تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب ماکس وبر و کارل مارکس
معرفی کتاب ماکس وبر و کارل مارکس
کتاب ماکس وبر و کارل مارکس (مقایسهای در جامعهشناسی و فلسفه اجتماعی) با عنوان اصلی Max Weber and Karl Marx نوشتهٔ کارل لوویت و با ترجمهٔ شهناز مسمی توسط گروه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است. این اثر به بررسی تطبیقی اندیشههای دو متفکر بزرگ، «ماکس وبر» و «کارل مارکس»، در حوزهٔ جامعهشناسی و فلسفهٔ اجتماعی میپردازد و جایگاه هر یک را در تحلیل سرمایهداری و مدرنیته روشن میکند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ماکس وبر و کارل مارکس
کتاب ماکس وبر و کارل مارکس در دههٔ ۱۹۳۰ میلادی نوشته شده و در بستری از تحولات فکری و سیاسی اروپا، بهویژه آلمان، شکل گرفته است. کتاب ماکس وبر و کارل مارکس به بررسی ریشههای فلسفی و جامعهشناختی دو جریان اصلی علوم اجتماعی، یعنی مارکسیسم و جامعهشناسی وبری، میپردازد. کارل لوویت، نویسندهٔ این کتاب با نگاهی انتقادی و تطبیقی، نقاط اشتراک و افتراق این دو متفکر را در تحلیل سرمایهداری، عقلانیشدن، بیگانگی و سرنوشت انسان مدرن بررسی میکند. کتاب علاوه بر تحلیل آثار وبر و مارکس، به تأثیر اندیشههای فیلسوفانی چون هایدگر و نیچه بر این دو متفکر نیز میپردازد و جایگاه انسان، اخلاق و مسئولیت فردی را در بستر جامعهٔ مدرن واکاوی میکند. این اثر نهتنها به مباحث نظری میپردازد، بلکه زمینههای تاریخی و اجتماعی شکلگیری این اندیشهها را نیز روشن میسازد و به خواننده امکان میدهد تا سیر تطور جامعهشناسی و فلسفه اجتماعی را در قرن بیستم بهتر درک کند.
خلاصه کتاب ماکس وبر و کارل مارکس
کتاب ماکس وبر و کارل مارکس با مقایسهٔ تطبیقی اندیشههای این دو متفکر آغاز میشود و نشان میدهد که هر دو، دغدغهٔ اصلیشان فهم سرنوشت انسان در جهان سرمایهداری مدرن است. کارل لوویت توضیح میدهد که مارکس با مفهوم «بیگانگی» و وبر با ایدهٔ «عقلانیشدن»، به نقد جامعهٔ بورژوایی میپردازند. مارکس سرمایهداری را نظامی میداند که انسان را از خود و از جامعهاش جدا میکند و راه رهایی را در انقلاب و دگرگونی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی میبیند. در مقابل، وبر بر فرایند عقلانیشدن و تخصصیشدن زندگی اجتماعی تأکید دارد و معتقد است که این روند، هرچند آزادیهایی به انسان میدهد، اما در نهایت او را در «قفس آهنین» نظم و بوروکراسی گرفتار میکند. کارل لوویت با بررسی آثار و مقالات کلیدی هر دو متفکر، نشان میدهد که هرچند مارکس راهحل جمعی و انقلابی ارائه میدهد، وبر بیشتر به مسئولیت فردی و اخلاق درون قفس مدرن میاندیشد. کتاب همچنین به تأثیر فلسفههای نیچه و هایدگر بر این دو رویکرد اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه دغدغهٔ انسانشناسانه، بنیاد مشترک اما پاسخهای متفاوتی در اندیشهٔ مارکس و وبر یافته است.
چرا باید کتاب ماکس وبر و کارل مارکس را خواند؟
کتاب ماکس وبر و کارل مارکس فرصتی فراهم میکند تا با مقایسهٔ عمیق دو جریان فکری مهم در علوم اجتماعی، یعنی مارکسیسم و جامعهشناسی وبری، به درک بهتری از ریشههای نظری تحلیل جامعه مدرن برسیم. خواننده با مطالعهٔ این اثر، با مفاهیمی چون عقلانیشدن، بیگانگی، مسئولیت فردی و نقش ساختارهای اجتماعی در شکلدهی به سرنوشت انسان آشنا میشود. همچنین، کتاب به زمینههای تاریخی و فلسفی شکلگیری این اندیشهها میپردازد و امکان فهم بهتر تحولات فکری قرن بیستم را فراهم میآورد.
خواندن کتاب ماکس وبر و کارل مارکس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران جامعهشناسی، فلسفه، علوم سیاسی و علاقهمندان به اندیشههای انتقادی دربارهٔ مدرنیته و سرمایهداری مناسب است. همچنین، برای کسانی که دغدغهٔ فهم ریشههای بحرانهای اجتماعی و اخلاقی جهان معاصر را دارند، مطالعهٔ این اثر سودمند خواهد بود.
درباره کارل لوویت
کارل لوویت متولد ۱۸۹۷، فیلسوف آلمانی، زندگی پرفرازونشیبی داشت. او در فرایبورگ زیر نظر هوسرل و هایدگر تحصیل کرد و هایدگر استاد راهنمای رساله فوق دکتریاش بود. با به قدرت رسیدن هیتلر در سال ۱۹۳۳، لوویت مجبور به مهاجرت شد و پس از اقامت در ایتالیا و ژاپن، در سال ۱۹۴۱ به آمریکا رفت و در آنجا به تدریس پرداخت. پس از جنگ، به آلمان بازگشت و در دانشگاه هایدلبرگ مشغول به کار شد. آثار اصلی لوویت، که شهرت او بیشتر به خاطر آنهاست، عبارت است از «ماکس وبر و کارل مارکس» (۱۹۳۲)، «از هگل تا نیچه» (۱۹۴۱) و «معنا در تاریخ» (۱۹۷۰). او همچنین مقالاتی دربارهٔ زندگی شخصیاش نوشت، از جمله «زندگی من در آلمان قبل و بعد از سال ۱۹۳۳» که شامل روایت ملاقاتش با هایدگر در سال ۱۹۳۶ و ناراحتیاش از دیدن نشان حزب نازی بر لباس هایدگر بود. نظریهٔ اجتماعی لوویت با درگیری فکری او با هایدگر و مسائل الهیاتی مدرن مرتبط است. او معتقد بود پیشفرضهای کتاب «ماکس وبر و کارل مارکس» او الهیاتی، اما پسا-مسیحی، هستند. لوویت رابطهای تحلیلی بین فلسفهٔ اگزیستانسیالیستی هایدگر و شرایط تاریخی و سیاسی زمانه میدید و به ارتباط «تصمیمگرایی» اشمیت و مفهوم «پرتابشدگی» هایدگر اشاره میکرد. او همچنین تأثیر این ایدهها را در حمایت هایدگر از ناسیونال سوسیالیسم در دوران ریاست دانشگاهش تحلیل میکرد. او در سال ۱۹۷۳ از دنیا رفت.
فهرست کتاب ماکس وبر و کارل مارکس
۱. مقدمه:
نویسنده در این قسمت بیان کرده است که علم اجتماعی به دو شاخهٔ جامعهشناسی بورژوایی (وبر) و مارکسیسم (مارکس) تقسیم میشود که هر دو بر سرمایهداری تمرکز دارند و ریشهٔ این بررسی در سرنوشت انسان مدرن است. لوویت معتقد بود با وجود تفاوت در تأثیرگذاری، هر دو متفکر انگیزهای مشترک برای رهایی انسان داشتند و آثارشان متأثر از ایده آنها دربارهٔ انسانیت در جهان سرمایهداری بود. این مقایسه به درک عمق ارتباط فلسفه هایدگر و وبر با شرایط سیاسی زمانه کمک میکند.
۲. تفسیر وبر از جهان بورژوایی ـ سرمایهداری برحسب «عقلانی شدن»:
نویسنده در این بخش نشان داده است که ماکس وبر هدف تحقیقات خود را درک واقعیت سرمایهداری و چگونگی شکلگیری وضعیت کنونی انسان میدانست، با تأکید بر اینکه شناخت همواره به ارزشها گره خورده است. او مفهوم «عقلانی شدن» را برای توصیف ویژگیهای جهان مدرن به کار برد و معتقد بود که این فرایند، با وجود غیرعقلانیتهای درونیاش، جایگاه آزادی انسان در جهانی سکولار و «افسونزداییشده» است. وبر تأکید داشت که انسان باید خود معنای وجودش را در این جهان بسازد.
