دانلود کتاب صوتی پشت درهای بسته با صدای شهین نجف‌زاده + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی پشت درهای بسته

دانلود و خرید کتاب صوتی پشت درهای بسته

نویسنده:بی.ای پاریس
انتشارات:واوخوان
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۲۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی پشت درهای بسته

کتاب صوتی پشت درهای بسته نوشته بی. ای. پاریس است. داستان کتاب پشت درهای بسته، درباره‌ی زندگی زوجی است که همه حسرت موفقیت و خوشبختی‌شان را می‌خورند اما غافل از اینکه حقیقت ماجرا، چیز دیگری است.

کتاب پشت درهای بسته، با ترجمه ارغوان اشتری و صدای شهین نجف‌زاده منتشر شده است. 

درباره‌ کتاب پشت درهای بسته

کتاب پشت درهای بسته درباره‌ زن و شوهری است که همه به زندگی عالی و بی‌نقصشان حسودی می‌کنند و به ظاهر زندگی بی‌نظیری دارند. گریس و جک زوجی هستند که همیشه با هم هستند و دیگران حسرت رابطه آن‌ها را دارند و نام آن را عشق راستین و واقعی گذاشتند. اما این فقط ظاهر ماجرا است. پشت تمام این ظاهر فوق‌العاده رازی پنهان شده است که فهمیدنش شما را می ترساند.

گریس که یکی از شخصیت‌های اصلی کتاب پشت درهای بسته است، به صورت موازی زندگی قبل و بعد از ازدواجش را روایت می‌کند و در خلال این روایت است که متوجه راز وحشتناک ازدواج آن‌ها می‌شویم. پشت درهای بسته داستانی است از انتخاب‌های ما انسان‌ها. انتخاب‌های بی‌مطالعه‌ای که گاهی زندگی را برایمان به جهنمی مجسم تبدیل می‌کند.

شنیدن کتاب پشت درهای بسته را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر از خواندن رمان‌های روان‌شناسی و معمایی لذت می‌برید، این کتاب را از دست ندهید.

درباره‌ بی. ای. پاریس

خانم بی. ای. پاریس متولد سال ۱۹۵۸ انگلستان است. دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرده و بیشتر دوران بزرگ‌سالی را همراه همسر و پنج دخترش در کشور فرانسه گذرانده است. او در فرانسه به شغل معلمی و حسابداری مشغول بوده. پشت درهای بسته نخستین رمان بلند خانم پاریس است که در بدو انتشارش بسیار فروش داشت و موفق بود. حق امتیاز برگردان سینمایی این اثر فروخته‌شده است و خانم پاریس امیدوار است اگر روزی فیلمی بر اساس پشت درهای بسته ساخته شود جرج کلونی نقش اول فیلم را داشته‌باشد. 

بخشی از کتاب پشت درهای بسته

به‌جایی که جک با شور و هیجان با روفوس گپ می‌زند چشم می‌دوزم. او و آدام چند هفته پیش با روفوس در یک باشگاه گلف آشنا شدند و دعوتش کردند در مسابقه‌ای به آن‌ها بپیوندد. جک که دیده بود روفوس بازیکن فوق‌العاده‌ای است اما نه در اندازه‌ای که او را شکست بدهد، از او و استر برای شام دعوت کرد. روشن بود که جک می‌خواهد روفوس را تحت تأثیر قرار بدهد و معنی‌اش این بود که من باید نظر استر را جلب کنم اما کار آسانی نخواهد بود. درحالی‌که دایان به‌راحتی ابراز احساسات می‌کند ظاهراً استر زن پیچیده‌تری است. عذرخواهی می‌کنم و به سمت آشپزخانه می‌روم تا "کاناپه"۱هایی را که قبلاً درست کرده‌ام را بیاورم و آخرین تدارکات شام را ببینم. یک رفتار اجتماعی که جک نسبت به آن مقرراتی است، این است که من نمی‌توانم برای مدت طولانی مهمان‌ها را تنها بگذارم بنابراین سریع سفیده‌ی تخم‌مرغ‌ها را هم می‌زنم که در کاسه‌ای مدت‌ها است مانده‌اند و سپس آن‌ها را روی سوفله‌ای که از قبل درست کرده‌ام می‌ریزم. درحالی‌که مخلوط را با قاشق در ظرف‌های مختلف می‌ریزم با نگرانی ساعت را نگاه می‌کنم، سپس ظرف‌ها را به‌صورت بن ماری در فر قرار می‌دهم و زمان دقیق را مشخص می‌کنم. موج گذرای هراس من را در برمی‌گیرد که شاید نتوانم به همه کارها برسم؛ اما به خودم یادآوری می‌کنم که ترس دشمنم است، تلاش می‌کنم خونسردی‌ام را حفظ کنم و با سینی کاناپه به اتاق نشیمن برمی‌گردم، سینی را دور می‌چرخانم و با خوش‌رویی تمجیدهای تک‌تک مهمان‌ها را پذیرا می‌شوم چراکه جک نیز آن‌ها را می‌شنود. جک با بوسه‌ای روی پیشانی‌ام خاطرم را جمع می‌کند و با دایان هم‌صدا می‌شود که من آشپز فوق‌العاده‌ای هستم و از آسودگی نفس آرامی می‌کشم. من که مصمم هستم با استر کمی گرم بگیرم کنارش می‌نشینم. جک با دیدن این حرکتم من را از شر کاناپه‌ها نجات می‌دهد.

او درحالی‌که با انگشتان بلند و خوش‌تراشش سینی را نگه‌داشته، می‌گوید: «عزیزم بعدازاین همه کارای سختی که امروز انجام دادی، کمی خستگی در کن.» معترض می‌شوم: «به‌هیچ‌وجه کار سختی نبود.» دروغ می‌گویم و جک هم این را می‌داند چون منوی امشب را خودش انتخاب کرده بود.

سر صحبت را با سؤال‌های حساب‌شده‌ای با استر باز می‌کنم. آیا به محله عادت کرده است؟ آیا از ترک "کنت" ناراحت است؟ آیا دو فرزندش با مدرسه جدید خو گرفته‌اند؟ به دلایلی و این واقعیت که من از او اطلاعات کافی دارم ظاهراً سؤال‌ها خوشایند استر نیست. پس با پرسیدن نام پسر و دخترش توجهش را جلب می‌کنم بااین‌وجود که می‌دانم نامشان سباستین و ایسلینگ است. حتی سنشان را هم می‌دانم هفت‌ساله و پنج‌ساله؛ اما تظاهر به ندانستن می‌کنم. حواسم هست که جک به تک‌تک کلماتم گوش می‌دهد و می‌دانم انگشت‌به‌دهان نقشی می‌ماند که دارم بازی می‌کنم.

Amirtaher
۱۴۰۱/۱۰/۱۷

در کل کتاب خوبی هست و هیجان انگیز … ولی واقعا قهرمان داستان بقدری خنگ و احمق هست تا حدی که خواهر مبتلا به سندرم داون او نیز از او باهوش تر هست و این شدت از حماقت باعث بروز

- بیشتر
Mo
۱۴۰۰/۰۷/۱۶

کتاب به شدت خوبیه و به شدت خوانش خوبی داره اما حیف که بخش ۱۹ کتاب مشکل داره! یا اینکه بد ادیت و اصلاح شده یا سعی شده بخشی از کتاب حذف بشه! خواندن و یا شنیدنش اما قطعن خالی

- بیشتر
زهره کتابچی
۱۴۰۱/۰۹/۲۱

واقعا درگیر میکنه آدمو با اتفاقاتش،انگار هر لحظه داری با گریس و احوالش همراهی،خیلی عالی بود

کاربر ۴۷۳۸۴۱۷
۱۴۰۱/۰۸/۱۸

کتاب جذابی بود‌.اما بعد داستانیش ضعیف بود.یعنی هزارو یک راه ساده هی به نظرت میرسه که میگی خوب چرا انقد این زن خنگه. و یهو سر و تهش هم میاد.

کاربر 2616851
۱۴۰۳/۰۸/۲۱

راوی واقعا خوب بود اما کتاب در کل معمولی بود و باگ زیاد داشت که داستان رو غیرواقعی میکرد.

آیدا
۱۴۰۳/۰۸/۰۱

خیلی خوب بود

SeLeN
۱۴۰۳/۰۵/۲۵

معمولی بود عالی نبود

aki1516
۱۴۰۳/۰۳/۱۸

فوق‌العاده جذاب و غیر قابل پیش‌بینی با گویش عالی

سارا عرفانيان
۱۴۰۲/۰۳/۳۰

در کل کتاب خوبی هست و آموزنده ،،،اما بعضی از جاهای کتاب خیلی اغراق شده و غیر واقعی هست وبعضی از جاها خیلی کسل کننده هست.. و واقعا بعضی از موارد کاملا حس میکردم نمونه های این اسارت ها رو

- بیشتر
کاربر 4222506
۱۴۰۱/۱۲/۱۷

عالی بود

زمان

۹ ساعت و ۳۵ دقیقه

حجم

۵۲۷٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۹ ساعت و ۳۵ دقیقه

حجم

۵۲۷٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۶۸,۰۰۰
۴۷,۶۰۰
۳۰%
تومان