تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب من و اتاق های زیرشیروانی
معرفی کتاب من و اتاق های زیرشیروانی
معرفی کتاب من و اتاق های زیرشیروانی
کتاب الکترونیکی «من و اتاقهای زیرشیروانی» (نوشتهٔ طاهره علوی، گروه انتشاراتی ققنوس) روایتی داستانی و نیمهخودزندگینامهای از زندگی یک زن مهاجر ایرانی در پاریس است. نویسنده با نگاهی جزئینگر و طنزآمیز، تجربههای زیستهٔ خود را در اتاقهای زیرشیروانی، همسایگی با مهاجران دیگر و کار در غسالخانه مسلمانان روایت میکند. این اثر در دستهٔ رمانهای مهاجرت و زندگی در غربت قرار میگیرد و به موضوعاتی چون هویت، تفاوتهای فرهنگی و روابط انسانی میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب من و اتاق های زیرشیروانی
«من و اتاقهای زیرشیروانی» اثری است که در بستر دهههای پایانی قرن بیستم، مهاجرت ایرانیان به اروپا و بهویژه فرانسه را از زاویهای شخصی و روزمره روایت میکند. نویسنده، با تکیه بر تجربههای خود، تصویری از زندگی دانشجویی، کارگری و همزیستی با مهاجران آفریقایی، هندی، عرب و اروپایی ارائه میدهد. فضای کتاب، اتاقهای کوچک و تنگ زیرشیروانی در پاریس است که شخصیت اصلی در آن با انواع آدمها، فرهنگها و دغدغهها روبهرو میشود. روایت کتاب، ترکیبی از طنز تلخ، انتقاد اجتماعی و تاملات فردی دربارهٔ غربت، هویت، روابط خانوادگی و چالشهای زیستن در جامعهای بیگانه است. نویسنده با جزئینگری و پرداختن به موقعیتهای پیشپاافتاده، از دل روزمرگیها به مسائل عمیقتری چون تبعیض، تفاوتهای فرهنگی، بحران هویت و معنای خانه میرسد. این کتاب، همزمان با روایت زندگی فردی، تصویری از جامعه مهاجران و مناسبات پیچیده آنها در پاریس را ترسیم میکند.
خلاصه کتاب من و اتاق های زیرشیروانی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با روایت زندگی یک زن ایرانی در پاریس آغاز میشود؛ زنی که برای تحصیل و کار به فرانسه مهاجرت کرده و در اتاقهای زیرشیروانی یک ساختمان قدیمی ساکن است. او با پدری که از راه دور برایش نامه مینویسد و نگران آینده و تحصیل اوست، رابطهای پر از سوءتفاهم و فاصله دارد. شخصیت اصلی با صاحبخانهای اسپانیایی، همسایگانی از ملیتهای مختلف (آفریقایی، هندی، آمریکایی، افغان) و یک سگ سیاه به نام سالی درگیر است. روایت، روزمرگیها، تنهایی، تلاش برای یافتن شغل، کار در غسالخانه مسلمانان و مواجهه با مرگ و زندگی را به تصویر میکشد. در این میان، ورود همخانهای افغان به نام نعیم، چالشهای تازهای در روابط و احساسات را رقم میزند. نویسنده با طنز و خودانتقادی، از تفاوتهای فرهنگی، سوءتفاهمهای زبانی، روابط پیچیده با همسایهها و تجربههای تلخ و شیرین مهاجرت میگوید. داستان، بدون افشای پایان، بر محور جستوجوی هویت، معنای خانه و تلاش برای کنار آمدن با غربت و تفاوتها پیش میرود.
چرا باید کتاب من و اتاق های زیرشیروانی را خواند؟
این کتاب با نگاهی جزئینگر و طنزآمیز، تجربههای مهاجرت، غربت و زندگی در جامعهای چندملیتی را از زاویهای متفاوت روایت میکند. خواننده با موقعیتهایی روبهرو میشود که هم آشنا و هم غریباند؛ از روابط خانوادگی و دغدغههای مالی تا مواجهه با مرگ و زندگی روزمره. اثر، تصویری ملموس از چالشهای هویتی، فرهنگی و انسانی مهاجران ارائه میدهد و در عین حال، با روایت صادقانه و بیپرده، امکان همدلی و تامل را فراهم میکند.
خواندن کتاب من و اتاق های زیرشیروانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای مهاجرت، زندگی در غربت، روایتهای زنانه و تجربههای زیسته در جوامع چندفرهنگی مناسب است. همچنین کسانی که دغدغه هویت، تفاوتهای فرهنگی یا روابط انسانی در بستر مهاجرت دارند، میتوانند از خواندن این اثر بهره ببرند.
بخشی از کتاب من و اتاق های زیرشیروانی
«پدرم در نامههایش مینوشت: «بابا! نگران خرج تحصیلت نباش. شده کت تنمو بفروشم، خرجتو میدم.» و من از خودم میپرسیدم مگر کتی که به تن پدرم هست چقدر میارزد؟ وقتی خیالش از بابت تأمین مخارج راحت میشد، میرفت سر انتخاب رشته و بدون حضور من، فهرست مورد نظر را تنظیم میکرد. فهرستی که از پزشکی شروع میشد و به پزشکی هم ختم میشد: چشمپزشکی، دندانپزشکی، روانپزشکی، دامپزشکی، حتی پیراپزشکی که نه خودش میدانست چیست و نه من. اگرچه دانستن من طبق معمول اهمیتی نداشت. بعد، از ارزش ریال در مقابل دلار و پوند و فرانک و ین و لیر و... مینوشت که در حال سقوط آزاد بود و در پایان نامه باز هم جریان فروش کت را یادآوری میکرد. نامههای پدرم یکهفتهای به دست من میرسید و یک ماه طول میکشید تا من آنها را باز کنم. قبل از آن هم هزار بار جایشان را عوض میکردم؛ از روی پیشخان آشپزخانه برمیداشتم و روی میز میگذاشتم، بعد داخل کمد یا کشو میچپاندم و دست آخر در میان کاغذها و پوشهها پنهان میکردم تا چشمم به آنها نیفتد، آنوقت با وجدانی ناراحت سعی میکردم حضورشان را به فراموشی بسپارم. آنقدر خواندن آنها را به عقب میانداختم، تا بالاخره پدرم تلفنی میپرسید: «بابا، نامههای من به دستت نرسیده؟» البته که رسیده بود. اما اگر میگفتم رسیده، آنوقت باید به سؤال بعدی جواب میدادم: «پس چرا جوابمو ندادی؟» و من که نمیخواستم دروغ بگویم، در جوابش چیزی میگفتم که هیچ ربطی به سؤالش نداشت: «کی اونو پُست کردین؟»
حجم
۱۷۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۷۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه