کتاب بیداری کیت شوپن + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب بیداری

کتاب بیداری

نویسنده:کیت شوپن
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۵از ۴۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بیداری

کتاب بیداری با عنوان اصلی The Awakening، رمانی از کیت شوپن، یکی از نویسندگان پیشرو ادبیات آمریکا است. داستان بیداری از دگرگونی فکری زنی آغاز می‌شود که می‌خواهد از نقش‌های سنتی و کلیشه‌ای خود فراتر رود. او زندگی ظاهراً آرام خود را با تجربه‌هایی سخت و نسبتاً غریب تاخت می‌زند و خود را به چالش می‌کشد. این رمان کلاسیک آمریکایی که در سال ۱۸۹۹ به چاپ رسید، با نقدها و واکنش‌هایی بعضاً پرنفرت و طعنه‌آمیز همراه شد. بیداری اکنون یکی از کتاب‌های پرفروش ادبیات انگلیسی‌زبان است. داستان پرفرازونشیب و محتوای پیشرو آن بسیاری را جذب خود کرده است و پژوهش‌‌های فلسفی و ادبی بسیاری پیرامون آن صورت گرفته است. این کتاب را فرزانه دوستی به فارسی ترجمه و نشر بیدگل منتشر کرده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب بیداری اثر کیت شوپن

کتاب بیداری رمانی از کیت شوپن رمان‌نویس قرن نوزدهمی آمریکایی است. بیداری رمانی نمادین و برآمده از دغدغه‌های زنانه‌ی شوپن بود که پیش از آن نیز در داستان‌‌ها و نوشته‌هایش در روزنامه‌ها تجلی پیدا کرده بود. این رمان که در ۲۲ آوریل ۱۸۹۹ منتشر شد، مهم‌ترین اثر شوپن قلمداد می‌شود. رمان بیداری اولین‌ بار توسط نشر Herbert S. Stone & Co در آمریکا به چاپ رسید. انتشار کتاب با واکنش گسترده و عمدتاً خشمناک منتقدان مواجه شد، چرا که شوپن باورهایی را هدف گرفته بود که در آن زمان شالوده‌ی جامعه‌ی سنتی آمریکا را می‌ساخت. بسیاری رمان را اثری غیراخلاقی و زننده خواندند و برخی نیز با وجود تحسین جنبه‌ها‌ی ادبی و نوآوری‌های نویسنده، از مضمون آن انتقاد کردند؛ اما به‌تدریج با گذشت زمان و پا گرفتن جنبش‌های فمینیستی در سال‌های میانی و نیمه‌ی دوم قرن بیستم، ظرفیت‌های فکری اثر بیش از پیش هویدا شد.

ماجرای رمان بیداری از یک سفر تابستانی آغاز می‌شود. جایی‌ که ادنا شخصیت اصلی داستان دگرگونی خود را آغاز می‌کند. ادنا که متأهل است و دو فرزند دارد، همانند بسیاری از زنان هم‌دوره‌ی خود، گرفتار بندهای اجتماعی و کلیشه‌هاست. او در آن سفر موعود عشقی را می‌‌آزماید که مانند جرقه‌ای بر باروت سرکوب‌‌‌های تلنبارشده عمل می‌کند. این جرقه شعله‌های درونی ادنا را آرام‌آرام برافروخته می‌‌کند و مسیر داستان پرکشش بیداری پیش می‌رود. رمان بااین‌که اثری ماجراجویانه نیست، اما ابعاد روان‌شناختی و فلسفی عمیقی دارد و خواننده‌ی پرسش‌گر را تا پایان مشتاقانه به خود جلب می‌کند.

کتاب بیداری جایگاه مهمی در ادبیات فمینیستی آمریکا دارد. رمان کلاسیکی است که از پیشروان هنر و ادبیات مدرن به حساب می‌‌آید؛ از این‌رو در گستره‌ی جهانی نیز با استقبالی بسیار گسترده مواجه شده است. این رمان تا کنون به بیش از سی زبان ترجمه شده و صدهاهزار نسخه‌ی چاپی، الکترونیکی و صوتی از آن به فروش رسیده است. رمان بیداری به فارسی نیز برگردانده شده است. ترجمه‌ی درخشان فرزانه دوستی از این رمان خواندنی را نشر بیدگل روانه‌ی بازار کتاب ایران کرده است.

جمله زیبا از کتاب بیداری


خلاصه کتاب بیداری

(هشدار افشای داستان!)

ادنا شخصیت اصلی رمان بیداری با همسرش لئونسه پونتیه و دو پسرش در نیواورلئان زندگی می‌کند. او همچون دیگر زنان جامعه‌ی سنتی قرن نوزدهمی با محدودیت‌ها و وظایف مشخصی زندگی خود را می‌گذراند. همدمش مادام راتینول نیز زنی مسن‌تر است که فرزندان بسیاری دارد و در نقش‌های سنتی‌اش فرورفته است. ادنا یک مشاهده‌گر دقیق و فکور است که شمه‌ای از آینده‌ی خود را در راتینول می‌بیند. افکار و دغدغه‌های ادنا به‌تدریج و مخصوصاً پس از سفری تابستانی به جزیره‌ی گراندآیل دچار تغییر می‌شود. کلید این تغییر در دستان جوانی جذاب به‌نام روبر است که در سفر تابستانی با او آشنا می‌شود. رابطه‌ی دوستانه‌ی آن‌ها کم‌کم به عشق تبدیل می‌شود. روبر از رابطه با او که زنی متأهل است سر باز می‌زند. اما ادنا به گذشته بازنمی‌گردد و پس از این عشق فرد دیگری می‌شود و در جست‌وجوی آزادی، خانه‌اش را ترک و به برخی باورها و هنجارهای آن روزگار پشت می‌کند. روبر بار دیگر به ادنا بازمی‌گردد، اما باز هم نمی‌تواند خودش را برای رابطه با او قانع کند. درنهایت ادنا که باری سنگین از سرکوب و شکست را بر دوش دارد، خود را در آغوش دریا رها می‌کند تا آزادی را در مرگ بجوید.

چرا باید این کتاب را بخوانیم؟

کتاب بیداری رمانی کلاسیک و پیشرو است. شوپن در کنار پرداخت ادبی قدرتمند، اثری جسورانه خلق کرد که راه را برای توسعه‌ی ادبیات فمینیستی در قرن بیستم گشود. علاوه‌بر ارزش‌های ادبی و تاریخی رمان، داستان نیز جذاب و خواندنی است. گرچه نویسنده‌ بیشتر به جنبه‌های درونی و روان‌شناختی شخصیت‌هایش پرداخته و رمانی عمیق آفریده، اما از پرداخت داستانی نیز غافل نبوده است. در مجموع خواندن رمان بیداری برای مخاطبان ادبیات جدی و پیشرو تجربه‌ای کم‌نظیر خواهد بود.

دانلود کتاب بیداری کیت شوپن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب را به علاقه‌مندان رمان‌های واقع‌گرایانه، عمیق، صریح و تابوشکن پیشنهاد می‌کنیم. بیداری رمان کلاسیکی است که از چارچوب‌های زمانه‌اش خارج شده و اثری نوگرا و تاریخ‌ساز به‌شمار می‌آید؛ ازاین‌رو پژوهشگران و علاقه‌مندان به جامعه‌شناسی، فلسفه‌ی فمینیسم و آثار فمینیستی قرن نوزدهمی از خواندن این رمان لذت و بهره‌ی بسیار خواهند برد.

درباره کیت شوپن؛ نویسنده کتاب

کیت شوپن با نام اصلی کاترین اُفلاهرتی، نویسنده‌ی قرن نوزدهم اهل آمریکاست. او در هشتم فوریه‌ی ۱۸۵۰ در سنت لوئیس ایالت میزوری به دنیا آمد. پدرش توماس اُفلاهرتی از مهاجران نسل اول ایرلندی بود که به تجارت روی آورده بود. مادرش نیز تحصیل‌کرده و فرانسوی‌تبار بود. کاترین تحصیلاتش را در یک مدرسه‌ی دخترانه‌ی کاتولیک در سنت لوئیس گذراند. او آموزش عالی را نیازمود و مطالعات شخصی‌اش را خود در زمینه‌های ادبی و فلسفی ادامه داد. شوپن در سال ۱۸۷۰ با اسکار شوپن ازدواج کرد و از این ازدواج صاحب شش فرزند شد. اسکار در سال ۱۸۸۲ درگذشت و شوپن به‌تنهایی سرپرستی فرزندانش را به عهده گرفت. بعد از مرگ همسر و مادرش، شوپن به داستان‌نویسی روی آورد و کمی بعد داستان‌هایش را در مجلاتی همچون آتلانتیک Atlantic Monthly و قرن Century Magazine منتشر کرد. اولین رمان او با نام گناهکار در سال ۱۸۹۰ چاپ شد. از او دو مجموعه داستان با نام‌های مرداب‌نشینان (۱۸۹۰) و شبی در آکادی (۱۸۹۷) منتشر شده است. اما مهم‌ترین اثر منتشرشده از شوپن، رمان بیداری (۱۸۹۹) است. رمانی درخشان و نمادین، که جسورانه تألیف شده بود. دغدغه‌ی اصلی کیت شوپن در نوشتن تمامی آثارش، حقوق زنان بود. او با هر داستان یا کتابی که منتشر می‌کرد، بسیاری از منتقدان محافظه‌کار را به خشم می‌آورد. اما بسیاری از منتقدان ادبی ضمن تحسین توانایی تکنیکی‌‌اش، او را از پیشروان ادبیات فمینیستی به‌شمار می‌‌آورند. شوپن پس از سال‌ها مبارزه برای حقوق زنان در عرصه‌ی ادبیات، در ۲۲ آگوست ۱۹۰۴ درگذشت و پیکرش در گورستان کالواریِ سنت لوئیس آرام گرفت.

نظرات مشهور درباره رمان بیداری

کتاب بیداری در سال‌های ابتدایی انتشار، آماج نقدهای بی‌رحمانه‌ای بود. جنبه‌های فرهنگی رمان، پرداختن به مسائل جنسی و روابط خارج از عرف و بی‌پرده بودن و صراحت اثر، جامعه‌ی محافظه‌کار آمریکا را جریحه‌دار کرد؛ اما جنبه‌های ادبی از همان ابتدا هویدا بود. بسیاری رمان را با آنا کارنینا و مادام بوواری مقایسه می‌کردند. منتقدان بسیاری رمان بیداری را تحسین کرده‌اند که ادموند ویلسون نویسنده و منتقد صاحب‌نام آمریکایی از آن دسته است. او رمان را جسورانه، راهگشا در مسئله‌ی خیانت و مدرن در سبک توصیف کرد. سوزان گرین، پژوهشگر ادبیات فمینیستی رمان را به‌دلیل پرداختن جسورانه‌اش به نقش‌های سنتی زنان و واکاوی هویت زنانه ستود. الین شوالتر در کتاب جستارهایی در باب رمان بیداری، این اثر را نوعی اعلام استقلال از جامعه برای رد نقش‌های سنتی زنانه خوانده است.

بخشی از متن کتاب بیداری نشر بیدگل

طوطی سبز و زرد توی قفس که بیرونِ در آویزان بود

مدام تکرار می‌کرد: «دور شو! دور شو! محض خاطر خدا! خیلی‌خوب!»

کمی هم اسپانیایی بلد بود و یک زبانِ دیگر که هیچ‌کس جز مرغ مقلدی که آن طرفِ در آویزان بود و با سماجتی کلافه‌کننده آهنگِ همان جمله‌ها را با سوت می‌زد، آن را نمی‌فهمید.

آقای پونتلیه، که دیگر نمی‌توانست در آرامش روزنامه‌اش را بخواند، با حالتی منزجر و با توپ و تشر از جا برخاست. از ایوان بیرون رفت و از روی پل‌های باریکی که کلبه‌های لُبران را یک‌به‌یک به‌هم وصل می‌کرد گذشت. مدتی همان‌جا دم درِ عمارت اصلی نشست. طوطی و مرغِ مقلد از دارایی‌های مادام لُبران بودند و حق داشتند هر صدایی دلشان می‌خواست دربیاورند. آقای پونتلیه هم حق داشت که هروقت حوصله‌اش را سر بُردند جمع آنها را ترک کند.

جلوی در کلبهٔ خودش ایستاد، چهارمین کلبه بعداز ساختمان اصلی و یکی مانده به آخرین کلبه. آنجا روی صندلی جنبان حصیری‌اش جا خوش کرد و کارِ خواندن روزنامه را از سر گرفت. آن روز یکشنبه بود و یک روز از تاریخ روزنامه گذشته بود. روزنامهٔ یکشنبه هنوز به گراندیل نرسیده بود. خبرهای بیاتِ بازار را که دیگر شنیده بود، پس سَرسَری نگاهی انداخت به سرمقاله‌ها و خرده‌خبرهایی که دیروز قبلِ خروج از نیواورلئانز فرصت نکرده بود بخواند.

آقای پونتلیه عینک می‌زد. مردی بود چهل‌ساله، متوسط‌القامت، باریک‌اندام و کمی قوزکرده. ریشش مرتب و آراسته بود و موهایش قهوه‌ای و صاف، که یک‌وری شانه‌شان کرده بود.

گهگاهی چشم از روزنامه می‌گرفت و به اطراف نگاهی می‌انداخت. سروصدای «عمارت» از همیشه بلندتر بود. به ساختمان اصلی می‌گفتند «عمارت» تا آن را از باقی کلبه‌ها متمایز کنند. دو پرنده،‌ ورّاج و سوت‌زنان، همچنان مشغول بودند. دو دختر جوان، دوقلوهای فاریوال، با پیانو دوئتی از اپرای زامپا ‌ می‌نواختند. مادام لبران مدام در رفت‌وآمد بود و هر بار که داخل خانه می‌رفت، با لحنی تند به پسرکِ پادو امرونهی می‌کرد و بیرون که می‌آمد، کم‌وبیش با همان لحن به پیشخدمت دستور می‌داد. زنِ زیبا و شادابی بود، همیشه سرتاپا سپید بود و ساق‌دست می‌پوشید. دامن آهارخورده‌اش در این بروبیاها چروک شده بود. کمی آن‌طرف‌تر، مقابل یکی از کلبه‌ها، بانوی سیاه‌پوشِ محجوبی آهسته قدم می‌زد و تسبیح می‌گرداند. جمع کثیری از ساکنان پانسیون با قایقِ آقای بودله رفته بودند به شنییِر کِمینادا تا در مراسم عشای ربانی شرکت کنند. بعضی از جوان‌ها هم بیرون، زیر درختان بلوط سیاه، کروکه بازی می‌کردند. دو بچهٔ آقای پونتلیه هم آنجا بودند، دو پسربچهٔ کوچک چهار و پنج‌ساله، خوش‌بنیه و سرحال. للهٔ‌سیاهی هم حواس‌پرت و غرق افکار خود پی‌شان می‌رفت.

آقای پونتلیه بالاخره سیگاری گیراند و بنا کرد به کشیدنش و گذاشت روزنامه آهسته از دستش رها شود و پایین بیفتد. نگاهش را دوخت به چتر آفتابی سفیدی که به‌کندیِ حلزون از سمت ساحل پیش می‌آمد. می‌توانست به‌وضوح لابه‌لای تنه‌های بی‌بارِ بلوط سیاه و در امتداد بابونه‌های زرد ببیندش. خلیج خیلی دور به‌نظر می‌رسید و آهسته در آبی مه‌آلود افق محو می‌شد. چتر آفتابی آرام‌آرام نزدیک‌تر آمد. 

نظرات کاربران

Mahla V.KiyAN
۱۴۰۰/۰۳/۲۸

. .انقلابی تماماً زنانه که کیت شوپن در قرن نوزدهم برپا می‌کند. شخصیت‌پردازی رمان به جز شخصِ "ادنا پونتلیه" به قول استاد "در نیامده بود". دلیل موفقیت شوپن در تراش‌کاری شخصیت ادنا هم دست‌اندازی به تجربیات شخصی‌ بود؛ گویی تجربیات زیسته

- بیشتر
شقایق خبازیان
۱۴۰۱/۰۶/۰۲

داستان محوری این کتاب دقیقا همون داستان مادام بوواریه. شخصیت و گره‌های روانی زن، همون. رابطه‌های نافرجامش، همون. حتی شخصیت مردهایی که سر راهش قرار می‌گیرن، همون. این کتاب، سی سال بعد از مادام بوواری نوشته شده. وقتی می‌خونیش، انگار

- بیشتر
دختر بارون
۱۴۰۴/۰۲/۰۸

"دست‌هایش را دورم حلقه کرد و به استخوان‌های شانه‌ام دستی کشید که ببیند بال‌هایم قوی هستند یا نه. می‌گفت پرنده‌ای که بخواهد سنت و تعصب را پشت‌سر بگذارد و بالاتر بپرد، باید بال‌هایی قوی داشته باشد. تماشای موجودات ضعیفی که

- بیشتر
alireza atighehchi
۱۴۰۱/۱۰/۱۶

یک نکته مهم در مورد رُمان بیداری این هست که باید به زمان نگارشش توجه کرد. برای من به شخصه جذابیت نداشت و این ممکنه در مورد خواننده دیگر متفاوت باشد. داستان سرگشتگی و داستان رها شدن از زنجیرهای نامرئی زندگی بود. پایانش

- بیشتر
mary
۱۴۰۳/۱۱/۰۴

عصیان یه زن در جامعه سنتی ...

کافه کتاب
۱۴۰۴/۰۳/۲۱

عاشقانه ای زیبا :))

Hadis Vakilian
۱۴۰۴/۰۲/۲۵

توصیف هایی دقیق که می توانی خودت را در قرن نوزدهم در خلیج مکزیک تصور کنی و تصویری از زندگی و ارتباطات اون موقع داشته باشی. برای بیشتر زنان کتاب قابل درکی است

آناهیتا
۱۴۰۴/۰۲/۰۶

به نظرم عنوان کتاب با محتوا و پایان آن اصلا تناسبی ندارد، شاید درک نویسنده در زمان نگارش کتاب از مفهوم بیداری درکی ناقص بوده چرا که بیداری سرآغاز فرایند رشد و تعالی است و نه سقوط و انحطاط و

- بیشتر
الهه اصغری
۱۴۰۳/۱۱/۱۲

بنظرم بیشتر داستان سانسور شده

zahra afshar
۱۴۰۳/۰۹/۰۸

کتابی درباره زنی که در دوران خودش مانند بقیه زنان فکر نمیکرد. داستانی که در طول سالیان سال همچنان هم در حال اتفاق افتادن هست. کتاب روان و خوبی بود، ترجمه خوب داشت و ارزش یکبار خوندن رو داره.

بریده‌هایی از کتاب

کاش می‌شد به خوابیدن و خواب دیدن ادامه داد، ولی باید بیدار شد و به درک رسید. آه، خب، شاید هم بهتر است که بالاخره بیدار شویم، حتی رنج بکشیم، تااینکه یک عمر در خیالات و اوهاممان همان احمقی که بودیم باقی بمانیم
شراره
شاید هم بهتر است که بالاخره بیدار شویم، حتی رنج بکشیم، تااینکه یک عمر در خیالات و اوهاممان همان احمقی که بودیم باقی بمانیم
mary
پرنده‌ای که بخواهد سنت و تعصب را پشت‌سر بگذارد و بالاتر بپرد، باید بال‌هایی قوی داشته باشد. تماشای موجودات ضعیفی که کبود و کوفته و خسته پرپرزنان به‌سمت زمین برمی‌گردند منظرهٔ غم‌انگیزی است.»
شراره
اما، هرچه هم پیش می‌آمد، تصمیم گرفته بود که دیگر به هیچ‌کس جز خودش اتکا نکند.
مهری
کاش می‌شد به خوابیدن و خواب دیدن ادامه داد، ولی باید بیدار شد و به درک رسید. آه، خب، شاید هم بهتر است که بالاخره بیدار شویم، حتی رنج بکشیم، تااینکه یک عمر در خیالات و اوهاممان همان احمقی که بودیم باقی بمانیم.»
مهری
هیچ‌وقت در زندگی این‌قدر خسته نبوده‌ام. ولی آن‌قدری هم ناخوشایند نیست. امشب هزار حس درونم بیدار شده. نصفشان برایم ناشناخته‌اند. به چیزهایی که می‌گویم اهمیت نده. فقط دارم بلندبلند فکر می‌کنم. یعنی ممکن است بازهم پیانو نواختن مادمازل رایز مثل امشب متأثرم کند. نمی‌دانم هیچ شب دیگری روی زمین برای من مثل امشب می‌شود یا نه. انگار شبی است در رؤیا. آدم‌های دوروبرم غیرعادی و غریب‌اند، نیمه‌انسان‌اند. حتما امشب ارواح بیرون آمده‌اند.»
Dreamer
گاهی به ذهن آقای پونتلیه خطور می‌کرد که مبادا زنش ازنظر ذهنی کمی نامتعادل شده باشد. معلوم بود که دیگر خودش نیست. یعنی که نمی‌توانست ببیند او هر روز بیشتر خودش می‌شود و کم‌کم آن خود دروغین را که مثل رختی بر تن می‌کرد و با آن مقابلِ چشمان جهان ظاهر می‌شد کنار می‌گذارد.
طلا در مس
آن شب شبیه کودکی لرزان و افتان‌وخیزان بود که یکدفعه به قدرت خودش پی برده و برای اولین بار جسور و متکی‌به‌نفس تنهایی به‌راه می‌افتد. می‌خواست از خوشحالی فریاد بکشد و وقتی که با یکی‌دو ضربه بدنش را به سطح آب کشاند، فریاد شادی هم سر داد. به وجد آمده بود، انگار نیرویی چشمگیر به او بخشیده بودند که با آن می‌توانست کنترل جسم و جانش را به‌اختیار بگیرد. کم‌کم جسور و بی‌پرواتر شد و به‌نظرش آمد که قدرتش بی‌اندازه است. می‌خواست تا دورها شناکنان برود، جایی که هیچ زنی تا آن‌وقت شنا نکرده بود.
Dreamer
ادنا پونتلیه نمی‌فهمید چرا دلش می‌خواهد با رابرت به ساحل برود. بایستی اولا به او جواب رد می‌داد و دوما باید مطیعانه تسلیم یکی از دو نیروی متناقضی می‌شد که او را به‌پیش می‌راند.
طلا در مس
اما آغاز کردن هر چیزی، مخصوصا پا نهادن به دنیایی تازه، به‌ناچار مبهم و پیچیده و پرآشوب و بی‌اندازه پرتشویش است. و چه اندک‌اند کسانی که از چنین آغازی جان‌به‌درمی‌برند! و چه بسیار جان‌هایی که در هنگامهٔ آشوب به‌هلاکت رسیده‌اند! آوای دریا اغواگر است، پیوسته به‌نجوا، به‌غریو و زمزمه، مصرانه جان را به غوطه در ورطهٔ تنهایی فرامی‌خواند. آوای دریا با جان سخن می‌گوید. لمسِ دریا لذت‌بخش است و تن را در آغوشِ نرم خود تنگ دربرمی‌گیرد.
alireza atighehchi

حجم

۱۹۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۶ صفحه

حجم

۱۹۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۶ صفحه

قیمت:
۱۷۵,۰۰۰
تومان