کتاب یادداشت های پایان قرن
معرفی کتاب یادداشت های پایان قرن
کتاب یادداشت های پایان قرن نوشتهٔ زهره روحی است و نشر انسان شناسی آن را منتشر کرده است. این کتاب دربارهٔ موضوعات یا گفتمانهایی است که در دهههای پایانی قرن چهارده خورشیدی مورد توجه جامعهشناسان، متفکران، مترجمان، پژوهشگران، ناشران و نیز جامعهٔ کتابخوان ایرانی بوده است.
درباره کتاب یادداشت های پایان قرن
کتاب یادداشت های پایان قرن گزینشی است از نقد و بررسی برخی از نظریات مدرن که در طی دهههای ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ به آزمون درآوردهاند. هدف از جمعآوری و ارائهٔ این مجموعهٔ ترکیبی و گزینشی که بهصورت نقد و بررسیِ کتابها انجام گرفته است، جلبنظر مخاطبین نسبت به موضوعات یا گفتمانهایی است که در دهههای پایانی قرن چهارده خورشیدی مورد توجه جامعهشناسان، متفکران، مترجمان، پژوهشگران، ناشران و نیز جامعهٔ کتابخوان ایرانی بوده است و از آنجا که در آخرین سال قرن چهارده نوشته شده، این مجموعه یادداشت های پایان قرن نامیده شده است.
دیگر نیازی به ترجمهٔ زیرزمینیِ آثار سوسیالیستی، مارکسیستی یا دیگر اندیشههای چپ نیست. امروزه، مخاطبینِ این آثار میتوانند آنها را با ترجمههای خوبِ روشنفکرانِ سرشناس و ناشران معتبر در کتابفروشیها پیدا کنند. در کنار این آثار، اکنون میتوان اشتیاق به ترجمه، تألیف و پژوهشِ آثار انتقادیِ مدرنیتهای را دید که توسط برخی از اساتید دانشگاهی و روشنفکران چپ، از سوی ناشرانِ خصوصی مورد توجه قرار گرفته است و این درحالی است که دانشگاهها به طرز اسفناکی از این مشارکت، جا ماندهاند؛ از این روی شاید بتوان گفت در چند دههٔ پایانی قرن چهارده، قلمروی عمومی ایران از این توانایی برخوردار بوده تا همواره از کنترل و نظارت دانشگاههای بسته و عقبماندهای که نماینده قلمرو رسمی است، خود را بیرون کشد و اندیشههای انتقادی و در عین حال علمی را بینیاز به انتشارات دانشگاهی، به اَشکال مختلف تولید کند؛ رخدادی که از جنبشِ خودجوش علوم انسانی و علوم اجتماعی در خارج از حوزه دانشگاه خبر میدهد.
در سالهای قبل از انقلاب ۱۳۵۷، صرفنظر از جزوههای ترجمه شده بهاصطلاح «جلد سفید»ی که به مباحث سوسیالیستی و کمونیستی (و معمولاً مارکسیستی و لنینیستی)، میپرداخت و بهصورت زیرزمینی، بین روشنفکران سیاسی و انقلابی دستبهدست میگشت، عمدهترین تألیفات و ترجمهها در قلمرو عمومی از دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی تا قبل از سالهای پایانیِ دههٔ ۵۰، رمانهایی بوده است که بهاصطلاحِ آن ایام بر مدار نگرشهای ضد امپریالیستیِ غرب میچرخیدند و از سوی مترجمان متعهد و شایستهای انجام میگرفت که کارشان تفکیکناپذیر از نهضت انقلابیِ جوانان قبل از انقلاب ۵۷ است؛ و منظور، آن دسته از آثاری است که با توجه به جنگ سرد بین ابر قدرتهای غرب و شرق، بر علیه حکومت و نظامهای دیکتاتوری تولید میشدند (همان ادبیاتی که برخی آن را ادبیات کارگری میگفتند)، و پس از انقلاب هم به سرعت از رمق افتادند؛ در قیاس با آن، فعالیتِ دوباره مدارِ تألیف و ترجمه، تنها پس از آرام شدنِ طوفان شدید و هولناک انقلاب فرهنگی بود، چند دههٔ تفسگیر پس از انقلاب؛ دقیقتر بگوییم: در دهههای پایانیِ قرن چهارده خورشیدی؛ و البته با این تفاوت بزرگ، که اکنون شرایط جامعهٔ روشنفکری حکم میکرد تا از هیجاناتش بکاهد و به سرعت به یادگیری و بهرهوری علمیِ اندیشههای انتقادی و افشاکنندهٔ علوم انسانی و علوم اجتماعی روی آورد. به بیانی، همهٔ آنچه در این دهههای پایانیِ قرن چهارده کرد، برآماده از ضرورت زمانهای بود که تجربهٔ زیستیِ هولناک انقلاب فرهنگی را با خود داشت.
اکنون در قلمروی عمومی با مخاطبانی مواجهایم که اشتیاق به دانستنِ ماهیتِ جامعه، قدرت و سازوکارهایی دارند که توسط متفکرانِ انتقادیِ غرب انجام گرفته است. همان اندیشمندان بزرگی که به نقد مدرنیتهٔ استعماریِ غرب پرداختهاند و آموزههای شناختیِ بسیار ارجمندی را برای پژوهشگران و مؤلفان ایرانی به وجود آوردهاند. و نکتهٔ مهم اینکه، مؤلفان، مترجمان و پژوهشگرانی که اقدام به این وظیفهٔ مهم کردهاند، به انحای مختلف، خود جزئی از این مدارِ دانشآموختگی بوده و هستند؛ بدین معنی که این شرایط اجتماعی، فرهنگی و تاریخیِ تحولخواهِ جامعهٔ امروزِ ایران است که ضمن آنکه، این حلقهٔ انتقادی را در قلمروی عمومی گردِ هم آورده، آن را نیازمند آگاهی یافتن از ماهیت مدرنیتهٔ استعماری نیز کرده است.
