دانلود و خرید کتاب دو جستار پیرامون آشویتس؛ کتاب سیاه ۲ هانا آرنت ترجمه سارا اسکندری
تصویر جلد کتاب دو جستار پیرامون آشویتس؛ کتاب سیاه ۲

کتاب دو جستار پیرامون آشویتس؛ کتاب سیاه ۲

معرفی کتاب دو جستار پیرامون آشویتس؛ کتاب سیاه ۲

«دو جستار پیرامون آشویتس» دو مقاله از هانا ارنت و تئودور ادورنو درباره اردوگاه‌های یهودیان اشویتس است. آشویتس شامل سه اردوگاه اصلی بود. اتاق‌های گاز و کوره‌های آدم‌سوزی برای اولین بار در این اردوگاه به‌طور وسیع راه‌اندازی شدند. این مجموعه اردوگاه‌ها تقریباً در ۳۷ مایلی غرب شهر کراکوف لهستان، نزدیک به مرز آلمان- لهستان (پیش از جنگ) در سیلسیا قرار داشتند. منطقه‌ای که آلمان نازی بعد از تهاجم و غلبه بر لهستان در ۱۹۳۹ میلادی به صورت موقت آن را ضمیمه خاک خود نموده بود. کمتر نامی را می‌توان در تاریخ معاصر یافت که به اندازۀ آشویتس (و همزادان دیگرش در داخائو برکنائو و گوشه و کنار رایش هزارساله) حضوری زنده و فعال در یکایک صحنه‌های سیاسی جهان داشته باشند. نام آشویتس در گوشه‌ای از جهان تبدیل به ابزاری برای سرکوب و غارت می‌شود و در گوشه‌ای دیگر به پیرنگی ثابت در تبلیغات انتخاباتی؛ در نقطه‌ای از جهان به بنیان تاریخ مبدل می‌شود و در گوشه‌ای دیگر به زایده‌ای که می‌باید از تاریخ بیرون رود. با این همه اما تاریخ، اگر آن را به معنای بازخوانی واقعیاتِ روی‌داده در گذشته‌ای نه چندان دور در نظر آوریم، هنوز نتوانسته پاسخی قطعی به این معما بدهد. هانا ارنت و تئودور ادورنو یهودی دو فیلسوف و جامعه‌شناس یهودی در این اثر کوشیده‌اند تا مفاهیم رایج پیرامون آشویتس را تغییر دهند. آشویتس، آن‌گونه که در این دو جستار تصویر شده است، مفهومی قومی یا نژادی نیست؛ مفهومی است که با تصویر سخیف «نژاد برتر» یا «قوم برگزیده» می‌ستیزد و چشمان ژرف‌اندیش خود را نه به گذشته‌ای بحث‌برانگیز، که به آینده‌ای نامحتوم از بربریت دوخته است. چنین آینده‌ای قابل پیش‌بینی است، قابل پیشگیری است و قابل درمان. آنچه آشویتس، در معنایی که آدورنو یا آرنت بدان می‌نگرند، به ما می‌آموزد، هزینۀ سکوت و شرارت ابتذال است؛ نه دستنامه‌ای از راهبردهای هراس یا جزواتی آماری که بتوان دست‌های آلوده را با صفحاتش تمیز کرد. این «آشویتس» است آن‌گونه که باید شناخت.
معرفی نویسنده
عکس هانا آرنت
هانا آرنت
آمریکایی | تولد ۱۹۰۶ - درگذشت ۱۹۷۵

آرنت با نام کامل یوهانا کوهن آرنت، در ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶ در هانوفر آلمان، در خانواده‌ای روسی‌تبار، یهودی و سکولار به دنیا آمد و در هانوفر و کونیگسبرگ روسیه بزرگ شد. او در کودکی به دلیل یهودی بودن از مدرسه اخراج شد، با این حال تحصیلات سطح بالاتر خود را با موفقیت پشت سر گذاشت. آرنت در آغاز سال ۱۹۲۴ در دانشگاه‌های ماربورگ، دانشگاه آلبرت لودویگ فریبورگ و دانشگاه هایدلبرگ به تحصیل در رشته‌ی فلسفه پرداخت و دکتری رشته‌ی فلسفه را در سال ۱۹۲۸ و با تز مفهوم عشق در سنت آگوستین از دانشگاه هایدلبرگ دریافت کرد.

Toobakiani
۱۳۹۹/۰۴/۲۰

آشویتس! دو جستار پیرامون آشویتس کتابی کوتاه از نظرگاه دو جامعه شناس و فیلسوف معاصر که به بررسی موجودیتی عظیم و هولناک به نام آشویتس می پردازند. حقیقتاً درک و تصور اینکه انسان تا به کجا پیش می رود که به راحتی می

- بیشتر
yazdaan
۱۳۹۹/۰۶/۰۹

کتاب خوب بود ولی ترجمه خیلی سنگین و بی ارتباط به محتوای متن بود,اگه ترجمه دیگه ای هست برای خوانندگان بعدی حتما بذارید,

arash
۱۳۹۸/۰۸/۰۸

ترجمه بسیار بسیار بد جملات گنگ و سخت فهم که باعث میشه نتونم درباره کتاب قضاوت کنم. از خوندنش پشیمونم.

