دانلود و خرید کتاب بازی قتل هالی جکسون ترجمه محدثه احمدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب بازی قتل اثر هالی جکسون

کتاب بازی قتل

معرفی کتاب بازی قتل

کتاب بازی قتل نوشتهٔ هالی جکسون و ترجمهٔ محدثه احمدی است و نشر نون آن را منتشر کرده است. این کتابْ مقدمه‌ای بر رمان‌های «راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب» و «دختر خوب خون بد» است.

درباره کتاب بازی قتل

سه کتاب راهنمای «کشف قتل از یک دختر خوب»، «دختر خوب، خون بد» و «خوب مثل مرده‌ها» با استقبال چشمگیر مخاطبان مواجه شده و هالی جکسون را به نامی آشنا در ژانر معمایی بدل کرده است.

در کتاب بازی قتل پیپا فیتز آموبی حوصله ندارد در مهمانی معمای قتل شرکت کند. چون باید پیراهنی قدیمی به سبک دههٔ ۱۹۲۰ بپوشد و وانمود کند شهرش، لیتل کیلتون، جزیره‌ای به نام جوی است. اما با شروع بازی، کم‌کم جذب جهانی خیالی می‌شود که مملو از فریب، فتنه و قتل است.

پیپ سرنخ‌ها را جمع می‌کند تا به هویت قاتل پی ببرد، اما مرگ شخصیت خیالی رجینال رمی تنها دغدغه‌اش نیست. دوست دارید بدانید ماجراهای راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب از کجا آغاز شدند؟

کتاب بازی قتل رمانی است با پایان غیر قابل حدس، پر از معما و سؤال، که با بهره‌گیری از زبانی ساده و گاه طنزآمیز قتلی رازآلود را به زیبایی هر چه تمام‌تر روایت می‌کند. 

خواندن کتاب بازی قتل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های معمایی و جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بازی قتل

«جیمی بود؛ برادر بزرگ کانر.

تکان نمی‌خورد.

چشم‌هایش را بسته بود و سرش با زاویه‌ای عجیب روی شانه‌اش افتاده بود. جلوی لباس سفیدش، غرق در خون بود و زیر نور چراغ، می‌درخشید.

ذهن پیپ خالی شد و فقط به آن حجم از خون فکر کرد.

دهانش را باز کرد: «ج...جی...» ولی کلمات در میان دندان‌هایش گیر کردند. به جیمی زل زد. صبر کنید... شاید کمی تکان خورد. انگار می‌لرزید و سینه‌اش بالا و پایین می‌رفت.

پیپ یک قدم جلو رفت. چشم‌هایش فریبش نمی‌دادند. جیمی واقعاً داشت می‌لرزید. پیپ مطمئن بود. می‌لرزید یا تکان می‌خورد یا... می‌خندید. داشت می‌خندید. سعی کرد خودش را کنترل کند. چشم‌هایش باز بود و پیپ را نگاه می‌کرد.

پیپ با ناراحتی گفت: «جیمی.» راستش هم از دست او و هم از دست خودش کلافه بود؛ البته که همه‌چیز بخشی از بازی بود. باید سریع متوجه می‌شد.

جیمی خندید. «ببخشید پیپ. خوب شده‌م، مگه نه؟ مثل یه مُرده درست و حسابی شده‌م.»

«آره. یه مرده درست و حسابی.» پیپ نفس عمیقی کشید تا سینه‌اش سبک شود. جلوتر رفت و فهمید خون مصنوعی، زیادی سرخ است؛ مثل رد رژلب روی دست‌هایش. بعد گفت: «پس حتماً تو رجینالد رمی هستی.»

جیمی جواب داد: «شرمنده، نمی‌تونم جوابت رو بدم. من مُرده‌م.» بعد روبدوشامبر بنفشی را که روی پیراهنش پوشیده بود، مرتب کرد. «اوه لعنتی! بقیه دارن می‌آن.» سرش را کج کرد و چشم‌هایش را بست. کم‌کم همه از پله‌ها بالا آمدند.

کارا با لهجه لندنی‌اش فریاد زد: «سیلیا، کجایی؟»

پیپ جواب داد: «اینجام!»

زک زودتر از بقیه رسید. وقتی جیمی را دید، لبخند زد و گفت: «یه لحظه فکر کردم واقعیه.»

نفس لورن برید. «چقدر چندشه! کانر، تو که گفتی توی خونه تنهاییم.»

کانر فریاد زد: «ای وای! انگار رجینالد رمی کشته شده!»

کارا گفت: «آره، خودمون فهمیدیم. دستت درد نکنه کانر.»

«اسمم هامفریه.»

همه یک لحظه ساکت شدند و به کانر زل زدند. بعد جسد، گلویش را صاف کرد.

کانر به سمت برادرش چرخید. «چیه؟»

جسد کمی تکان خورد و گفت: «باید اون تیکه رو بگی کان.»

«اوه، درسته. حالا همه به اتاق غذاخوری برگردین. سریع به اسکاتلندیارد زنگ می‌زنم... اوه، تازه پیتزا هم سفارش می‌دم.»

همه سر جای خودشان نشسته بودند. پیپ دلش می‌خواست نگاهی به کتابچه‌اش بیندازد. چند دقیقه گذشت و جیمی وارد اتاق شد. البته دیگر در نقش رجینالد رمی مرحوم نبود. لباس خونی‌اش را عوض کرده بود و یک پیراهن سیاه تمیز به تن داشت. کلاه پلاستیکی پلیس هم سرش بود. او و کانر خیلی شبیه هم بودند. هر دو پوستی کک‌ومکی و موهایی بور داشتند. البته کانر لاغرتر بود و صورت زاویه‌داری داشت و موهای جیمی به قهوه‌ای می‌زد. جیمی تصمیم گرفته بود میزبان معمای قتل باشد تا کانر هم بتواند همراه بقیه بازی کند. پس سر میز ایستاد و گفت: «سلام، سلام، سلام.» با دقت نگاهی به همه انداخت. دفترچه قطور بازی قتل در دستش بود. «من بازرس هَوارد وِی از اداره پلیس اسکاتلندیارد هستم. ظاهراً یک نفر به قتل رسیده.»»

نظرات کاربران

دختر خوانده پروفسور اسنیپ فقید 🐍💚
۱۴۰۱/۱۰/۲۹

خیلی چیز خاصی نیست. درواقع نشون میده که چی شد پیپ تصمیم گرفت روی موضوعی که در جلد اول خوندیم کار کنه. اگر بخونید وقت تلف نکردید چون داستانش جذابه. چند تا نوجوون جمع شدن یه جا و بازی کشف

- بیشتر
عباس زاده
۱۴۰۱/۱۲/۱۸

خب اگه مجموعه کتاب‌های هارلی جکسون رو خوندین نمیشه این کتاب رو که مقدمه ی داستان پیپا هست رو نخونین اما همونطور که گفتم مقدمه ی کتاب‌های بعدی هست پس اگه کسی تابحال کتاب‌ها رو شروع نکرده پیشنهاد میدم اول

- بیشتر
Allabout_shin
۱۴۰۱/۱۱/۰۱

خب کتاب خاصی نبود یه مقدمه ی کوتاه و بامزه برای کتاب های اصلی بود ، در واقع این کتاب بعد کتاب های اصلی اومد ولی باید قبل اونا خونده بشه ، مجموعا دوستش داشتم یه حس نوجوانانه ای داشت

maryam ghaziani
۱۴۰۲/۰۲/۱۲

توقع داشتم ازش قتلی چیزی در بیاد ولی نیومد😂 فقط اومد خط فکری و تحلیل هرکدوم از اعضارو گفت چیز خاصی نبود پیشنهاد نمی کنم

الیزابت دارسی
۱۴۰۲/۰۹/۱۳

ایده داستان جذاب بود و متن به نسبت قوی داشت اما خیلی سر و تهش معلوم نبود یعنی در آخر انتظار خیلی چیز عجیب تر و جالب تری رو داشتم به هر حال برای گذروندن وقت خوبه✨

لوبیای خوش خنده`
۱۴۰۳/۰۲/۰۷

به طور کلی راجب یه بازیه که پیپ و دوستاش انجام میدن که به نظرم خیلی بامزه بود و دوسش داشتم! اگه سه جلد اصلی رو خونده باشید میدونید ماجراهای پیپ خیلی جذابه:)) میتونید این کتابو نخونید اما برای سرگرمی و اینکه

- بیشتر
Sara8328
۱۴۰۳/۰۱/۱۵

داستان خاصی نداشت. واقعا لازم نبود یه کتابِ جدا باشه. می‌تونست مقدمه‌ی کتاب اول باشه.

booklife
۱۴۰۳/۰۱/۰۵

کتاب بدی نبود راجع به یه بازی که پیپ و دوستانش انجام میدن من دوست داشتم اونجوری که‌ پیپ تحلیل میکنه درست باشه ولی خب نبود🙃

Nami Family
۱۴۰۲/۰۸/۰۴

یه کتاب کوتاه و فان من این کتاب رو اول از هم خواندم و نویسنده تو کتاب بعدی ادامه همین داستان رو میگه من پیشنهاد میکنم اول این کتاب رو بخوانید تا با پیپ(شخصیت) اصلی و زندگش اشنایی (تقریباً کاملی)

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱)
«درس‌های زندگی به درد زندگی می‌خورند».
لوبیای خوش خنده`

حجم

۱۷۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

حجم

۱۷۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان