کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ زیبایی شناسی اگزیستانسیالیستی
معرفی کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ زیبایی شناسی اگزیستانسیالیستی
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ زیبایی شناسی اگزیستانسیالیستی نوشته ژان فیلیپ درانتی است که با ترجمه هدی نداییفر منتشر کرده است. این کتاب به یکی از تفکرات دنیای مدرن یعنی زیبایی شناسی اگزیستانسیالیستی میپردازد.
دانشنامه فلسفه استنفورد مجموعهای کاربردی و راهی دقیق است برای ورود به مباحث مختلف فلسفه. دانشنامه فلسفه استنفورد در چندین جلد با موضوعات مختلف منتشر شده است. دانشنامه استنفورد، اثری کاربردی است برای کسانی که میخواهند برای اولینبار با فلسفه روبهرو شوند. این دانشنامه موضوعات متنوع را در بیست جلد، از زبان نویسندگان مختلف با دیدی فلسفه بررسی کرده است. موضوعاتی مانند پدیدار شناسی، روشنگری، تاریخ هستی، بدن آگاهی، احترام و...
درباره کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ زیبایی شناسی اگزیستانسیالیستی
اگزیستانسیالیسم نام خود را وامدار تأکیدش بر «اگزیستانس» است. نزد اکثر متفکران، بدون در نظر گرفتن تفاوتهایشان، اگزیستانس اشاره دارد به نحوه خاصی که موجودات بشری، در مقابل سایر موجودات، در جهان هستند. نزد اگزیستانسیالیستها، موجود بشری ( یا انسان)«بیش» از آن چیزی است که هست: انسان نهتنها میداند که هست، بلکه بر پایه این دانش بنیادین، میتواند انتخاب کند که چگونه هستی خود را «به کار برد» و بدینسان چگونه با جهان ارتباط داشته باشد. بنابراین، «اگزیستانس» با اختیار به معنای درگیری فعالانه در جهان ارتباط نزدیکی دارد. این نظریه متافیزیکی در مورد اختیار انسان به رویکردی متمایز در باب هستیشناسی، که به معنای مطالعه حالات مختلف هستی است، منجر میشود.
همین جنبه هستیشناختی اگزیستانسیالیسم آن را به ملاحظات زیباییشناختی متصل میکند. متفکران اگزیستانسیالیست معتقدند که، تحت شرایطی، اختیار به انسان توانایی آشکار ساختنِ ویژگیهای ذاتی جهان و موجودات واقع در آن را اعطا میکند. این کتاب به ارتباط اگزیستانسیالیست و زیباییشناسی میپردزاد.
خواندن کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ زیبایی شناسی اگزیستانسیالیستی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شناخت زیبایی شناسی اگزیستانسیالیستی استفاده میکنیم.
بخشی از کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ زیبایی شناسی اگزیستانسیالیستی
صطلاح «زیباییشناسی» آنچنانکه اولین بار در فلسفه مدرن پدیدار گشت (در استتیکای باومگارتن در سال ۱۷۵۰) نظریه ادراک ( حسی )، نظریه زیبایی و نظریه هنر را در بر میگرفت. این امر در کلِ زیباییشناسی فلسفی کلاسیک در اواخر قرن هجدهم و قرن نوزدهم مصداق داشت. در این رقم از زیباییشناسی، وجه زیباییشناختی تنها یک جنبه از نظریهای عام در باب چگونگی ادراک، شناخت و کنش انسانها در جهان است؛ نظریههای راجع به زیبایی و فعل هنری به نظریههای ادراک( حسی)، شناخت و داوری وابسته هستند، و خودِ این نظریهها نیز بر ملاحظات بنیادینتری در مورد سرشتِ واقعیت و نسبت ما با آن استوارند. برخلاف نظریههای زیباییشناختی تخصصی که در چند دهه اخیر گسترش یافتهاند، زیباییشناسی اگزیستانسیالیستی استمرار این سنت عظیم است. زیباییشناسی اگزیستانسیالیستی ارتباط تنگاتنگی با برخی آرای متافیزیکی دارد و غنا و درونسازگاری خود را مدیون این امر است که بخشی از نظام فلسفی پیچیده و منسجمی است. بنابراین، باید با ترسیم برجستهترین ویژگیهای این نظرگاهِ متافیزیکی بیاغازیم.
بینشِ کلیدیای که اگزیستانسیالیسم را به عنوان موضعی فلسفی تعریف و یکپارچه میکند، آن هم علیرغم همه واگراییهای موجود در بین نویسندگانی که تحت این نام گنجانده شدهاند، تأکید بر سرشت بنیادینِ اختیار انسان، و دلالتهای متافیزیکی و هستیشناختی این اختیار است. اهمیت متافیزیکی و هستیشناختی اختیار از جنبههای اخلاقی و سیاسی آن پیشی میگیرد، به این دلیل که روشهایی که انسانها با آنها به جهان «میآویزند» باید قبل از مسائل تکلیف و عدالت مورد توجه قرار گیرد. از دیدگاه اگزیستانسیالیسم، اختیار انسان همانا امکانِ شناخت را در عمیقترین شکل خود، یعنی توانایی آدمیان برای آشکار ساختنِ چیزی در مورد واقعیت، بنا مینهد. اگزیستانسیالیستی مسیحی مانند گابریل مارسل بُردِ متافیزیکی اختیار انسانی را برحسب توانایی و مسئولیت افراد نسبت به «دسترسپذیر» ساختن خودشان برای راز مشارکتشان در آفرینش، بهویژه از طریقِ پاسخ دادن به ندای «تو» ی بزرگ تفسیر میکند (بهویژه نگاه کنید به Marcel ۱۹۶۰b).
حجم
۹۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۷ صفحه
حجم
۹۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۷ صفحه
نظرات کاربران
لطفا توی طاقچه بی نهایت قرارش بدید.