کتاب مرید معمار
معرفی کتاب مرید معمار
کتاب الکترونیکی «مرید معمار» نوشتهٔ الیف شافاک با ترجمهٔ علی سلامی در انتشارات مهراندیش چاپ شده است. الیف شافاک در سال ۲۰۱۰ نشان شوالیهٔ ادبیات و هنر کشور فرانسه را از آنِ خود کرد. آثار این نویسنده به سی زبان ترجمه شده و از طرف ناشران معروفی مثل ویکینگ، پنگوئن، ریزولی و ... به چاپ رسیده است. داستان در دوران سه پادشاه عثمانی، سلطانسلیمان، سلطانسلیم و سلطانمراد، اتفاق افتاده است. شافاک بخش بزرگی از زندگیاش را در شهرهای مختلف دنیا، از جمله مادرید، عمان، کُلن، بوستون، میشیگان، آریزونا، آنکارا و استانبول گذرانده است. بهیقین توجه او به مردم و فرهنگهای مختلف، در اغلب آثارش آشکار است و رمان «مرید معمار» نمونهای از زندگی چندفرهنگی این نویسندهٔ چیرهدست است. «مرید معمار» داستان شاگرد معماریست که در وجود استاد خویش عشقی جاودانه به جوهر زندگی، زیباییهای آفرینش، فضائل انسان، هنر و شوق تمام نشدنیساختن و بنا کردن را مییابد و خود نیز به تدریج از پرتگاههایی که به کمین آدمیت آدمی نشستهاند، میگریزد و معمار عاشقپیشهای میشود که با آهنگ موزون آفرینش همآوا میگردد و آرامش راستین و بیبدیل زندگی را در عشق و زیبایی میجوید.
درباره کتاب مرید معمار
شافاک در این رمان، داستانی را روایت میکند که به حدود یک قرن از زندگی در امپراطوری عثمانی میپردازد. رمان مرید معمار به واکاوی بخشی از تاریخ سلاطین عثمانی میپردازد. در جایجای رمان ردپای مردمانی از فرهنگهای مختلف دیده میشود. مردمی با مذاهب گوناگون که هرکدام به شکلی بیطرفانه در ماجراهای داستان نقش دارند. در این رمان، استانبول در مرکز توجه الیف شافاک قرار گرفته است؛ شهری جادویی که روی تپهها بنا شده؛ شهری که جهان قهرمان اصلی داستان، با فیلَش به آنجا میرسد و بیخبر از ماجراها و سرنوشتی که زندگیاش را ازاینرو به آن رو خواهد کرد، به قصر سلطانسلیمان راه پیدا میکند و...
پسری دوازده ساله به نام جهان به استانبول میرسد. او که رام کنندهٔ حیواناتِ سلطان است، مسئول مراقبت از فیلی بسیار باهوش به نام چوتا میشود. جهان همچنین، با دختر زیبای سلطان، شاهزاده میهریماه، دوست میشود و پس از مدتی احساس میکند که عاشق او شده است. دیدارهای پنهانی او با دختر سلطان، همزمان میشود با آشنایی جهان با معمار سینان که یکی از معماران معروف دربار سلطان سلیمان است و بسیاری از مساجد و بناهای تاریخی آن دوران را ساخته است. جهان پس از مدتی با سینان و به کمک او، در ساخت تعدادی از باشکوهترین سازههای تاریخ مشارکت میکند. او در کنار معمار سینان به یادگیری فوت و فن معماری میپردازد و همراه با او در بسیاری از جنگها شرکت میکند و به ساختن پلها و مسجدها میپردازد. اما اوضاع به همین آرامی پیش نمیرود و احساس خشم و حسادت در میان چهار شاگرد سینان شعله ور میگردد.
درباره الیف شافاک
الیف شافاک یا الیف شفق، زادهٔ ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ استراسبورگ فرانسه نویسندهای ترکتبار است. مادرش دیپلمات بوده و ازاینجهت شافاک زندگی در شهرهای مختلف جهان را تجربه کرده است. او از دانشگاه تکنیک اورتا دو غوی آنکارا لیسانس روابط بینالملل و فوقلیسانس مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی گرفت. او در هنگام تحصیل در دورهٔ فوقلیسانس، اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ و در سال ۱۹۹۷ هم رمان دومش را منتشر کرد. پس از اتمام دوره دکترا به استانبول آمد و آینههای شهر را نوشت. او در سال ۱۹۹۸، برای کتاب «پنهان» برندهٔ جایزهٔ مولانا شد و در سال ۲۰۰۰، با نوشتن رمان «محرم»، جایزهٔ بهترین رمان سال را از طرف کانون نویسندگان ترکیه از آن خود کرد.
کتاب مرید معمار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای تاریخ ترکیه و دوستداران آثار الیف شافاک پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مرید معمار
از نیمهشب گذشته بود که نالهای بیامان از دلِ تاریکی به گوشش رسید. بیدرنگ آن را شناخت: نالهٔ بزرگترین گربهٔ قصر سلطان بود، یک ببر مازندران با چشمان کهربا و موی طلایی. قلبش لحظهای ایستاد وقتی با خود اندیشید چه ـ یا چه کسی ـ ممکن بود آن حیوان را آزرده باشد. در این ساعت دیرهنگام همه باید عمیقاً در خواب باشند ـ انسان، حیوان و جن. در شهر هفتتپه بهجز شبگردهای خیابانها که گشت میزدند، تنها دو نوع آدم ممکن بود در این زمان بیدار باشد: آنهایی که به نماز ایستاده بودند و آنهایی که مشغول به گناه بودند.
جهان نیز بیدار بود، آمادهٔ کار. استادش اغلب میگفت: «کار کردن برای امثال ما عبادته. از این طریق با خداوند ارتباط برقرار میکنیم.»
جهان' پیشتر وقتی جوانتر بود یکبار از استاد پرسیده بود: «پس خداوند چطور به ما پاسخ میده؟»
«البته، با دادن کار بیشتر.»
جهان با خود اندیشید که اگر قرار بود این گفته را بپذیرد، باید با خداوندِ متعال رابطهای نسبتاً نزدیک ایجاد کرده باشد، زیرا بهسختی زحمت میکشید و بهجای یک کار به دو کار میپرداخت.
او یک فیلبان بود و یک نقشهکش. دو کار را دنبال میکرد، اما استادی داشت که به او احترام میگذاشت، تحسینش میکرد و در نهان' دلش میخواست از او پیشی گیرد. استاد او سینان بود، استاد معمارِ دربار.
سینان صدها دانشآموز، هزاران کارگر و پیروان و مریدان بسیاری داشت. به خاطر همین فقط چهار شاگرد داشت. جهان افتخار میکرد که در میان آنان است، افتخار میکرد، اما در دلش نگران بود. استاد او را انتخاب کرده بود، یک خدمتکار ساده، یک فیلبان بیمقدار' درحالیکه در مدرسهٔ دربار نوآموزان مستعد بسیاری داشت. علم به این مطلب بهجای اینکه عزتنفس او را بالا ببرد، وجودش را از وحشت و نگرانی میآکند. علیرغم میلش بر ذهنش سایه میانداخت، چون از این میهراسید که نکند تنها کسی را که در زندگی به او ایمان دارد، مأیوس کند.
جدیدترین وظیفهای که به او محول شده بود، طراحی یک حمام بود. مشخصاتی که استاد برای این کار در نظر گرفته بود، روشن بود: حوضی برجسته از مرمر که از زیر بتوان آن را گرم کرد؛ هواکشهایی داخل دیوار که اجازه دهد دود از آن خارج شود؛ گنبدی نشسته بر سکُنج۱۰؛ دو در که بهطرف خیابان باز شود، طوری که زنان و مردها یکدیگر را نبینند. در آن شب نامبارک این بود آنچه جهان بر روی آن کار میکرد، کنار میزی بدقواره در اتاقک خود در باغوحش سلطان.
حجم
۵۱۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۴۰ صفحه
حجم
۵۱۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۴۰ صفحه