دانلود و خرید کتاب صوتی خاطرات یک گیشا
معرفی کتاب صوتی خاطرات یک گیشا
کتاب صوتی خاطرات یک گیشا اثری از آرتور گلدن و داستان زندگی دختری است که در کودکی به عنوان برده وارد خانهای میشود و پس از آن، زندگی را به عنوان یک گیشا تجربه میکند: زنی که تربیت شده تا با هنرهایش، مردان قدرتمند و ثروتمند را فریب دهد.
این کتاب در زمان انتشارش برای مدت دو سال در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز قرار داشت و به بیش از سی زبان در دنیا ترجمه شده است. میتوانید نسخه صوتی این داستان تاریخی جذاب را با ترجمه مریم بیات و صدای گرم و گیرای سحر بیرانوند بشنوید و با بخشی از فرهنگ قدیمی ژاپن آشنا شوید.
درباره کتاب صوتی خاطرات یک گیشا
کتاب صوتی خاطرات یک گیشا (Memoirs of a geisha) داستان زندگی و خاطرات گیشایی به نام نیتا سایوری است. همه ما ممکن است نام گیشاها را شنیده باشیم و درباره آن پیشفرضها و تصوراتی داشته باشیم. اما تعریف دقیق گیشا را میتوانیم در این کتاب بشنویم.
گیشاها زنانی هستند که تربیت میشوند تا هنرهای بسیاری را فرابگیرند. رقص و آواز، موسیقی کلاسیک، پوشیدن کیمونوهای جذاب و رنگارنگ و آرایشهای غلیظ و حرفهای مو و صورت، از ویژگی آنها است. گیشاها را تربیت میکنند تا همنشین مردان در چایخانهها باشند و یا مردان قدرتمند و ثروتمند را فریب دهند. بر خلاف آنچه که در تصور عمومی آمده است، گیشاها زنان تنفروش و یا روسپی نیستند. چه بسا بسیاری از گیشاها مردانی باشند که با ظاهری زنانه در مجالس و مهمانها حاضر میشوند.
در کشور ژاپن، تا چند دهه پیش نیز گیشاها را هنرمندانی میدانستند که باید در مراسم مختلف ملی کشور حاضر میشدند. هرچند کسی از زندگی سخت آنان خبر نداشت. ظاهر زیبای این زنان و کاری که انجام میدادند به کسی اجازه نمیداد تا فکر کند شرایط زندگی برای آنان، مانند شرایط زندگی در یک اردوگاه نظامی است؛ همراه با آداب و رسومی خشک و انعطافناپذیر. اما حالا با گذشت سالها جایگاه آنان، تنزل پیدا کرده است.
آرتور گلدن در کتاب صوتی خاطرات یک گیشا به سراغ زندگی یکی از همین گیشاها رفته است. او داستان زندگی این دختر را از همان دوران کودکیاش نوشته است. این کتاب سفری شگفتانگیز به دل آداب و رسوم و بخشی از فرهنگ ژاپن است.
شخصیت اصلی این کتاب، نیتا نام دارد. او همراه با خواهرش، ساتسا، و مادر و پدرش زندگی میکرد؛ مادرش بیمار و پدرش از کار کردن عاجز بود. پدر و مادر از روی فقر و ناچاری، دخترانشان را با قیمتی بسیار کم میفروشند تا برده شوند. نیتا و خواهرش، ساتسا، به پایتخت میروند. مدیر یک گیشاخانه با دیدن چشمان آبی و خاکستری نیتا، او را میپذیرد تا نزد خودش بماند و تعلیم بگیرد اما ساتسا را قبول نمیکند. خواهر، به ناچار، مجبور است از آنجا برود و در یکی از خانههای بدنام، زندگی کند.
نیتا در کتاب صوتی خاطرات یک گیشا روایتی از زندگیاش به مخاطبان میدهد. روایتی که از دوران کودکی او آغاز شده است. دورانی همراه با سختی و رنجش بسیار. زمانی که مجبور بود با هنرها و کارهایی آشنا شود که تا پیش از آن حتی نامش را هم نشنیده بود. او همچنین از زندگیاش مینویسد. تحولات و تغییراتی که به عنوان یک دختربچه پشتسر میگذارد تا وارد سن بلوغ و سپس بزرگسالی شود و... دنیایی که نیتا در آن زندگی میکند، دنیایی است که در آن ظاهر حرف اول را میزند. و نیتا نیز به همین منظور تربیت شده است. تا با ظاهر فریبندهاش، مردان قدرتمند را در اختیار خودش بگیرد.
چرا باید این کتاب صوتی را بشنویم؟
کتاب صوتی خاطرات یک گیشا را نباید فقط یک رمان و داستان جالب برای سرگرمی دید. این کتاب در تعریفی بهتر، رمان تاریخی است. رمانی که بخشی از تاریخ، رسوم و فرهنگ ژاپن را در دل خود جای داده است. این داستان نقاط تاریک زندگی به عنوان گیشا را روشن میکند. روایت هنرمندانه آرتور گلدن، ذهن مخاطبان از پیشفرضهای اشتباه درباره گیشاها پاک میکند و شرایط زندگی در ژاپن را به هنگام شروع جنگ جهانی دوم و در طول درگیری ژاپن در جنگ، نشان میدهد. آرتور گلدن در این کتاب دیدگاه و تجربیات خود از حرفه گیشاگری در برخورد با مردم و خود زندگی را روایت میکند. آنچه نویسندهی آمریکایی این کتاب در سیر داستان به ما نشان میدهد، چیزی فراتر از فقط یک زندگینامه است. درواقع در طی این داستان ما با فرهنگ و شیوهی زندگی گیشاهای ژاپنی آشنا میشویم.
روزنامه واشنگتن پست (Washington Post Book World) این کتاب را اثری شگفتآور و نفسگیر میداند که مخاطبانش را اغوا میکند. نشریه نیوزویک (Newsweek) نیز به خوانندگان این کتاب میگوید که نمیتوانند این کتاب را ببندند و تا انتها آن را دنبال میکنند.
شنیدن کتاب صوتی خاطرات یک گیشا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
شنیدن کتاب صوتی خاطرات یک گیشا را به تمام علاقهمندان به داستانهای تاریخی پیشنهاد میکنیم. اگر دوست دارید با تاریخ و فرهنگ ژاپن آشنا شوید و سری به ژاپن درگیر جنگ جهانی دوم بزنید، این کتاب یک انتخاب مناسب برای شما است.
درباره فیلم خاطرات یک گیشا
در سال ۲۰۰۵ راب مارشال (Rob Marshall) با اقتباس از کتاب خاطرات یک گیشا، فیلمی به همین نام ساخت. استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg) تهیهکننده این فیلم بود و موسیقی فیلم بر عهده جان ویلیامز (John Williams) بود. هنرمندانی مانند جانگ زئی، گونگ لی و کن واتانابه در آن به ایفای نقش پرداختند. فیلم خاطرات یک گیشا موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردانی هنری، بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی لباس شد.
درباره آرتور گلدن
آرتور گلدن (Arthur Sulzberger Golden) نویسنده آمریکایی، ۶ دسامبر ۱۹۵۶ در ایالت تنسی، آمریکا به دنیا آمد. مادرش یهودی بود و یکی از اعضای خانواده ناشران و مالکان روزنامه نیویورک تایمز بود. پدر و مادر او زمانی که پسرشان، هشت ساله بود از یکدیگر جدا شدند و پدر، پنج سال بعد از جدایی، از دنیا رفت.
آرتور گلدن در دانشگاه هاروارد در رشته تاریخ هنر تحصیل کرد و در دانشگاه کلمبیا، تحصیلاتش را در رشته تاریخ ژاپن، تا مقطع کارشناسی ارشد، ادامه داد. او در همان دوران زبان چینی ماندارینی را نیز فراگرفت. او همچنین از دانشگاه بوستون در رشته زبان انگلیسی فارغالتحصیل شد. او با ترودی لگ ازدواج کرد و آنها صاحب دو فرزند شدند: پسری به نام هایس ناتانیل و دختری به نام تس ایفیجین. در حال حاضر گلدن در ماساچوست آمریکا زندگی میکند.
آرتور گلدن برای نوشتن کتاب مشهورش، خاطرات یک گیشا، شش سال زمان صرف کرد. او در طول این دوران سه بار کتاب را بازنویسی کرد و هربار زاویه دید را تغییر داد. در نهایت تصمیم گرفت تا داستان را از زبان اول شخص روایت کند. این کتاب بعد از انتشار به سرعت مشهور شد. ۴ میلیون نسخه از آن فروش رفت و تا مدتها در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز بود.
