تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب مارمولکی که ماه را بلعید
معرفی کتاب مارمولکی که ماه را بلعید
معرفی کتاب مارمولکی که ماه را بلعید
کتاب الکترونیکی «مارمولکی که ماه را بلعید» (داستان ایرانی؛ ۷۵، رمان؛ ۴۰) نوشتهٔ قاسم شکری و منتشرشده توسط گروه انتشاراتی ققنوس، روایتی بلندپروازانه و چندلایه از تاریخ، اسطوره، هویت و خیال است. این رمان با بهرهگیری از شخصیتهایی تاریخی و خیالی، مرز میان واقعیت و افسانه را درهم میشکند و مخاطب را به سفری در زمان و مکان میبرد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مارمولکی که ماه را بلعید
«مارمولکی که ماه را بلعید» اثری است که در مرز میان رمان تاریخی، فانتزی و روایت پستمدرن حرکت میکند. داستان با صدای راویای مرده آغاز میشود که خود را نویسندهای فرانسوی معرفی میکند و در جهانی میان مرگ و زندگی، خاطرات و روایتهایش را بازگو میکند. این کتاب با ارجاعات فراوان به تاریخ ایران، اروپا و اسطورههای فراماسونری، شخصیتهایی چون ناصرالدینشاه، حاج میرزا آقاسی، تیمورتاش، میرزا کوچکخان و حتی نویسندگان و هنرمندان غربی را در کنار هم قرار میدهد. روایت کتاب بهگونهای است که مرزهای زمان و مکان را درمینوردد و شخصیتها را در موقعیتهایی گاه واقعی و گاه خیالی به تصویر میکشد. اثر در فضایی طنزآمیز و گاه هجوآلود، به نقد تاریخ، قدرت، هویت و حتی خودِ نوشتن میپردازد. این رمان در دورهای نوشته شده که بازخوانی تاریخ و هویت ایرانی در ادبیات معاصر اهمیت یافته و نویسنده با نگاهی چندوجهی و بازیگوشانه، تاریخ را به میدان بازی ذهن و خیال بدل میکند.
خلاصه کتاب مارمولکی که ماه را بلعید
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با معرفی راویای آغاز میشود که خود را نویسندهای مرده به نام «ژان ژاک ژی گاردیو» معرفی میکند. او در جهانی میان مرگ و زندگی، خاطرات و روایتهایش را بازگو میکند و مدام میان گذشته و حال، واقعیت و خیال، و حتی بدنها و هویتهای مختلف جابهجا میشود. روایت اصلی حول محور جستوجوی «ریشسفید عصر نوح» و ماجرای مردی است که گاه خود را انسان و گاه مارمولک میپندارد و در نهایت، در واقعهای نمادین، ماه را میبلعد. در این مسیر، شخصیتهایی از تاریخ ایران و جهان، از ناصرالدینشاه و حاج میرزا آقاسی تا تیمورتاش و حتی نویسندگان و هنرمندان غربی، وارد داستان میشوند و هرکدام بخشی از روایت را پیش میبرند. داستان با طنز، هجو و ارجاعات فراوان به تاریخ، اسطوره و ادبیات، مرز میان واقعیت و افسانه را از میان برمیدارد. روایت چندپاره و سیال است و شخصیتها مدام در زمان و مکان جابهجا میشوند، گاه در ایران قاجاری، گاه در فرانسه، گاه در هند و حتی در آمریکا. دغدغههای اصلی کتاب، هویت، تاریخ، قدرت، سرنوشت و خودِ نوشتن است و نویسنده با بازیهای زبانی و روایی، مخاطب را به تردید درباره حقیقت و خیال وامیدارد.
چرا باید کتاب مارمولکی که ماه را بلعید را خواند؟
این رمان با ساختاری چندلایه و روایتی سیال، تجربهای متفاوت از خواندن داستان ایرانی ارائه میدهد. ترکیب تاریخ، اسطوره، طنز و هجو، همراه با حضور شخصیتهای واقعی و خیالی، اثری خلق کرده که همزمان به نقد تاریخ، هویت و قدرت میپردازد و مرزهای واقعیت و خیال را درمینوردد. برای کسانی که به روایتهای غیرخطی، بازیهای زبانی و مواجهه با تاریخ از زاویهای تازه علاقه دارند، این کتاب میتواند تجربهای چالشبرانگیز و متفاوت باشد.
خواندن کتاب مارمولکی که ماه را بلعید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی، روایتهای پستمدرن، داستانهای چندلایه و کسانی که به نقد تاریخ و هویت علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای مخاطبانی که به دنبال تجربهای متفاوت از روایت و زبان در ادبیات معاصر ایران هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مارمولکی که ماه را بلعید
«مارمولکی که ماه را بلعید شرح حال زندگی مسخره شخصی متوهم و خیالپرداز بود. مردی که احساس میکرد، گاه انسان است و زمانی دیگر مارمولک. توهم و خیال بود یا واقعیت؛ خودش نیز نمیدانست. به هر کس که میرسید از او میپرسید: شما به من بگویید که من کیستم؟ آیا انسانی هستم که مستحیل شده در بطن یک مارمولک، یا مارمولکی که خواب انسان بودن دیده است؟ ساعتهای متوالی، روی پرچین خانهای متروک، نظارهگر ماه مینشست تا ــ در فرصتی مناسب ــ آن را ببلعد. در انتها هم، این کار را به انجام میرساند. یعنی در فرصت مناسبی که به دست میآورد، قرص ماه را تمام و کمال میبلعد. آن فرصت طلایی زمانی بوده که خسوفِ کاملی روی میدهد. ذکر کرده بودم: خسوف، بزرگترین خسوف قرن بود. مردم دسته دسته روی پشتبامها، درختها و تکیه داده بر نردههای آهنی مشغول تماشای خسوف بودهاند و با دست آن را به بغلدستی نشان میدادهاند. دقایقی پس از این که ماه کاملاً از چشم مردم ناپدید میشود، رعد و برقی مهیب درمیگیرد. به گونهای که تا ساعتی چشم هیچ کس جایی را نمیدیده است. هر کس کورمال کورمال در جستجوی دیگری بوده. ساعتی بعد، که اوضاع به حالت اول بازمیگردد و چشمها بینایی گذشته را بازمییابند، مردم دیگر اثری از ماه در آسمان نمیبینند. یک روز، یک ماه، یک سال میگذرد، اما خبری از ماه نمیشود. هر کس نظری ابراز میکرده...»
حجم
۲۵۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
حجم
۲۵۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه