کتاب تاریخ فرهنگی بدن و بدنمندی در ایران عصر جدید
معرفی کتاب تاریخ فرهنگی بدن و بدنمندی در ایران عصر جدید
کتاب تاریخ فرهنگی بدن و بدنمندی در ایران عصر جدید نوشتهٔ زهره روحی در انتشارات انسان شناسی چاپ شده است.
درباره کتاب تاریخ فرهنگی بدن و بدنمندی در ایران عصر جدید
بدن آن چیزی نیست که بتوان آن را فارغ از فرهنگِ اجتماعی و جغرافیاییِ هر دورة تاریخی، تعریفش کرد و در جایگاهی انتزاعی قرارش داد. یعنی به لحاظ پدیدارشناسی همواره به صورتِ وضعیتی «مکانمند»، «زمانمند» و «تاریخمند»ی ظاهر میگردد که که از سوی قدرت و پارادایم های فرهنگی و اجتماعیِ مسلط بر جامعه (موافق قدرت و همراه با حمایت از سوی آن) شکل میگیرد. گاهی در این خوانشها بدن به عرصة نمادینی از جایگاه طبقاتی تبدیل میشود و گاهی به عرصهای از تمایزات کوبندة نژادی و قومی و یا به جایگاهِ تحقیرآمیزِ جنسیتی! در هر صورت فرقی نمیکند، آنچه در پسِ این خوانشها قرار داد، قدرتی است که با آشوبهای نژادی، قومی، طبقاتی و جنسیتی، دائمأ ساختار سیاسیِ خود را بازتولید میکند. و آنچه این وضعیت را طعنه آمیز میکند، بی خبریمان از این وضعیتِ هستی شناسانه است؛ اما بغرنجیِ مسئله زمانی است که به تعصب آلوده میشویم، و بدن و یا موقعیتهای بدنمندانة «خود» و «دیگری» را بر اساس عادتواره های فرهنگی ـ اجتماعیِ وابسته به قدرت را به تأویل و تفسیر درمیآوریم.
کتاب تاریخ فرهنگی بدن و بدنمندی در ایران عصر جدید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به جامعهشناسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب تاریخ فرهنگی بدن و بدنمندی در ایران عصر جدید
پس از پیروزی مشروطیت، نخستین الگوهای ساختاریِ نو و شکلگیری دولتِ جدید که ازسوی نواندیشان و مترقیان مطرح گردید الگوهایی بود وام گرفته از غرب؛ اما از آنجا که بدون تجاربِ دموکراتیکِ فرهنگ انتقادی-اجتماعی و سیاسیِ غرب به کار گرفته شدند، با پارادوکسی مواجه گشتند که هنوز که هنوز است هستیِ فرهنگی و اجتماعیِ قلمرو عمومی از فقدانش در رنج است؛ زیرا متقاضیانِ تحولات فرهنگی و اجتماعیِ مدرن، از همان آغاز صرفاً به «ظاهرِ» الگوهای ساختاریِ غرب بسنده کردند. علت این مسئله شاید این بود که تجددگرایان از همان اواخر قاجار و صدر مشروطه، در تقابلی که با قاجار و قدرت انحصاری آن داشتند، ناگزیر بودند تا برای تغییر در ساختار و دستیابی به قدرت، به وضعیتی روی آورند که مخالف «سنت» و اقتدارش باشد؛ و در آن ایام تنها در ساختار اجتماعی و فرهنگی «غرب» میشد آنرا یافت؛ البته بدونِ داشتن پشتوانههای حمایتیِ فرهنگِ انتقادی و اجتماعی و خصوصاً تاریخیِ آن الگوها در قلمرو عمومی. در غرب همین حضورِ فرهنگِ نقادانۀ مردم در ساختار قدرت، (حضور دموکراتیک)، عاملی است که امکان نقد و آسیبشناسی از قلمرو عمومی را تا به امروز فراهم ساخته است؛ اما در ایرانِ آن ایام، باتوجهبه شرایطِ ناشی از فقدان این مهم، دولت جدید تبدیل شد به یگانه متولیِ بازسازیِ ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادیِ مدرن در ایرانِ عصر جدید. ازاینرو، فرایند و ماهیتِ شکلگیریِ مدرنیته را تماماً به انحصار خود درآورد؛ آجر به آجرِ برپاییِ ساختارهایش را بدون احساس نیاز به «ضرورتِ مشارکت مدنی و سیاسیِ» تودههای مردم به انجام رساند. از همان لحظه «فرمان» و پیگیریهای مبتنیبر زور و خشونت، درخصوص اجرای فرمانها به تنها ابزارِ ارتباطیِ دولتِ جدید و مردم تبدیل شد.
حجم
۱۷۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۵ صفحه
حجم
۱۷۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۵ صفحه