۳. تفسیر مارکس از جهان بورژوایی ـ سرمایهداری برحسب «از خود بیگانگی» انسانی:
در این بخش درمییابید که مارکسیسم برخلاف جامعهشناسی بورژوایی، بر «کالبدشناسی» جامعهٔ سرمایهداری، یعنی اقتصاد سیاسی آن، تمرکز دارد و شرایط مادی زندگی را تعیینکننده تمام جوانب دیگر میداند. این دیدگاه، که اغلب به ماتریالیسم تاریخی جزمی تعبیر میشود، هدفش رهایی انسان از بیگانگی است که در آن، محصولات کار بر انسان مسلط شده و روابط انسانی «شیءگونه» میشوند. مارکس این بیگانگی را در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مدرن، از جمله پدیدهٔ «کالا» و «بتوارگی» آن، ردیابی میکند و آن را نشانهای از ناانسانی بودن جهان مدرن میداند.
۴. نقد وبر بر دریافت ماتریالیستی از تاریخ:
ماکس وبر در نقد خود از «ماتریالیسم تاریخی» که تفسیری تقلیلگرایانه از مارکسیسم میدانست، بر این باور بود که هیچ عامل واحدی (اعم از مذهب یا اقتصاد) نمیتواند تمام تاریخ را تبیین کند. او به جای آن، بر تحلیل تاریخی «انضمامی» و درک عوامل متقابل در واقعیت تأکید میکرد. به زعم وبر، «روح سرمایهداری» نه یک ایدئولوژی صرف، بلکه گرایشی کلی به هدایت عقلانی زندگی است که در طبقه بورژوا و پروتستانتیسم ریشه دارد. این عقلانیت، با وجود تناقضاتش، در نهایت بستر آزادی انسان را فراهم میآورد. او با رد "فرمولهای جهانی» و کلیتهای وهمی، بر اهمیت «سعه صدر علمی» تأکید میکرد که به معنای پذیرش عدم قطعیت و فاصله گرفتن از تعصبات است. این رویکرد به او اجازه میداد تا به واقعیت با «آزادی هدف» و دقت روشی نزدیک شود، نه اینکه آن را در مفاهیم از پیشتعیینشده محدود کند. درنهایت، هم مارکس و هم وبر به کلیتی میپرداختند که مشکل جهان مدرن را در محوریت سرمایهداری میدیدند، هرچند از زوایای متفاوت و با روشهای ناهمسو. وبر درنهایت بر این باور بود که با از بین رفتن مشاغل خصوصی، سلطهٔ انسان بر انسان از بین نمیرود.
بخشی از کتاب ماکس وبر و کارل مارکس
«مضمون بالاخص "مارکسیستی" در تحلیل جهان بورژوایی ـ سرمایهداری از خود بیگانگی آن نیست، بلکه "کالبدشناسی" آن است، استخوانبندی آن ــ به عبارت دیگر، اقتصاد سیاسی آن ــ اصطلاحی که وجود اقتصادی و آگاهی را به صورت وحدتی دیالکتیکی در برِ خویش میگیرد. در نظر اول، تأکید بر کالبدشناسی جامعه بورژوایی نشان دهنده چیزی بیش از تغییر محل تأکید از "جامعه بورژوایی" به معنای هگلی به "نظام نیازها" به معنای دقیق کلمه نیست. این تأکید مناسبات مادی تولید را همچون استخوانبندی این جامعه تصویر میکند. در همان حال، این رویکرد همچنین شامل تز کلیتر و مسئلهبرانگیزترِ اهمیت بنیادی شرایط مادی زندگی به مثابه تعیینکننده تمام جوانب دیگر است، و نهایتا در تز عامیانه مارکسیستی متبلور میشود که به اصطلاح "زیربنای واقعی" را بنیادی میداند که رو بنایی از آن ناشی میشود که باید به عنوان امری صرفا ایدئولوژیکی تفسیر شود. این شکلِ مارکسیسم، که نه تنها عامیانه بلکه بدترکیب است، عموما آماج هم انتقاد و هم دفاع شده است. نحوه تلقی وبر از مارکسیسم نیز همین است و بر همین اساس، آن را ماتریالیسم تاریخیای میداند که به نحوی جزمی اقتصادگرایانه است، و با آن مخالفت میکند.»
حجم
۱۷۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۷۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه