دانلود کتاب صوتی هیچ کس هرگز گم نمی شود با صدای سوگل خلیق + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی هیچ کس هرگز گم نمی شود

دانلود و خرید کتاب صوتی هیچ کس هرگز گم نمی شود

نویسنده:کاترین لیسی
گوینده:سوگل خلیق
انتشارات:رادیو گوشه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۴از ۱۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی هیچ کس هرگز گم نمی شود

کتاب صوتی هیچ کس هرگز گم نمی شود نوشتهٔ کاترین لیسی و ترجمهٔ ملیحه بهارلو است. سوگل خلیق گویندگی این رمان صوتی را انجام داده و رادیو گوشه آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی هیچ کس هرگز گم نمی شود

کتاب صوتی هیچ کس هرگز گم نمی شود رمانی است که در ۴۰ فصل نگاشته شده است. این اثر نخستین رمانِ منتشرشده از کاترین لیسی است. راوی این رمان، ناگهان زندگی‌اش را در نیویورک رها می‌کند تا به سفری بی‌برنامه برود. او بدون آنکه به کسی چیزی بگوید، بلیتی یک‌طرفه به نیوزیلند می‌خرد و با گرفتن سواری مفتی و خوابیدن در پارک‌ها و جنگل‌ها خودش را به خانهٔ مرد غریبه‌ای می‌رساند که او را به عمرش تنها یک بار دیده است. «الیریا»، شخصیت اصلی رمان حاضر است که در رویارویی با عشق، مرگ، خطر و خودشناسی سردرگم است؛ گاه کاملاً بی‌حس می‌شود و گاه بیمارگونه درگیر دغدغه‌های ذهنی خودش می‌شود. این رمان همچون آثار «هاروکی موراکامی» و «آملیا گرِی»، سرشار از طنزی گزنده و بینشی غریب است.

شنیدن کتاب صوتی هیچ کس هرگز گم نمی شود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره کاترین لیسی

کاترین لیسی در ۹ آوریل ۱۹۸۵ در شهر توپلوِ ایالت می‌سی‌سی‌پی به دنیا آمد. او نویسنده‌ای آمریکایی است که چند رمان منتشر کرده است. «هیچکس هرگز گم نمی‌شود» نخستین رمان او است که در سال ۲۰۱۴ نوشته شد و در فهرست بهترین کتاب‌های سال ۲۰۱۴ نیویورکر قرار گرفت. لیسی رمان دومش، «پاسخ‌ها» را در ۲۰۱۷، سومین رمانش «نیمکت» را در ۲۰۲۱ و رمان دیگرش «بیوگرافی خانم اِکس» را در ۲۰۲۳ میلادی نوشته است. افزون بر این‌ها یک مجموعه داستان و چند اثر غیرداستانی هم در کارنامهٔ خود دارد. مجلهٔ ادبی گرانتا در سال ۲۰۱۷ لیسی را در زمرهٔ برترین رما‌ن‌نویسان جوان آمریکا معرفی کرد. «جیمز وود»، نویسنده و منتقد ادبی در مقاله‌ای در مجلهٔ نیویورکر به بررسی کارهای لیسی پرداخته و گفته است که شخصیت‌های داستان‌های لیسی همه با ازخودبیگانگی‌شان در پی رمزگشایی از واقعیتند و در نهایت به این نتیجه می‌رسند که واقعیتی وجود ندارد. داستان‌های کاترین لیسی به‌گونه‌ای‌اند که گویی شخصیت‌هایشان از داستان‌های ساموئل بکت رها شده‌اند و در فضایی آشنا و حتی رئالیستی سرگردانند. دنیای آثار این نویسنده کاملاً قرص‌ومحکم است، اما قهرمان‌هایش شبح‌مانند هستند.

