دانلود کتاب صوتی بیداری با صدای شیوا کرمی + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب صوتی بیداری اثر کیت شوپن

دانلود و خرید کتاب صوتی بیداری

معرفی کتاب صوتی بیداری

کتاب صوتی «بیداری» نوشتهٔ کیت شوپن با ترجمهٔ فرزانه دوستی و گویندگی شیوا کرمی در انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر منتشر شده است. کتاب روایت زندگی یک زن معمولی است که اسیر روزمرگی و تکرار است و تصمیم می‌گیرد سنت‌ها را زیر پا بگذارد و جور دیگری زندگی کند.

درباره کتاب صوتی بیداری

این اثر که در انتشارات آمریکایی غول‌آسای «نورتون» چاپ شده است، در برنامهٔ ثابت مطالعات دانشگاهی آمریکا گنجانده شد و جایگاه رفیعی به دست آورد که پیش از آن به آثاری در اندازه‌های بهشت گمشدهٔ جان میلتون و موبی دیکِ هرمان ملویل داده می‌شد.

بیداری روایت آشنایی است از زنان مرفه قرن نوزدهمی که نمونه‌هایش را در مادام بوواری گوستاو فلوبر، آناکارنینای تولستوی و هدا گابلر هنریک ایبسن دیده‌ایم، با این تفاوت که حالا نویسندهٔ داستان زن است. بیداری، قصهٔ زنی معمولی است که رؤیاهایی دارد و از رفاه زندگی زناشویی دل‌زده است، با ملال روزمرگی می‌جنگد، درکی از «موهبت مادری» و «شکوه همسرداری» ندارد و به سنت‌ها پشت می‌کند. تا اواسط قرن بیستم، بیداری رمان مهجوری بود اما اتفاقات مهم دهه‌های بعد، یعنی دهه‌های انقلابی شصت و هفتاد میلادی، رونق دوباره‌ای به قصهٔ ملالِ کیت شوپَن داد.

کتاب صوتی بیداری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان به داستان‌هایی با محوریت زنان پیشنهاد می‌کنیم

درباره کیت شوپن

کاترین (کیت) اُفلاهِرتی در هشتم فوریهٔ ۱۸۵۰ در سنت‌لوئیسِ ایالت میزوری به دنیا آمد. در نیمهٔ قرن نوزدهم، سنت‌لوئیس شهر جنوبی مهمی در آمریکای آن دوره بود که به لطف مجاورت با رودخانهٔ می‌سی‌سی‌پی و خط‌آهن، سر راه مسافرانِ امیدوارِ غرب قرار داشت و آدم‌هایی از همه قماش، برای تجدید قوا و تهیهٔ ارزاق سفر، آنجا اتراق می‌کردند. خانوادهٔ افلاهرتی و همسایگانشان از برده‌دارانی بودند که در دورهٔ جنگ داخلی به اتحاد ایالات جنوبی علیه ایالات شمالی پیوسته بودند و به عبارتی اصالت و سنت دو بالِ افتخارشان بود.

کیت در میانهٔ آشوب‌های فرهنگی و سیاسی پا به چنین خانواده‌ای گذاشت. کیت هنوز شش‌ساله نشده بود که پدرش در سانحه‌ای از دنیا رفت و چون با فرهنگِ مادری بیشتر دمخور بود از همان کودکی تحت تعلیمات مادربزرگ فرانسوی‌اش خواندن و نوشتن این زبان را فرا گرفت و توانست در سال ۱۸۶۸ تحصیلات خود را در آکادمیِ سیکردهارت زیر نظر راهبه‌های سخت‌گیرِ سنت‌لوئیسی ادامه دهد.

او که طبیعتاً آینده‌ای جز همسری و مادری برای خود متصور نبود، بخت ‌یار بود که در خانواده‌های کریول (آمریکایی‌هایی از نژاد فرانسوی) آموزش موسیقی (پیانو) و ادبیات (نوشتن شعر و مقالات) از سرگرمی‌های مجاز و ممتاز شمرده می‌شد و سرانجام این دخترِ همه‌چیزتمام، همسر شایستهٔ جوانی اشرافی از طبقهٔ خود به نام اُسکار شوپن شد که خانواده‌اش از ملاکان بنام سنت‌لوئیس و صاحب مزارع پنبه بودند و آنها هم فرانسوی‌تبار محسوب می‌شدند. کیت از این ازدواج صاحب شش فرزند شد و به زندگی نسبتاً مرفه خود با شوهرش ادامه داد.

همسر کیت، اسکار شوپن، از نژادپرستان دوآتشهٔ سنت‌لوئیس بود و همان جا در تابستان ۱۸۷۴ در حرکتی خشونت‌بار علیه «سیاهان» سهیم بود. او در دسامبر سال ۱۸۸۲ براثر ابتلا به مالاریا درمی‌گذرد و کیت شوپن قبل از سی‌سالگی بیوه می‌شود. کیت تا دو سال بعد در املاک روستایی شوهرش باقی می‌ماند و به مزارع پنبه سرکشی می‌کند تا بدهی‌های شوهر را تصفیه کند. اما بعد تصمیم می‌گیرد به شهر زادگاهش برگردد و تازه آن زمان است که نویسندگی حرفه‌ای را، به تشویق و حمایت دوستانِ روشنفکر و عمدتاً اصلاح‌طلب که نوشته‌های او را خوانده بودند و همین‌طور برخی نزدیکان دلسوز که نشانه‌های افسردگی را در او مشاهده کرده بودند، آغاز می‌کند.

کیت در سی‌ونه‌سالگی نخستین رمان خود را با عنوان خاطی به نگارش درمی‌آورد. نوشتن دربارهٔ طلاق و زنانِ الکلی، آن‌هم به قلم یک زن، در تحملِ جامعهٔ آن زمان نمی‌گنجید. اما کیت منتظر تأیید دیگران نماند و به نوشتن ادامه داد و سعی کرد بازار ادبیات را بهتر بشناسد. از روزنامه‌های محلی فاصله گرفت و آثارش را به مجله‌های معتبر سرتاسری کشور مثل ووگ و یوث‌کامپنین سپرد. در انتخاب موضوع جسارت نشان می‌داد و از بیماری‌های آمیزشی، خیانت‌های زن‌وشوهری و ازدواج‌های بین نژادی (مخصوصاً آمیزش سیاه و سفید) می‌نوشت. بااین‌حال مجموعه داستان‌های کوتاهش که در ۱۸۹۴ با عنوان مردمِ بایو منتشر شد به ناامیدی دیگری انجامید.

معیار قضاوت منتقدان ادبیِ آن دوره دربارهٔ نویسندگان زن و مرد یکسان نبود و هرآنچه مثلاً از قلم کسی مثل ویلیام دین‌هاولز یا گی دو موپاسان پسندیده بود از قلم نویسندهٔ زن ناروا و نانجیبانه به‌نظر می‌رسید. مجموعه داستان دومش شبی در آکادی را در سال ۱۸۹۷ منتشر و نظر چند منتقد را جلب کند. کیت حالا در اوج خوشبختی و خلاقیت بود و محافل ادبی سنت‌لوئیس او را به رسمیت شناخته بودند. در خلسهٔ این اعتبار، کیت مجموعه داستان سوم و داستان بلند بیداری را هم تمام کرد و در سال ۱۸۹۸ به ناشر سپرد ولی انحلال ناشر و رخدادهای سیاسی‌اجتماعی پیش‌بینی‌نشده، مثل نبرد با اسپانیا، حساب و کتاب‌های کیت را بر هم زد و بیداری به آخرین اثر منتشرشدهٔ او تبدیل شد.

بخشی از کتاب صوتی بیداری

«گهگاهی چشم از روزنامه می‌گرفت و به اطراف نگاهی می‌انداخت. سروصدای «عمارت» از همیشه بلندتر بود. به ساختمان اصلی می‌گفتند «عمارت» تا آن را از باقی کلبه‌ها متمایز کنند. دو پرنده، ورّاج و سوت‌زنان، همچنان مشغول بودند. دو دختر جوان، دوقلوهای فاریوال، با پیانو دوئتی از اپرای زامپا می‌نواختند. مادام لبران مدام در رفت‌وآمد بود و هر بار که داخل خانه می‌رفت، با لحنی تند به پسرکِ پادو امرونهی می‌کرد و بیرون که می‌آمد، کم‌وبیش با همان لحن به پیشخدمت دستور می‌داد. زنِ زیبا و شادابی بود، همیشه سرتاپا سپید بود و ساق‌دست می‌پوشید. دامن آهارخورده‌اش در این بروبیاها چروک شده بود. کمی آن‌طرف‌تر، مقابل یکی از کلبه‌ها، بانوی سیاه‌پوشِ محجوبی آهسته قدم می‌زد و تسبیح می‌گرداند. جمع کثیری از ساکنان پانسیون با قایقِ آقای بودله رفته بودند به شنییِر کِمینادا تا در مراسم عشای ربانی شرکت کنند. بعضی از جوان‌ها هم بیرون، زیر درختان بلوط سیاه، کروکه بازی می‌کردند. دو بچهٔ آقای پونتلیه هم آنجا بودند، دو پسربچهٔ کوچک چهار و پنج‌ساله، خوش‌بنیه و سرحال. للهٔسیاهی هم حواس‌پرت و غرق افکار خود پی‌شان می‌رفت.

آقای پونتلیه بالاخره سیگاری گیراند و بنا کرد به کشیدنش و گذاشت روزنامه آهسته از دستش رها شود و پایین بیفتد. نگاهش را دوخت به چتر آفتابی سفیدی که به‌کندیِ حلزون از سمت ساحل پیش می‌آمد. می‌توانست به‌وضوح لابه‌لای تنه‌های بی‌بارِ بلوط سیاه و در امتداد بابونه‌های زرد ببیندش. خلیج خیلی دور به‌نظر می‌رسید و آهسته در آبی مه‌آلود افق محو می‌شد. چتر آفتابی آرام‌آرام نزدیک‌تر آمد. زیر سایهٔ صورتی راه‌راهِ چتر، زنش خانم پونتلیه بود و آقای رابرت لبرانِ جوان. وقتی با ظاهری که از خستگی‌شان حکایت می‌کرد به کلبه رسیدند، روی پلهٔ بالایی ایوان روبه‌روی هم نشستند و هرکدام به تیرکی تکیه داد.»

نظرات کاربران

کاربر 5057887
۱۴۰۱/۰۷/۱۸

مرسی عالی

زمان

۷ ساعت

حجم

۳۸۴٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۷ ساعت

حجم

۳۸۴٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۸۹,۰۰۰
تومان