کتاب خاطرات و خیالات
معرفی کتاب خاطرات و خیالات
کتاب خاطرات و خیالات نوشته جیم کری و دانا واچون است که با ترجمه فرزام امینصالحی منتشر شده است. کتاب خاطرات و خیالات رمانی جذاب از زندگی بازیگر مشهور جیم کری است.
درباره کتاب خاطرات و خیالات
خاطرات و خیالات، به قلم جیم کری و دانا واچون، زندگینامه نیست. رمان است. رمان به زیبایی ژانرهای مختلف را در هم میآمیزد و از مرز بین آنها بیباک و نترس عبور میکند. رئالیسم یکباره جایش را به سورئالیسم میدهد. بعد رنگوبوی ناتورالیستی به خود میگیرد و سرانجام به ژانر علمی ــ تخیلی ختم میشود. جیم یک زندگی عادی دارد، مرز حقیقت و خیال را گم میکند و در میان بدبینیاش ناگهان متوجه میشود جهان تمام شده است.
توصیفهای کوتاه و بینظیر از شخصیتهای آشنا که موجب آشناییزدایی از آنها میشود و نیمهٔ پنهان بسیاری از مشاهیر سینما را به رخ میکشد. رمان اغلب قالب داستان دارد.
فصلهای کوتاه که به خواندن کتاب در زمانهای متمایز مجال میدهد؛ چاشنیهای هیجانی و کمیک؛ تعلیقها؛ نقدهای بیپرده از هالیوود و ساختار نظام سرمایهداری و رؤیای پوچِ زندگی شیرین آمریکایی و فرجام شوم هنرپیشهها و هنرمندان همگی بر سنت داستاننویسی استوار است.
کتاب اثری جذاب است که به سرعت به پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز تبدیل شد.
خواندن کتاب خاطرات و خیالات را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به سینما و ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنیم.
درباره جیم کری
جیمز یوجین کری مشهور به جیم کری متولد ۱۷ ژانویهٔ ۱۹۶۲ در تورنتو کانادا است. و در ۱۹ سالگی به لس آنجلس مهاجرت کرده است. او بازیگر، کمدین، نویسنده و تهیهکنندهٔ است. او بهدلیل نقشهای کمدیاش مشهور است اما نقشهای بینظیری مانند درخشش ابدی سک ذهن پاک و نمایش ترومن را در کارنامه دارد که او را یک بازیگر بینظیر معرفی میکند. از اثار او میتوان از کاپر مانتن (۱۹۸۳)، پگی سو ازدواج کرد (۱۹۸۶)، استخر مرده (۱۹۸۸)، دختران زمینی بیقید و بندند (۱۹۸۹)، ایس ونچورا: کارآگاه حیوانات (۱۹۹۴)، ماسک (۱۹۹۴)، احمق و احمقتر (۱۹۹۴)، بتمن برای همیشه (۱۹۹۵)، ایس ونچورا: هنگامی که طبیعت فرا میخواند (۱۹۹۵)، پسر کابلی (۱۹۹۶)، دروغگو دروغگو (۱۹۹۷)، نمایش ترومن (۱۹۹۸)، چگونه گرینچ کریسمس را دزدید (۲۰۰۰)، دوستت دارم فیلیپ موریس (۲۰۰۹)، سرود کریسمس (۲۰۰۹)، پنگوئنهای آقای پاپر (۲۰۱۱)، برت واندراستون باورنکردنی (۲۰۱۳)، مجستیک (۲۰۰۱) و ... نام برد.
بخشی از کتاب خاطرات و خیالات
تلاش کرد بگوید «جوفیل، محبت!»، ولی نفسش بند آمد، چون در تلویزیون ابری از خاکستر وزوو روی خورشید را پوشاند. کری در تاریکی غوطهور شد، همراه با ادراکی تازه از دشواری این واژه، سرانجام توانست فریاد بزند «محبت!» و فوراً دو سگ روتوایلر چهاردستوپا از تخت بالا رفتند و هر کدام در یک سویش دراز کشیدند و اشک را از ریش او لیسیدند.
کری فریاد زد «محبت عمیق!» و سگها (که یاد گرفته بودند با هر کسی که آن کلمات را بر زبان میآورد چون مادر دلسوزشان رفتار کنند و خود را دقیقاً سگهایی درست ششهفته بپندارند) از لیسیدن صورتش دست کشیدند و شروع کردند پوزهشان را به گردنش مالیدن. پوزهشان چنان گرم بود که اگر دندانهای فولادیشان خطوط بیرونی گردن او را خراش نمیداد، کری ممکن بود خطای پاولوف (۱۸) را با تیمار واقعی عوضی بگیرد و خیال کند سگها واقعاً به او محبت میکنند.
دوباره به تلویزیون نگاه کرد: نمایی از استخوانهای بشر بر میزی فولادی.
یکی از آلمانیها گفت: «بقایای اندام یک زن.» دوربین بر جدول لیزری آبیرنگی دقیق شد که بررسی را کامل میکرد. «زنی پولدار. شاید هجدهساله.»
برنامه با فلاشبکی کات خورد: زن در ویلایش، بر کاناپهای ابریشمی شام میخورد، زنِ زیبای ملیح دهان شوهرش را با چنان لطافتی پاک میکرد که جیم فهمید زن بازیگر به همین شیوه با همسرش به لطافت رفتار میکند.
تنها عشق بیغلوغشی که او به عمرش شناخته بود، ایثار بدون چشمداشت لیندا رونشتات (۱۹) در ژوئیهٔ بارانی سال ۱۹۸۲ بود. لیندا که شانزده سال از او بزرگتر بود، یک ترانهٔ عاشقانهٔ مکزیکی برای جیم خوانده بود: «برگرد، برگرد». لالایی پرتمنایی که جیم را تحتتأثیر قرار داد وقتی بود که لیندا کنارش نشست و با انگشتانش موهای جیم را نوازش کرد «برگرد، برگرد، برگرد...»
واژهها تا به این لحظه در زمان به جلو سفر میکردند: «برگرد، برگرد، برگرد...» ولی جیم چگونه میتوانست برگردد؟
جیم دیگر آن جوانک چشمروشنی نبود که لیندا میشناخت. آیا جیم آن جوانک معصوم را کشته بود و بعد بدنش را در اسیدهای عیاشی حل کرده بود؟ او به مرد بختبرگشتهٔ اهل پمپئی و همسر ظریفش حسودی میکرد.
حجم
۲۸۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲۸۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه خیلی بده...یکدست نیست اصلا.
متن روان نیست و ترجمه ضعیف هم مزید بر علت شده تمام تلاش جیم کری پردازش یک داستان غیر خطی بوده اما زیاد در این امر موفق نبوده
این کتاب چاپیش ۵۲هزار تومنه بعد شما زدی هشتاد؟!!
ترجمهش خیلی بده. چهل صفحه خوندم و رها کردم
ترجمه انقدر بد بود انگار تو گوگل ترنسلیت زده اصلا نمیشه ادامه داد من بعد چن صفحه رهاش کردم حیف این کتاب با این ترجمه
ترجمه واقعا ضعیف بود
یکمشو خوندم سردرد شدم...من ک لذت نبردم