جواد
۱۳۹۹/۱۲/۲۶

کمی در ترجمه گیر کردم و بارها نوشته های مهم را خواندم تا فهمیدم اما در مجموع روند تبدیل یک انسان عادی به یک موجود شرور و جنایت کار را نشان می دهد اینکه چگونه انسان های عادی می توانند

- بیشتر
baktash99
۱۳۹۸/۰۹/۱۸

یک اثر درخشان

neda
۱۴۰۳/۰۲/۲۹

کتاب خوبی که واقعا ارزش مطالعه داره. هرچند ترجمه یا ویرایش یک مقدار روان خوانی رو تحت تاثیر قرار میده، اما هنوز هم عالیه.

سوم شخص
۱۳۹۹/۰۷/۲۱

کتابی دربارهٔ حکومت انسان‌های میان‌مایه، بدعقلی در برخورد با انسان‌ها و بی‌توجهی به وجدان. به قولِ آدورنو: آنچه مهم است، تکرار نشدن آشویتس است. متأسفانه ویرایش بد و نامناسب فهم متن کتاب را دشوار کرده است.

hossein
۱۳۹۹/۰۱/۰۳

آدورنو و آرنت از مهمترین نظریه پردازها بودن و مقاله هاشون تو این کتاب مکمل و پوشش دهنده هم در رابطه با داستان آشویتس ( نه به معنای مکان و زمان ) و بحث آموزش بوده .

نخستین ضرورت هر نوع آموزشی این است که آشویتس تکرار نشود
arash
کسی که پیش از هر هدف دیگر به دنبال منفعت شخصی خویش است و نمی‌خواهد خود را به دردسر اندازد، زیاد حرف نمی‌زند. این قانون کلی وضع موجود است. سکوت در برابر وحشت، صرفاً پیامد آن بود. سردی واحد اجتماعی در کنار بی‌تفاوتی نسبت به سرنوشت دیگران، پیش‌شرط‌های این واقعیت بودند که تنها عدۀ بسیار کمی به آن قضیه واکنش نشان دادند.
ماراتن
الگویی که در سراسر تاریخ آزار و شکنجه به تایید رسیده این است که خشم نسبت به ضعیف، هدف خود را به طور خاص از میان کسانی بر می‌گزیند که از نظر اجتماعی ضعیف و در عین حال –به درست یا غلط- خرسند شناخته می‌شوند.
arash
آرنت از میان پرونده‌ها و محاکمات دادگاه‌های فرانکفورت، از خلال اعترافات «پادوهای» آشویتس و شهادت‌های بازماندگان آن، نشان می‌دهد این میان‌مایگی و ابتذال چگونه از دستورالعمل‌های ماشین کشتار نازی فراتر می‌رود: «متهمی به نام بوگر وجود دارد که پسربچه‌ای را در حال خوردن سیب توصیف می‌کند، که چگونه او را از پایش می‌گیرد و سرش را با کوبیدن به دیوار متلاشی می‌کند، و یک ساعت بعد، با آرامش خیال، سیب او را می‌خورد»؛
arash
نظر عموم را آن چیزی می‌سازد که اکثریت مردم فکر می‌کنند و می‌طلبند، حتی اگر مبادی ارتباطات عمومی –مطبوعات، رادیو و تلویزیون- در مسیری خلاف آن جریان داشته باشند. تفاوتی آشنا میان ملت واقعی و ارگان‌های عمومی کشور وجود دارد؛ و آن زمان که این تفاوت به صورت یک شکاف دهان بگشاید، نشانه‌ای آشکار و حاضر از خطری است که تن‌وارۀ سیاسی را تهدید می‌کند.
شراره
«نخستین ضرورت هر نوع آموزشی این است که آشویتس تکرار نشود».
yazdaan
پسربچه‌ای هست که می‌داند قرار است بمیرد و با خون خودش روی آجرهای سربازخانه می‌نویسد: «آندره‌آس راپاپورت – شانزده سال زندگی کرد». پسربچۀ نه سال و نیمه‌ای هست که می‌داند «خیلی چیزها» را می‌داند، اما «دیگر چیزی یاد نخواهد گرفت».
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
آشویتس آدورنو هر آن کجاست که «مردمان آشویتس»، بوگرها و کادوک‌ها و انکارکنندگان‌شان عنان و شلاق به دست دارند و اندیشۀ منتقد یا سوزانده می‌شود، یا به تبعید می‌رود، یا با پایی تاول‌زده بر مرز نومیدی و شیدایی انتحار می‌کند. و این آشویتسی است که آدورنو امحاء آن را آرزو می‌کند.
yazdaan
ترجیحاً باید پذیرفت که فاشیسم و وحشتی که این مسئله به وجود می‌آورد، با این واقعیت در ارتباط است که مراجع قدرت تثبیت شدۀ قدیمی امپراطوری آلمان رو به زوال رفته و سرنگون شدند در حالی که مردم هنوز از نظر روان‌شناختی برای خودگردانی آماده نبودند. آنها نشان دادند که نسبت به آزادی‌ای که فراچنگ آورده بودند، نابرابرند. به همین دلیل ساختارهای استبدادی به آن بُعد ویران‌گر و -اگر بتوانم چنین بگویم- دیوانه‌واری که پیش‌تر به هیچ‌روی نشان نداده بودند، روی آوردند.
arash
عده‌ای از تهدید رجعت به بربریت می‌گویند
arash
خود این موضوع نشانه‌ای است از امکان بالقوۀ دائمی حادث شدن آن، تا زمانی که هشیاری و ناهشیاری مردم متوجه آن شود.
arash
است. توجیه آن در بستر شرارتی که اتفاق می‌افتد، پر مهابت است
arash
برای آرنت آشویتس آنجاست که میان‌مایگان در ابتذال یک جهان وحشی موج‌سوارند، اذهان توده‌ها را عدالت نیمه‌جان حکومت‌ها می‌آزارد، قاعدۀ هراس حکم می‌راند، و بسیار دیگران گوش‌ها و چشم‌های خود را به نشانۀ انکار پوشانده‌اند. «این اتفاقی است که وقتی انسان‌ها می‌کوشند جهان را باژگونه کنند رخ می‌دهد».
arash
امروز تمام انسان‌ها بدون استثناء خیلی کم احساس دوست داشته شدن می‌کنند زیرا تمام افراد نمی‌توانند به مقدار کافی عشق بورزند. ناتوانی در همانندسازی با دیگران، بدون شک مهم‌ترین علت روان‌شناختی برای این مسئله بود که چیزی مانند آشویتس توانست در میان مردمی کم‌وبیش متمدن و بی‌گناه رخ دهد
ghazal moradi
در بررسی عوامل انسانی دخیل در آشویتس، دومین عامل حایز اهمیت «دم‌دمی بودن» تصمیمات و رویه‌هاست. چه چیز سریع‌تر و نرم‌تر از خلق آدمی تغییر می‌کند، و چه چیز از انسانیت یک انسان باقی می‌ماند که به تمامی در معرض این تغییرات قرار دارد؟ افراد اس.اس، در محاصرۀ ذخیره‌ای بی‌پایان از مردمانی که تقدیرشان مرگ بود، به واقع می‌توانستند آن‌گونه رفتار کنند که دلخواهشان است. آنها یقیناً «جنایتکاران عمدۀ جنگی»، آن‌گونه که متهمان دادگاه نورمبرگ نامیده می‌شدند، نبودند. آنها طفیلی‌های جنایتکاران «عمده» بودند، و وقتی کسی آنها را می‌بیند، از خود می‌پرسد که آیا بدتر از آنانی نیستند که امروز مسئولیت شوربختی‌شان را به گردن آنها می‌اندازند؟
ghazal moradi
هر مباحثه‌ای پیرامون ایده‌آل‌های امر آموزش در مقایسه با این ایدۀ واحد، کم‌مایه و فاقد ارتباط منطقی است: آشویتس، دیگر هرگز. تمام آنچه که آموزش بر علیه آن می‌کوشد، بربریت است
ghazal moradi
آنچه آشویتس، در معنایی که آدورنو یا آرنت بدان می‌نگرند، به ما می‌آموزد، هزینۀ سکوت و شرارت ابتذال است؛ نه دستنامه‌ای از راهبردهای هراس یا جزواتی آماری که بتوان دست‌های آلوده را با صفحاتش تمیز کرد. این «آشویتس» است آن‌گونه که باید شناخت.
ghazal moradi
بسیارند متفکرانی چون پل رازینیه، هری المر بارنز، دیوید هوگان، آستین اپ، کارلو ماتونیو و بانجی شونجو که قتل عام نظام‌مند یهودیان را تنها دروغی تبلیغاتی می‌دانند.
لیلی مهدوی
رهبران نازی این مسئله را تایید کند- با میل مفرطی که نسبت به سازماندهی دارد، با ناتوانیش در داشتن هرگونه تجربۀ انسانی بی‌واسطه، با کمبود مشخص احساس، و با ارزش‌گذاری بیش از حد بر واقع‌گرایی از دیگران متمایز می‌شود. او می‌خواهد به هر قیمتی که شده سیاست واقعی مفروض خود را بسازد حتی اگر هذیانی بیش نباشد.
yazdaan
اضطراب نباید سرکوب شود. زمانی که اضطراب سرکوب نشود، زمانی که هرکس به خودش اجازه دهد تمام اضطرابی که دنیای واقع به همراه دارد را تجربه کند، در آن صورت و دقیقاً با همین کار است که احتمالاً بیشتر اثر مخرب ناهشیاری و اضطراب جابه‌جاشده از بین خواهد رفت.
yazdaan

حجم

۶۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۴۷ صفحه

حجم

۶۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۴۷ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۲۴,۵۰۰
۳۰%
تومان