بخشی از کتاب صوتی هیچ کس هرگز گم نمی شود

«زنی پشت دستگاه قدیمی بِژرنگی نشسته بود و صدای یکنواخت بوق آزاد تلفن می‌آمد که سپس سوت کشید و بیب‌بیب کرد و تبدیل شد به پارازیت. نگاهم کرد و لبخند زد. موسیقی پاپ آشنایی با صدایی نامفهوم پخش می‌شد، زنی هیجان‌زده و دیوانه‌وار می‌خواند؛ یک دیوانه‌ی هیجان‌زده درباره‌ی چیزی هیجان‌انگیز می‌خواند، درباره‌ی این‌که چه‌قدر همه‌چیز خوب است، چه‌قدر همه‌چیز همیشه خوب خواهد بود. زن همراه آهنگ زمزمه می‌کرد و به نظر می‌رسید از صدای پارازیت که هنوز پخش می‌شد، خیلی راضی است، از این‌که هیچ اتفاقی نمی‌افتد. میزان شکیبایی در این کشور حیرت‌انگیز است؛ مدت‌زمانی که آدم‌ها می‌توانند با خوشحالی منتظر بمانند. شاید دلیل آمدنم به این‌جا همین بوده؛ نه برای تنها بودن، بلکه چون این‌جا جایی است که آدم‌ها می‌توانند با خوشحالی هیچ کاری انجام ندهند. این‌جا بزرگ‌ترین اتاق انتظار دنیاست.

چند لحظه‌ای طول کشید تا به خاطر بیاورم چگونه باید وارد ایمیلم بشوم یا حتی به یاد بیاورم اصلاً ایمیل چیست و هر کدام از واژه‌های روی صفحه چه معنایی دارند. نام رئیسم چندبار روی صفحه ظاهر شد که برایم اهمیتی نداشت چون می‌دانستم دیگر برایش کار نمی‌کنم. چند ایمیل از همسرم داشتم: برای کاری که انجام داده بود پوزش خواسته بود. خواسته بود من هم بابت کاری که کرده‌ام عذرخواهی کنم. عذرخواهی کرده بود که خواسته ازش عذرخواهی کنم. سپس درخواست‌هایی که شامل همه‌چیز می‌شد: خواسته بود چیزی را که به‌اش بدهکار بوده‌ام بپردازم. بدهی‌ام را با زمان و زندگی‌ام بپردازم. آسیبی را که با دزدکی رفتنم به‌اش وارد کرده‌ام جبران کنم. می‌گفت من مال او هستم، به او تعلق دارم، به ما، به آینده‌مان. و مگر این چیزها حالی‌ام نبود؟ چه‌طور نمی‌فهمیدم؟ چه بلایی سر درک‌وفهمم آمده بود؟

آخرین ایمیل چند دقیقه پیش فرستاده شده بود.

«الیریا، می‌دانم که خانه‌ی مادرت نیستی. نمی‌خواستم این کار را بکنم ولی ایمیل‌هایت را چک کردم، به این امید که از چیزی سر دربیاورم و خب، نمی‌دانم چه بگویم. به‌ام زنگ بزن، هر ساعتی که هست. اصلاً خوابم نمی‌برد، پس نگران نباش بیدارم می‌کنی…»

و یک یادداشت دوکلمه‌ای از مادر: «همه‌چی روبه‌راهه؟» »

پانیذ
۱۴۰۳/۰۵/۰۹

خط داستان برای من از هم گسیخته بود و پایان بندی نامفهوم بود. ابهامات زیادی در حین خواندن برام به وجود آورد. تجربه ی خیلی جالبی نبود.

شیرین
۱۴۰۳/۰۳/۱۶

بسیار بد ،بی معنا ،تراوشات یک ذهن بیماره مردم گریز

Fatemeh Rezvani
۱۴۰۳/۰۲/۳۰

کتاب هیج چیز برای گفتن نداشت بی سر و ته نود درصد کتاب مکالمات ذهنی راوی بود که آن هم پر از درد و رنج و شکست هایش بود👎👎👎

کاربر ۵۳۲۱۵۸۰
۱۴۰۳/۰۲/۲۹

پول دور ریختن بود

مهدی دلخانی
۱۴۰۳/۰۲/۱۸

ممنون از طاقچه دوست داشتنی ♥️

زمان

۷ ساعت و ۵۰ دقیقه

حجم

۱ گیگابایت, ۵۳٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۷ ساعت و ۵۰ دقیقه

حجم

۱ گیگابایت, ۵۳٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
۶۵,۰۰۰
۵۰%
تومان