کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ بدن آگاهی
معرفی کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ بدن آگاهی
کتاب الکترونیکی «دانشنامه فلسفه استنفورد؛ بدن آگاهی» نوشتهٔ فردریک دو وینیمون با ترجمهٔ مریم خدادادی در گروه انتشاراتی ققنوس چاپ شده است. این کتاب جلد سیزدهم مجموعه دانشنامه فلسفه استنفورد است.
دانشنامه فلسفه استنفورد مجموعهای کاربردی و راهی دقیق است برای ورود به مباحث مختلف فلسفه. دانشنامه فلسفه استنفورد در چندین جلد با موضوعات مختلف منتشر شده است. دانشنامه استنفورد، اثری کاربردی است برای کسانی که میخواهند برای اولینبار با فلسفه روبهرو شوند. این دانشنامه موضوعات متنوع را در بیست جلد، از زبان نویسندگان مختلف با دیدی فلسفه بررسی کرده است. موضوعاتی مانند پدیدار شناسی، روشنگری، تاریخ هستی، بدن آگاهی، احترام و...
درباره کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ بدن آگاهی
ما از بدنمان آگاهیم. من با گشودن چشمهایم جهان را میبینم و در حین انجام دادن این کار حرکت پلکم را احساس میکنم. احساس میکنم پاهایم روی هم میافتند و دستم بالا میرود؛ احساس خستگی و تشنگی میکنم؛ احساس سرما میکنم؛ احساس میکنم دندانهایم به هم میخورند؛ پشتم میخارد. نحوه رابطه ما با بدنمان، از جمله نحوهای که آن را ادراک میکنیم، کنترل میکنیم و به نحو انفعالی به آنچه برای آن رخ میدهد واکنش نشان میدهیم، متفاوت با نحوه ارتباط ما با دیگر اشیاست.
فیلسوفان به بدنآگاهی، به رغم پرمایگیاش، توجه نسبتاً اندکی مبذول داشتهاند؛ در این میان البته پدیدارشناسان به نحو درخور توجهی استثنا هستند. با این حال، عصبروانشناسان و روانپزشکان، از رهگذر انواع گستردهای از اختلالها به پدیدارشناسی چندوجهی بدنآگاهی پرداختهاند. بهعلاوه، بررسی بدن بهتازگی در عصبشناسی شناختی رواج یافته است. بررسی خطاهای حسی بدنی، طیف گستردهای از پرسشهای فلسفی درباره سازوکارهای زیربنایی خودآگاهی بدنی پدید آورده است.
مفهوم بدنآگاهی محل تلاقی بحثهای فلسفی درباره خود، عمل و مکان است. این مدخل بر دو پرسش مهم تمرکز خواهد کرد: ۱. بدنآگاهی ما چه تفاوتی با آگاهی از دیگر اشیا دارد؟ ۲. عمل و بازنمودهای ذهنی بدن چه نقشهایی در بدنآگاهی دارند؟
خواندن کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ بدن آگاهی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ بدن آگاهی
شاید آنچه بدن ما را اینچنین خاص میکند این باشد که، برخلاف دیگر اشیای فیزیکی، نهتنها آن را از طریق حواس بیرونی ادراک میکنیم، بلکه همچنین از طریق احساسهای بدنی دسترسی درونی به آن داریم. از این رو، یک شیوه برای توصیف رابطهای که فقط با بدنمان (یا هر آنچه به عنوان بدنمان تجربه میکنیم) داریم این است که بگوییم فقط بدنمان برای ما از درون پدیدار میشود. در مقابل، بسیاری از بدنها از جمله بدن خود ما، ممکن است از بیرون برای ما پدیدار شود. دوگانگی دسترسی به بدنمان، به بهترین شکل در چیزی بیان میشود که به پدیده لمسکنندهلمسشونده معروف است.
وقتی زانویمان را با دستمان لمس میکنیم، تجربهای لمسی از زانویمان از بیرون داریم (لمسشده)، اما تجربهای لمسی از زانویمان از درون نیز داریم (لمسکننده)؛ همین نکته در مورد دست نیز صادق است.
به رغم جریان پیوسته اطلاعات درباره بدنمان از درون، بدنآگاهی ما به طور شگفتآوری ضعیف است. در حالی که روی لپتاپ تایپ میکنیم، انگشتهای خود را بر روی صفحهکلید به نحو واضحی تجربه نمیکنیم. حوزه آگاهی ما عمدتآ با محتوای آنچه در حال تایپ کردن آن هستیم، و به طور کلیتر با جهان بیرونی، اشغال شده است، نه با واسطه بدنیای که به ما امکان میدهد آن را ادراک کنیم و از میان آن حرکت کنیم. ما از بدنمان استفاده میکنیم اما بهندرت درباره آن میاندیشیم.
حجم
۱۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه
حجم
۱۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه