دانلود و خرید کتاب مرگ خانم وستاوی روث ور ترجمه زهرا هدایتی
تصویر جلد کتاب مرگ خانم وستاوی

کتاب مرگ خانم وستاوی

نویسنده:روث ور
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۳.۸از ۳۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مرگ خانم وستاوی

کتاب الکترونیکی «مرگ خانم وستاوی» نوشتهٔ روث ور با ترجمهٔ زهرا هدایتی در نشر نون چاپ شده است. مرگ خانم وستاوی رمان مهیج دیگری است از روث‌ور نویسندهٔ جنگل تاریک تاریک و زنی در کابین شمارهٔ ده. عده‌ای به روث ور لقب آگاتا کریستی زمانه را داده‌اند. این رمان هم مثل سایر آثار او توانسته افتخارات زیادی را کسب کند. از جمله حضور در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های ساندی تایمز و نیویورک تایمز.

درباره کتاب مرگ خانم وستاوی

در یک روز معمولی، هریت وستاوی نامه ای غیرمنتظره دریافت می کند؛ ارثیهٔ قابل توجهی از مادربزرگش به او رسیده. او به سرعت درمی یابد که نامه به اشتباه ارسال شده است. هریت تصمیمی می‌گیرد که زندگی‌اش را برای همیشه تغییر می دهد، اما به محض اینکه فریبکاری اش را شروع کند دیگر راه برگشتی نخواهد داشت؛ یا باید ادامه دهد یا خطر از دست دادن همه چیز، حتی زندگی اش را به جان بخرد.

کتاب مرگ خانم وستاوی را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم

این کتاب به دوست‌داران رمان‌های معمایی و پرهیجان پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب مرگ خانم وستاوی

دختر در باد بیشتر یک‌وری کج می‌رفت تا این‌که راه برود و با سرسختی پاکت ماهی و سیب‌زمینی خیس را زیر بغلش محکم گرفته بود، حتی با این‌که تندباد به کاغذ چنگ می‌زد و سعی می‌کرد بسته را باز کند و محتوایش را روی اسکله بریزد و پراکنده کند تا مرغ‌های دریایی صاحبش شوند.

همان‌طور که از خیابان رد می‌شد، دستش روی یادداشت مچالهٔ توی جیبش بسته شد و به پشت سرش نگاه کرد و پهنای تاریک و دراز پیاده‌رو را به‌دنبال هیکلی پنهان در سایه‌ها جست‌وجو کرد، اما کسی آنجا نبود. به‌هرحال، کسی که او بتواند ببیند نبود.

کم پیش می‌آمد که اسکله آن‌قدر خالی باشد. کافه‌ها و کلاب‌ها تا پاسی از شب باز بودند و ساکنان و توریست‌های ناهشیار را تا طلوع صبح به ساحل سنگی می‌ریختند، اما آن شب، حتی قَدَرترین خوش‌گذرانان از بیرون‌آمدن منصرف شده بودند و حالا، در ساعت ۹:۵۵ دقیقهٔ شب سه‌شنبه‌ای بارانی، تمامی گردشگاه ساحلی به هال۱ تعلق داشت و فقط چراغ‌های چشمک‌زن اسکلهٔ تفریحی نشانهٔ حیات بودند، به‌جز مرغ‌های دریایی‌ای که بالای آب‌های تاریک و ناآرام کانال می‌چرخیدند و جیغ می‌کشیدند.

موهای کوتاه مشکلی هال با باد توی صورتش می‌خورد، عینکش بخار گرفته بود و لب‌هایش از نمک باد دریا قاچ‌قاچ شده بود. اما بسته را محکم‌تر زیر بغلش گیر داد و از اسکله سمت یکی از خیابان‌های مسکونی باریک پر از خانه‌های سفید بلند پیچید که در آن باد چنان ناگهان کاهش پیدا کرد که باعث شد تلوتلو بخورد و چیزی نمانده بود سکندری بخورد. باران کم نشد. درواقع، دور از باد انگار اصلاً با ثباتی بیشتر نم‌نم می‌بارید. سمت ویلاهای چشم‌انداز دریا پیچید.

اسمش دروغ بود. هیچ ویلایی وجود نداشت، فقط ردیفی کوتاه و کمی درب‌وداغان از خانه‌های دیواربه‌دیوار بود که رنگشان از تماس مداوم با هوای نمکی پوسته‌پوسته شده بود. و هیچ چشم‌اندازی وجود نداشت، نه از دریا و نه از هیچ‌جای دیگری. شاید زمانی چنین بود، وقتی خانه‌ها تازه ساخته شده بودند، اما از آن زمان ساختمان‌های بلندتر و مجلل‌تری، نزدیک‌تر به دریا بالا رفته بودند و هر چشم‌اندازی که زمانی ویلاهای چشم‌انداز دریا داشتند به دیوارهای آجری و بام‌های سفالی تبدیل شده بود، حتی از آپارتمان زیرشیروانی هال. حالا تنها مزیت زندگی بالای سه طبقه پلهٔ باریک و زهواردررفته این بود که آدم صدای گرمب‌گرمب همسایه‌ها را بالای سرش نمی‌شنید.

مهرناز
۱۴۰۲/۰۱/۱۵

یه داستان تریلر جذاااااب. عاشق قلم نویسنده و داستان شدم. داستان درباره‌ی دختری به اسم هالی هستش که به شدت فقیره و بعد از مرگ مادرش هیچ‌کس رو نداره و پول هم به یه نزول‌خور بدهکاره. هالی که با ورق‌های تاروت،

- بیشتر
fa.amintaheri
۱۴۰۲/۰۵/۰۵

درکل کتابیه که یکبار ارزش خوندن رو داره ولی ایراداتی داره از جمله اینکه: .اوایل کتاب تا حدودی یکنواخت و خسته کننده به نظر میرسه .توصیفات زیادی از هرچیز کوچیکی داره که من اون قسمتهارو زیاد نخوندم .من همیشه از نشر

- بیشتر
annie and her books
۱۴۰۳/۰۲/۲۴

خوب بالاخره خوندن این کتاب رو تموم کردم اول خلاصه داستان: داستان راجب دختریه به اسم هریت( که بهش میگن هال) که مادرش رو از دست داده و داره با غم دوری مادرش زندگی سختی رو میگذرونه هیچ پولی نداره و به یه

- بیشتر
آزاده
۱۴۰۲/۰۱/۲۱

من تمام کتابهای روث ور رو که تو طاقچه هست خوندم این جز متوسطهاش بود داستان جذابی داشت و خصوصا نیمه انتهایی کتاب ادم رو دنبال خودش میکشید اما توضیحات اضافه زیاد داشت خیلی وقتها از توصیفات کارتهای تاروت خسته

- بیشتر
Zoha
۱۴۰۱/۱۱/۲۳

من بیشتر اثار روث ور رو خوندم و این هم مث قبلی ها عالی بود به نظرم ارزش خوندن رو داره

آلی
۱۴۰۱/۱۱/۰۲

واقعا عالی بود . سوژه پردازی ۲۰. ترجمه شم خوب بود . وقتی نمیتونستم برم سراغش ، مریض میشدم . حالا که تمومش کردم حس خیلی خوبی دارم . باعجله کارامو میکردم که از همونجایی که موندم ادامه بدم .

- بیشتر
zh156
۱۴۰۲/۰۶/۲۹

اولین کتابی که از روث ور خوندم معماهای این کتاب خیلی جذابن و باید بگم که فقط مربوط به کشف قاتل نیست یه عالمه چیز دیگه وجود داره که باید کشفش کنید و این خیلی داستان رو جذاب میکنه در اواخر

- بیشتر
erinne
۱۴۰۰/۱۰/۰۶

به نظرم داستان کتاب اصلا منطقی نبود. مگه نباید هر جنایتی یه دلیل منطقی داشته باشه؟ خسته کننده بود و به نظر من بی ربط بود. کپی دست چندم از کتابهای آگاتا کریستی بود ولی نه به اون جذابیت و

- بیشتر
کاربر ۵۸۳۱۷۶۴
۱۴۰۳/۰۹/۰۶

داستان زیبایی داشت و خسته کننده نبود. فقط در مورد ماد و مگی نفهمیدم کدوم با ازرا بودند.

کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
۱۴۰۳/۰۶/۲۹

داستان دختری بنام هریت که بهش هال میگن،،، هال دختر تنهایی که به تازگی مادرشو از دست داده با ورق های تاروت فال میگیره یعنی کارش همینه تو یه آپارتمان درب وداغون زندگی میکنه کلی بدهکاره و هیچ پولی نداره و

- بیشتر
هال عادت داشت مو را از ماست بیرون بکشد، این‌که اهمیت چیزی را که مردم نمی‌گفتند به‌اندازهٔ چیزی که می‌گفتند کشف کند. به‌نوعی این کارش بود، اما کلمات ناگفتهٔ این نامه‌ها هیچ رمزگشایی‌ای لازم نداشت. می‌گفتند: می‌دانیم کجا کار می‌کنی، می‌دانیم کجا زندگی می‌کنی، و بازمی‌گردیم.
rozmin
همیشه جلو غریبه‌ها خجالتی و ساکت بود، در دبیرستان پرسروصدایش مثل ماهی بیرون از آب بود؛ اما چیزی که متوجهش نشده بود این بود که تمامی آن سال‌هایی که با خونسردی عقب ایستاده بود و دیگران را تماشا کرده بود، داشت بی‌اعتنایی‌اش را کامل می‌کرد و مهارت‌هایی را یاد می‌گرفت که روزی به حرفه‌اش تبدیل می‌شد. داشت جنبه‌های متفاوتی را نگاه می‌کرد که مردم از خودشان نشان می‌دادند، چیزهایی که وقتی مضطرب یا امیدوار بودند یا سعی می‌کردند از حقیقت اجتناب کنند به‌طور ناخودآگاه لو می‌دادند
mahsa
اما از درون، هال قدرتی بسیار متفاوت پیدا کرده بود که اصلاً نمی‌دانست درونش وجود دارد: یک هستهٔ سفت و سرد از عزم که باعث می‌شد صبح‌ها در هوای یخ‌بندان بلند شود و تا اسکله پیاده برود، حتی با این‌که آب بینی‌اش از سرما راه می‌افتاد و چشم‌هایش از گریه سرخ بودند؛ اراده‌ای پولادین که باعث می‌شد پیش برود
mahsa
می‌گفت: این کارت نشون می‌ده به آخر یه سفر رسیدی، که چیزی مهم رو به پایان رسوندی، که به چیزی دست پیدا کردی که به‌خاطرش راه افتادی. دنیا چرخیده، چرخه کامل شده، جست‌وجوی تو به‌پایان رسیده. در طول راه سختی و رنجی رو تحمل کردی، اما این‌ها قوی‌ترت کردن، بهت چیزی رو نشون دادن، حقیقتی دربارهٔ خودت و موقعیت در همه چیز رو آشکار کردن.
hana

حجم

۳۸۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

حجم

۳۸۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان