دانلود و خرید کتاب صوتی خورد و خوراک دیکتاتورها
معرفی کتاب صوتی خورد و خوراک دیکتاتورها
کتاب صوتی خورد و خوراک دیکتاتورها نوشتهٔ ویتولد شابوفسکی (خبرنگار لهستانی) و ترجمهٔ مسعود یوسف حصیرچین است. مهران نوروزی و فروغ حداد گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر آن را منتشر کرده است. نویسنده برای نگارش این کتاب با سرآشپزهای دیکتاتورها گفتوگو کرده است.
درباره کتاب صوتی خورد و خوراک دیکتاتورها
ماجرای کتاب صوتی خورد و خوراک دیکتاتورها از این قرار است که ویتولد شابوفسکی (خبرنگار لهستانی) تلاش میکند با آشپز تعدادی از دیکتاتورهای جهان گفتوگو کند و از این دریچه به زندگی آنها نگاه کند. او با خودش فکر کرد کسانی که در لحظات مهم تاریخ آشپزی کردهاند، ممکن است چه چیزی برای گفتن داشته باشند؟ وقتی اوضاع جهان بحرانی و شکننده بود، چه چیزی در قابلمهها قُلقُل میکرد؟ «صدام حسین» پس از اینکه دستور داد دههاهزار کُرد را با حملهٔ شیمیایی قتلعام کنند، چه خوراکی خورد؟ دلش آشوب نمیشد؟ وقتی دو میلیون نفر از مردم کامبوج از گرسنگی میمردند، «پل پوت» چه غذایی میخورد؟ وقتی «فیدل کاسترو» جهان را به آستانهٔ جنگ هستهای میبرد، چه خوراکی خورد؟ این نویسنده، در این کتاب تاریخ قرن بیستم را از دریچهٔ آشپزخانه دید زده است.
پس کتاب حاضر نشان داده است که یک دیکتاتور با اطرافیان خود چه رفتاری دارد؛ بااینحال، این کتاب صرفاً دربارۀ دیکتاتورها نیست. این کتاب، پرسشها و مسائل مختلفی را در حوزۀ زیست بشر مطرح کرده است. هدف از نگارش آنها فهم بهتر زندگی، پرسشها و تجربهها است. کتاب صوتی خورد و خوراک دیکتاتورها فهرستی بر اساس عادتهای غدایی انسانها دارد. فهرست این کتاب بهترتیب عبارت است از پیشغذا، میانوعده، صبحانه، میانوعده، ناهار، میانوعده، عصرانه، میانوعده، شام، دسر، چاشنیها و قرص نعناعهای پس از شام.
شنیدن کتاب صوتی خورد و خوراک دیکتاتورها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران مطالعه درمورد دیکتاتورها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی خورد و خوراک دیکتاتورها
«راهنمایان در طول مسیر میگویند:« آن آشپزها عجیبترین شغل جهان را داشتند. هر روز صبحانه، نهار و شام درست میکردند، درست انگار که صدام اینجا بود. باید نمونههایی از غذا را در یخچال نگه میداشتند، جوری که انگار قرار بود غذا برای سمشناسی آزمایش شود. شب همهی غذاها را توی سطل آشغال میریختند.
-چرا این کار را میکردند؟
-به دلایل امنیتی. صدام کاخهای زیادی ساخت تا کسی نفهمد در کدام یک میماند. ممکن بود در هر کدامشان باشد. برای همین کارکنان کاخها جوری کار میکردند که گویی صدام آنجاست.
-اما چرا غذاها را دور میریختند؟
-غذای رئیس جمهور بود. فقط برای او بود. کس دیگری اجازه نداشت به آن دست بزند.»
*
«چند سال بعد، مادر یاسین بابت انتقاد از جنگ با کویت در گفتگویی خصوصی، از چشم رژیم صدام افتاد. فامیل دوری که در دستگاه امنیتی کار میکرد به مادر یاسین هشدار داد که میخواهند بازداشتش کنند، به همین دلیل او هم دست دو پسرش را گرفت و با عجله به طرف ترکیه به راه افتاد. بدون اینکه به شوهرش، که از اعضای حزب بعث و ستایشگر صدام بود، چیزی بگوید، فرار کردند.
یاسین میگوید: دیگر پدرم را ندیدم. به او مظنون شدند که از فرارمان با خبر بوده. ظاهرا بنای افراط در نوشیدن میگذارد. چند ماه بعد مرد، به صورت رسمی در تصادف رانندگی مُرد اما من فکر میکنم پلیس مخفی او را کشت.»
زمان
۸ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۷۲۰٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۸ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۷۲۰٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
کتاب جالب و تامل برانگیزی بود و من خیلی دوستش داشتم ممنونم
کتاب بسیار عالیه. ولی متاسفانه در این کتاب چهره ای که از دیکتاتورها به نمایش در میاد، به صورت انسان هایی مظلوم، حق به جانب و بزرگه. البته نویسنده مشکل نداره. مشکل با سرآشپزهایی که با اونها مصاحبه میکنه. و