دانلود کتاب صوتی سفر سیلکا با صدای نوتاش نیک‌نژاد + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی سفر سیلکا

دانلود و خرید کتاب صوتی سفر سیلکا

نویسنده:هدر موریس
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۲۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی سفر سیلکا

کتاب صوتی سفر سیلکا نوشته هدر موریس است که با ترجمه سارا حسینی معینی و صدای نوتاش نیک‌نژاد منتشر شده است. این کتاب روایت دختر جوانی در زمان جنگ جهانی دوم است.

درباره کتاب سفر سیلکا

سیلکا دختر ۱۶ ساله‌ای است که در اردوگاه کار اجباری اسیر است. او زندگی سختی را پشت سر گذاشته است. یک روز اوضاع تغییر می‌کند کسی می‌اید و به او می‌گوید که آزاد شده است. در آغاز همه چیز به نظر خوب است و سیلکا فکر می‌کند بالاخره همه رنج‌هایش تمام شده است اما ناگهان همه‌چیز تغییر می‌کند او را به جاسوسی و تن‌فروشی به دشمن متهم می‌کنند و برای او ۱۵ سال کار اجباری حکم می‌کنند حالا او باید راهی برای زندگی پیدا کند.

او را به سیبری می‌فرستند، او باید دوران طولانی کار اجباری را پشت‌سر بگذارد اما کم‌کم یاد می‌گیرد تحمل کند و دوام بیاورد او در کنار یک پزشک مهربان در بیمارستان اردوگاه شروع به پرستاری از بیماران می‌کند و تلاش می‌کند دوران حبسش را پشت سر بگذارد. 

شنیدن کتاب سفر سیلکا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان و تاریخ پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب سفر سیلکا

دما روبه‌کاهش است. از سرِ شب هوا کم‌کم سرد شد. اکنون سیلکا و دوستانش به‌هم چسبیده‌اند تا کمی گرم شوند. هنوز لباس‌های تابستانی تنشان است. حساب ماه‌ها از دستِ سیلکا دررفته است. فقط حدس می‌زند اوت یا سپتامبر باشد. نمی‌داند مقصدشان کجاست، اگرچه در ایستگاه‌ها زبانی که به گوشش می‌رسد روسی است.

روزها به‌آهستگی می‌گذرد. بیماری در واگن پخش شده، سرفه‌های شدید زن‌ها را از رمق انداخته، گفت‌وگوها کوتاه و کمتر شده است. در چند ایستگاه آخر، مردهایی که دلشان برای محمولهٔ قطار سوخته بود، زیرشلواری‌هایی را که به‌تن داشتند برایشان پرت کردند. سیلکا و جوزی بلافاصله زیرشلواری‌های گرم و گشاد را از پاهای سرد و مورمورشده‌شان بالا کشیدند وبرای تشکر با بی‌حالی دست تکان دادند.

قطار پس‌از سه روز حرکت با سروصدا ترمز می‌کند. درهای سنگین واگن باز می‌شوند. پیشِ رویشان محوطه‌ای وسیع و خالی از سکنه می‌بینند، خاکی و پوشیده از علف‌های سبز و زرد.

این بار فقط یکی دو سرباز به پیشوازشان نیامده‌اند، بلکه ده‌ها مرد یونیفورم‌پوش، مسلح در امتداد قطار ایستاده‌اند. به روسی فریاد می‌کشند: «بیاید بیرون.»

زن‌ها تقلاکنان از جا بلند می‌شوند. بسیاری زمین می‌خورند زیرا پاهایشان سنگینی وزنشان را نمی‌تواند تحمل کند. فریادها ادامه دارد.

سیلکا و جوزی پس‌از مدتی طولانی برای اولین‌بار بیرون می‌روند و به بقیه می‌پیوندند. دست‌هایشان را دور بازوهای دو زن مسن می‌اندازند که نمی‌توانند خوب بایستند. لازم نیست به آنها فرمانی داده شود. با صفی که روبه‌رویشان تشکیل شده است، می‌دانند کجا باید بروند. در دوردست و در زمینی صاف و پهن چندین ساختمان با نمایی ساده می‌بینند. سیلکا در دل می‌گوید: یه اردوگاه دیگه توی ناکجاآباد. البته آسمان اینجا فرق دارد؛ به‌طور باورنکردنی پهناور و به‌رنگ آبی - خاکستری است. همراه دیگران به‌سمتِ ساختمان‌ها راه می‌افتند. سیلکا می‌کوشد تعداد واگن‌ها را بشمارد. از برخی مرد و از برخی دیگر زن و کودک با سن‌های مختلف و کمابیش بیمار و درمانده پیاده می‌شوند. بعضی از ابتدای سفر در قطار بوده‌اند و تعدادی هم در میان راه سوار شده‌اند.

