جدیدی نمی‌افته. همون روز اول هر چی باشیم، همون اتفاق میفته.
مارُن
«وقتی کسی پیروز باشه، هیچ‌وقت از جنگ دست نمی‌کشه.»
مارُن
به هرحال آن زانو مال او بود. زانوی دیگر مال خودم بود. دکترها کاری می‌کردند که بدنت دیگر مال خودت نبود. سر و قسمت داخل شکم متعلق به خودم بود. شکمم خیلی گرسنه بود. پیچ و تاب خوردنش را حس می‌کردم. مغز مال خودم بود، ولی نه برای استفاده کردن و تفکر، بلکه فقط برای به یاد آوردن و البته چیز زیادی هم یادم نمی‌آمد.
مارُن
شروع باران‌های پاییزی، تمام برگ‌های درختانِ بلوط ریختند، شاخه‌هایشان لخت شد و تنه‌هایشان از فرط بارش تیره‌رنگ شد. تاکستان‌ها کم‌پشت، خشک و بی‌شاخ و برگ شدند و زمین با آمدن پاییز یک‌پارچه خیس و قهوه‌ای‌رنگ شده بود، گویی بوی مرگ می‌داد.
مارُن
«به نظرت این وضعیت ادامه داره؟» «نه.» «چی قراره جلوش رو بگیره؟» «بالاخره یک جایی درهم می‌شکنه.» «ماییم که درهم می‌شکنیم.
مارُن

حجم

۲۷۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۲۷۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۲۰۰
تومان