بخشی از کتاب خاطرات یک گیشا
«زندگیام در این خانهٔ شنگول از تعادل و توازن برخوردار نبود. چون از سنین اولیهٔ عمر بیشتر به مادرم شبیه بودم و کوچکترین شباهتی به پدر یا خواهرم نداشتم. مادرم میگفت به این دلیل است که ما عین هم خلق شدهایم، او و من ــ و این هم درست بود که هر دو چشم عجیب و غریبی داشتیم که احتمالاً نمیتوانید شبیه آن را در ژاپن پیدا کنید. رنگ چشمان مادرم جای اینکه مثل چشم بقیهٔ مردم قهوهای سیر باشد خاکستری روشن بود و رنگ چشم من هم به او رفته بود. وقتی خیلی کوچک بودم به او گفتم فکر میکنم کسی چشمش را سوراخ کرده و رنگش را بیرون کشیده، که به نظر مادرم خندهدار رسید. فالگیرها میگفتند چون نقش عنصر آب در شخصیت مادرم زیاد است، چشمش کمرنگ شده است، میگفتند آنقدر عناصر آب در او زیاد است که چهار عنصر دیگر جایی برای نشان دادن خود ندارند ــ و توضیح میدادند به همین دلیل است که ترکیب اسباب صورتش زیاد با هم جور نیست. مردم دهکده اغلب میگفتند او بایستی خیلی زیبا از آب درمیآمد چون والدینش واقعاً زیبا بودند. خُب، البته هلو خوشمزه است، قارچ هم خوشمزه است، اما نمیتوانید این دو را با هم ترکیب کنید. بدترین کلکی که روزگار به او زده بود؛ از مادرش لبهای کُلفت را به ارث برده بود و از پدرش فک زاویهدار، که به او شکل عکسی ظریف در یک قاب زُمخت را میداد و چشمان دلربای خاکستریاش در محاصرهٔ مژگان پرپشتی بود که میبایست از پدرش به ارث برده باشد، اما در مورد او فقط صورتش را ترسیده نشان میداد.»
زمان
۲۳ ساعت و ۴۷ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۸۶۸٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲۳ ساعت و ۴۷ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۸۶۸٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
درود ، داستان جذاب و سرگرم کننده بود. اما از آنجا که نویسنده کتاب آمریکایی است نمی دانم چه قدر مطالبی که درباره فرهنگ ژاپنی نوشته شده صحیح هست. خصوصاً قسمتی که بعد از جنگ جهانی دوم و بمباران و قتل عام
این کتاب واقعا جذابه من متنی رو خوندم حتما گوش کنید
متن داستان بسیار روان و جذاب است و گویندگی آن عالیست . کتاب به زیبایی فرهنگ و آئینهای خاصی از مردم ژاپن را معرفی میکند.جذابیت دنبال کردن چیو (سایوری) برای پی بردن به ماجرای زندگیش ما را با تحولات و
بنظرم صداشون واقعا برای کتاب جذابه 😍
زیبا. ارزش خوندن و شنیدن داره
بسیار شیرین بود. روان و البته گاهی چالش های خودش را داشت. گاهی اطناب داشت اما گویا بعضی چیزها باید باشد تا ادامه مطلب برایت جا بیفتد. از آن کتابهائیست که بار ادبی و محتوایش هردو به یک اندازه به جان خواننده
گوینده صدای عالیای برای کتاب داره. اما کلا بخش کتاب صوتی طاقچه ایراد داره. با اینکه کتاب رو کامل دانلود کردم، ولی هم خیلی پرش داره هم متوقف میشه!
راستش کنجکاوی در مورد گیشاها من را به شنیدن این کتاب ترغیب کرد ولی خوب قبل از شنیدنش بطور اتفاقی فیلمش را دیدم. دیدن فیلم بیشتر من را به سمت شنیدن این کتاب هل داد گرچه بعدا فهمیدم فیلمش چندان وفادار
سلام. ذهن آگاهی و شناخت سایوری نسبت به احساسات لحظه ای خودش در شخصیت پردازی داستان برام جالب و نگاه ابزاری به زنان در دوره ای از تاریخ ژاپن که در کتاب روایت می شد به نظرم بسیار غم انگیز
برای اوقات فراغت خوبه بیهوده نیست