کتاب حاضر هفت فصل دارد که در هرکدام به نمونههایی از موضوعات مورد توجهِ گروه نامبرده (مؤلفین، مترجمین، پژوهشگران، ناشران و مخاطبین) در طی این سالها پرداخته شده است؛ بهعنوانمثال در فصل اول که تحت عنوان «اقتدار، اتوریته و فرهنگ» نام دارد چهار مقاله گنجانده شده است که هرکدام برآمده از نیاز جامعهٔ مدنی و بحث و گفتوگو دربارهٔ آنهاست که معمولاً بهوسیلهٔ گروههای روشنفکری و تحصیلکردهٔ پرسشگر پیش کشیده شدهاند؛ سخن از ضرورت و نیازی است که صرفنظر از ضرورت علمی آن نظریات در محافل دانشگاهی، درعینحال با طرح و انتشار آنها در قلمرو عمومی، خواسته یا ناخواسته قدرت کنشگری در این قلمرو را نمایان میکند؛ حتی اگر از نظر مؤلف یا مترجم یا پژوهشگر، هدف، دستیابی به قلمروی عمومیِ آزاد برای همگان و رشد سطح آگاهی و دانش در جامعهٔ مدنی، باشد.
خواندن کتاب یادداشت های پایان قرن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای تمامی جامعهشناسان، متفکران، مترجمان و پژوهشگران مناسب است.
بخشی از کتاب یادداشت های پایان قرن
یکی از مشکلات کشورهای جهانسوم (و ازجمله ایران)، این توقع مردم است که دولت، متولیِ فرهنگ ملی باشد (فکوهی، ۱۳۹۱) و دولتهای جهانسومی بهدلیل سلطه در بخشهای فرهنگی و فقدان تفویض اختیارِ رسمی به قلمرو عمومی، خودبهخود به این توقع دامن میزنند (فکوهی؛ فرهنگ و زندگی روزمره، ۱۳۹۱:۵۴). حال آنکه طبق تعاریف و ویژگیهایی که از «دولت ملی» میشناسیم اختیار و اقتدار آن میباید معطوف به قلمرو عمومی و بهطور مشخص در جهت «رفاه عمومی» باشد. فیالمثل در «حوزهٔ بهداشت عمومی، حملونقل و تسهیلات عمومی (همانجا)»؛ اما باتوجهبه توقع شکلیافته، میتوان گفت در اینگونه کشورها (جهانسومیها یا درحالرشد)، ما نهتنها با جوامع مدنیِ ناتوان روبروییم، بلکه بهدلیل ورود اقتدار دولت به قلمرو عمومی، با دولتِ ملی ناکارآمد نیز مواجهایم. تنها ازاینرو که تقسیم وظایف (که در جوامع مدرن بهطور عرفی برای قلمرو عمومی (مردم) و دولت، وجود دارد)، در اینجا درک نشده است و به قول فکوهی در جایی که باید این دو عنصر دیده شوند، قرار ندارند و نقشی را که باید تقبل کنند، به عهده ندارند. پس همان طور که به تجربه میبینیم با جامعهای روبرو میشویم که هویتِ فرهنگی و ملی خود را بحرانزده احساس میکند. آنهم در عصر مدرنی که تأویل و تفسیر در خصوصِ هویت یا موقعیتهای هویتساز، سمتوسویی تألیفگرانه یافته است. حال آنکه دولت برای حفاظت از چارچوب اقتدار خود بالاجبار ناچار است دائم به گذشتهای که قابل کنترل و نظارت است نظر داشته باشد. (بعد بیشتر دراینباره خواهیم گفت).
بنابراین، پیامد اصرار دولت در نظارت و کنترل حیطهٔ فرهنگ و رویگردانی از واگذاری اقتدار و اختیار به قلمرو عمومی، همان گونه که جلال ستاری در خصوص اساطیر ملی و دینی اشاره میکند، رویکردی بازنویسانه داشته است (همان: ۳۹). حال آنکه در عصر حاضر، این اساطیر، میباید بهعنوان منابعِ تألیفی آثاری نو فهمیده شوند. آثاری که بتوانند پرسشگرانه غُلوزنجیرِ چندصدساله را از پای ادبیات برگیرند و فیالمثل از برج عاج داستانهایی همچون رستم و اسفندیار، لیلی و مجنون یا یوسف و زلیخا، با طرحی نو به پرواز درآیند و بتوانند به خلاقیت «ادبی ـ اسطوره» ای، مفهومی قابل لمس و عینی بخشند. عینیتی که پاسخگوی ضرورتهای تأملاتیِ زمانهٔ ما باشد. باری، جلال ستاری پرسشگری را امری لازم در شکلگیریِ ذهن خلاق میداند. تشخیص او این است که هم در جوانان این انگیزه وجود ندارد آنچه امروزه در میان جوانان وجود ندارد پرسشگری است. جوانان آنقدر که جواب دارند، پرسش ندارند (همان: ۵۶) و هم اینکه دولت را در این فقدان بیتقصیر نمیداند: «دولت باید یاد بگیرد که از دو چیز نترسد: جوان و کتاب» (همانجا).
حجم
۳۸۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۷۸ صفحه
حجم
۳۸۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۷۸ صفحه