سیلکا یادِ روزی می‌افتد که در صفْ منتظر بود تا قدم در آن جای دیگر بگذارد، و ناگهان زمان برایش بازمی‌ایستد. ابتدای صف در دنیایی قرار داشت که خروج از آن معلوم نبود چه زمانی باشد، اما این بار سیلکا می‌داند که تا کی باید اینجا بماند. اگر بخت‌یار باشد و زنده بماند پانزده سال دیگر. آیا دانستن پایان این اسارت از سختی‌اش می‌کاهد؟ آیا می‌شود حتی باور کرد که پایانی وجود دارد؟

طولی نمی‌کشد که سیلکا جلوی زنی درشت‌هیکل با یونیفورمی خاکی‌رنگ قرار می‌گیرد. لباس خودش برای این هوا بسیار نازک است. باید جایی دور در شمال باشند. تقریباً دست‌ها و پاهایش را نمی‌تواند حس کند.

Hanika
۱۴۰۲/۰۱/۰۷

این کتاب روایت زندگی دخترِ کم سن و سالی به اسم سیلکاست که بعد از آزاد شدن از آشویتس، به جرم همکاری با نازی به یک اردوگاه کار اجباری منتقلش می‌کنند... توی این کتاب استقامت آدم‌های مختلفی رو می‌خونید که چطور

- بیشتر
aysan
۱۴۰۱/۰۳/۰۴

کتاب گیرا و جذابی بود. من در خصوص جنگ زیاد خوندم ولی این کتاب بعد دیگری از اسیران رانشان می داد و اینکه بر اساس واقعیت بود که البته من آخر کتاب در گفتار نویسنده متوجه این موضوع شدم، کتاب

- بیشتر
somi
۱۴۰۰/۱۲/۲۴

یکی از بهترین کتاب صوتی‌هایی که گوش کردم بود. جدا از جذابیت داستان، صدا و هنر گوینده بی‌نظیر بود. شدیدا پیشنهاد میشه.

انسان
۱۴۰۱/۰۷/۰۳

یک زن که به خاطر نوع دینش اسیر نازی ها شده و به اردوگاه آشویتس فرستاده شده و برای حفظ جونش مجبور به انجام کارهایی میشه بعد از اشغال لهستان توسط شوروی باز هم دستگیر میشه و به دلیل همکاری با

- بیشتر
کاربر فاطمه
۱۴۰۱/۰۶/۱۸

کتاب در مورد دختری هست که مشکلات زیادی پیش روش هست ولی اون از همه مشکلات بزرگتره. با صبر و مهربونی سعی میکنه مشکلات رو پشت سر بزاره.

کاربر ۲۶۰۰۷۰۸
۱۴۰۲/۰۱/۲۳

کتاب خوبی بود اوایل یه کم خسته کننده بود اما بعدش با صدای بسیار گرم راوی عاشق کتاب شدم و البته شخصیتهای آن...زندگی سخت در اردوگاها خصوص برای زنان ..ناراحت کنندست و چقدر ما خوشبختیم ک اینگونه زندگی میکنیم ..شخصیت

- بیشتر
کاربر آرزو روان
۱۴۰۲/۱۰/۱۹

رنج و درد می‌تونه انسان را از پا دربیاره یا اینکه محکم ترش کنه. خیلی کم پیدا میشن انسان‌هایی که بتونن از دردها و رنج‌ها به سلامت عبور کنند. سیلکا یکی از اون انسان‌ها بود. با رنج‌هایی که حقش نبود

- بیشتر
Erfan
۱۴۰۲/۰۱/۱۲

چقدر این داستان دوست داشتم قبل این کتابی خونده بودم به نام خالکوب آشویتس که در اون دختری بود به نام سیلکا که به لالی کمک کرد این داستان زندگی سیلکا بود سیلکا رو چقدر دوسش داشتم و از ته دل

- بیشتر
AS4438
۱۴۰۱/۱۱/۱۱

تلخ ولی جالب بود، سرنوشت انسانهائی که درجنگ اسیروپسازآن مجبوربه تلاش برای زنده ماندن به هرنحوی میکنند، ازآشویتس خوانده بودم ولی این کتاب تازگی دیگری داشت، گویندگی هم عالی بود.

حسین توکلی
۱۴۰۲/۰۹/۰۸

اصلا خوشم نیامد . اولا مضمون داستان بسیار تکراری است . دوما من فکر میکردم بر اساس واقعیت نوشته شده ولی فهمیدم تخیلی است . سوما فقط شرح عذاب یک نفر یا یک جمع که هنر نیست . یک واقعه

- بیشتر

زمان

۱۳ ساعت و ۳۷ دقیقه

حجم

۷۶۷٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۱۳ ساعت و ۳۷ دقیقه

حجم

۷۶۷٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۷۸,۰۰۰
۵۴,۶۰۰
۳۰%
تومان