دانلود و خرید کتاب بخش دی فریدا مک فادن ترجمه صبا ایمانی
تصویر جلد کتاب بخش دی

کتاب بخش دی

معرفی کتاب بخش دی

کتاب بخش دی «Ward D» نوشته‌ی فریدا مک فادن است. موضوع کتاب درباره‌ی بخشی از بیمارستان به نام «بخش دی» است؛ جایی که بیماران دچار اختلالات اعصاب و روان در آن نگهداری می‌شوند. نشر نون این رمان را با ترجمه‌ی صبا ایمانی در ایران منتشر کرده است. نسخه الکترونیکی کتاب را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب بخش دی اثر فریدا مک فادن

کتاب بخش دی داستان دانشجویی به نام ایمی برنر است که باید سیزده ساعت را در بخش روان‌شناسی بیمارستان سپری کند. جایی که درهای آن قفل است. فریدا مک فادن با تجربه‌ی پزشکی خود خواننده را به چالش می‌کشد. او خوب می‌داند چه اتفاقی می‌تواند اوج هیجان را در خواننده ایجاد کند و چگونه با داستانی روان‌شناختی، تعلیق را تا نقطه‌ی اوج بالا ببرد. نویسنده با زبانی روان و ساده ماجرایی هیجان‌انگیز و ترسناک را روایت می‌کند. اما شما فقط با یک داستان مهیج طرف نیستید. مک فادن تلاش خود را به کار برده تا مفهومی به نام مشکلات روانی را واضح و مشخص توضیح دهد و ذهنیت منفی و تاریکی که نسبت به بیماران روحی وجود دارد را تا حدی برطرف کند. او در این کتاب خواننده را به کنار بیماران می‌برد و در نزدیک‌ترین حالت با آن‌ها روبه‌رو می‌کند.

شما با باز کردن رمان بخش دی وارد بخشی می‌شوید که درهایش برای افراد عادی قفل است. قرار است چندین ساعت را در این بخش با ماجرایی پیچیده و مرموز بگذرانید.

خلاصه داستان

ایمی برنر دانشجوی سال سوم پزشکی است. در ابتدای داستان درحالی با او همراه می‌شوید که نگرانی از حضور در بخش دی به‌وضوح روی زندگی‌اش سایه افکنده است. برنر دانشجویی است که کار خود را خوب بلد است. این را از دیالوگی می‌توان فهمید که بین او و یک بیمار ردوبدل شد. زنی که بالاخره مشکل کم‌خوابی‌اش حل شده بود و برای تشکر تابلویی بسیار بزرگ از گربه‌‌‌‌ای که در گذشته داشت برای ایمی ‌آورد. برنر واقعاً نمی‌دانست باید با این تابلو و گربه‌ی عظیم داخل آن چه کند؟ اما مشکل تابلو، و پیدا کردن جای مناسب برای آن، در خانه‌ی کوچکش، در مقابل نگرانی او از ماندن در بخش دی اصلاً به حساب نمی‌آمد. ایمی آن‌قدر مضطرب بود که پزشک بیمارستان و همین‌طور دوستش کاملاً متوجه شدند، اما هیچ‌کدام نمی‌دانستند نگرانی او فقط یک ترس ساده نیست و ریشه در ماجرایی دارد که به گذشته مربوط می‌شود.

نویسنده هم‌زمان با زمان حال، شما را به هشت سال گذشته خواهد برد و از ماجرایی که در آن زمان برای ایمی اتفاق افتاده بود پرده برمی‌دارد. شما متوجه خواهید شد که چه اتفاقی برای این دانشجوی پزشکی افتاده که تا این حد او را نگران و مضطرب ساخته و سیزده ساعت در بخش دی را برایش تحمل‌ناپذیر کرده است.

ایمی با وارد شدن به این بخش متوجه می‌شود یک سری اتفاقات عجیب و غریب در اطرافش در حال وقوع است. بیماران و کارکنان بدون هیچ دلیلی ناپدید می‌شوند. این یعنی همه‌ی افرادی که در بخش دی هستند در خطرند. هیچ‌کس نمی‌داند چه اتفاقی در حال وقوع است و ایمی خود را در دل خطری می‌بیند که معلوم نیست جان سالم از آن در ببرد. او که از حضور در بخشی ایمن و بدون مشکل می‌ترسید، حالا خود را در بخشی وحشتناک‌تر از آن چیزی که تصور می‌کرد می‌بیند.

فریدا مک فادن پایانی غیرمنتظره و عجیب برای شما در نظر گرفته است و با خواندن صفحات آخر قرار است شگفت‌زده شوید.

چرا باید کتاب بخش دی با ترجمه صبا ایمانی را بخوانیم؟

این کتاب با زبانی ساده و روان سعی کرده است باورهای غلطی را که درمورد بیماران دچار اختلال‌های روانی وجود دارد از بین ببرد. بخش دی داستانی است درباره‌ی امید، همدلی و انسانیت.

خرید و دانلود رمان بخش دی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب بخش دی مناسب افرادی است که به دنبال داستانی مهیج و ترسناکند. همین‌طور آن‌ها که به تریلرهای روان‌شناختی علاقه‌مندند. هرچند می‌توان گفت این کتاب مناسب تمام افراد بزرگسال است و هرکسی که آن را دست بگیرد سخت می‌تواند زمین بگذارد.

درباره فریدا مک فادن

فریدا مک فادن در شهر نیویورک به دنیا آمد و خودش می‌گوید به همین دلیل است که اغلب داستان‌هایش در این شهر اتفاق می‌افتد. مک فادن نامی است که در نیویورک تایمز، آمازون، یو اس اس تودی، وال استریت ژورنال و... می‌بینید. این نویسنده‌ی پرکار توانسته است نظر مخاطبان بسیاری را به خود جلب کند. به‌عنوان مثال خوانندگان آمازون درباره‌ی کتاب بخش دی او گفته‌اند: «پیچ و خم‌ها ادامه می‌یافت و پایانی شوکه کننده داشت. این مسأله باعث می‌شد به صفحات بچسبم و نتوانم از آن دست بردارم.»، «خیلی گیرا بود نمی‌توانستم از خواندن آن دست بردارم.»، «این کتاب را تقریباً بلعیدم و نمی‌توانستم آن را زمین بگذارم.»

همین چند نظر نشان می‌دهد که مک فادن کاملاً می‌داند چطور مخاطب را میخ‌کوب کند و پای داستانش بنشاند.

او همچنین جوایز متعددی را هم از آن خود کرده است. جایزه‌ی بین‌المللی نویسندگان هیجان‌انگیز، جایزه‌ی انتخاب گودریدز و... کتاب‌های او به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده و به کشورهای مختلف راه پیدا کرده است.

این نویسنده‌ی نام‌آشنا و صاحب کتاب‌های پرفروش، یک پطشک متخصص در آسیب مغزی است. او توانسته است از حرفه‌ی خود استفاده کند و رمان‌های روان‌شناختی و حتی چند کتاب طنز پزشکی بنویسد. اما حالا به‌حدی در زمینه‌ی نویسندگی معروف شده است که خودش می‌گوید مجبور است کار در زمینه‌ی پرشکی را کمی محدود کند.

از او کتاب‌های بسیاری منتشر شده است که «یکی پس از دیگری»، «بانوی طبقه بالا»، «خدمتکار» و «هیچ وقت دروغ نگو» از آن جمله‌اند.

فریدا مک فادن در مصاحبه‌ای توصیه‌ای به نویسندگان کرده است و می‌گوید: «من همیشه می‌گویم آن رمان را بنویس، زیرا نمی‌توانی یک صفحه‌ی خالی را ویرایش کنی. از تعلل دست بردار.»

ژانر کتاب

این کتاب را می‌توان در دسته‌ی رمان‌ها با موضوع روان‌شناختی و معمایی قرار داد.

رمان بخش دی مناسب کدام رده‌ی سنی است؟

رمان بخش دی مناسب گروه سنی بزرگسال است.

وجه تسمیه کتاب و معنای «بخش دی»

نام داستان برگرفته از بخشی از بیمارستان است که برای بیماران دارای اختلالات روحی در نظر گرفته شده است. این بخش جایی است که قسمت اصلی داستان در آن می‌گذرد و در واقع قلب کتاب است.

بخشی از متن کتاب بخش دی

«دکتر بک اتاق استراحت کارکنان را نشانمان می‌دهد که درست کنار ورودی قرار دارد، سپس می‌رود و لحظه‌ای به ما مهلت می‌دهد تا غذایمان را در یخچال بگذاریم.

اتاق استراحت اتاق ساده‌ای است. یک کاناپه در اتاق هست که از کاناپه‌ای که من و گبی پارسال از ترکیدن نجاتش دادیم وضع بدتری دارد، و این خودش خیلی چیزها را ثابت می‌کند. یک کامپیوتر گوشهٔ اتاق هست که شبیه کامپیوتری است که در عکس‌های خانهٔ پدر و مادرم قبل از به دنیا آمدنم دیده بودم. کنار کامپیوتر باستانی یک پنجره هست. با دیدن میله‌های جلوی پنجره، تمام تصوراتم برای هوای تازه خوردن بلافاصله دود می‌شوند و به هوا می‌روند.

کمرون در یخچال را باز می‌کند تا شاممان را داخلش بگذاریم. به سرووضع یخچال می‌خورد چیزی حدود یک قرن از آخرین باری که تمیز شده گذشته باشد. یک پوستهٔ قهوه‌ای‌رنگ سرتاسر سطح یخچال را پوشانده و برای جا دادن شامم مجبور می‌شوم یک پاکت شیر را که انگار جامد شده، هل بدهم عقب. ولی جرئت نمی‌کنم چیزی را دور بیندازم.

اممم... نکند این یک آزمایش روان‌شناختی باشد؟ شاید کسی پشت دوربین تماشایمان می‌کند تا ببیند این یخچال چندش‌آور را تمیز می‌کنم یا نه.

کمرون گوشی‌اش را بالا می‌آورد و با انگشتش ضربه‌ای به صفحه‌اش می‌زند. «اینجا اصلاً آنتن نداره.»

با اینکه این مرد مرا به‌خاطر یک آزمون پس زده بود، سعی می‌کنم کمکش کنم. «گبی گفت کنار پنجره آنتن هست.»

به‌سمتی حرکت می‌کنم که گبی گفته بود و مستقیماً به‌سمت پنجره می‌روم. گوشی‌ام را به سطح سرد پنجره می‌چسبانم و همان‌طور که انتظار می‌رفت، یک خط آنتن روی صفحهٔ گوشی‌ام می‌آید. و بعد از یک لحظه... می‌شود دو خط... هورا!»

نــے‌آیش🐋
۱۴۰۲/۰۹/۲۹

👀کتاب رو با ترجمه نشر نون مطالعه کردم، با این وجود توی نشرِ دیگه‌ای هم براش همین کامنتِ مرور رو گذاشتم (چون اونموقع انقدر برای حرف زدن ازش ذوق داشتم که نمیتونستم صبر کنم تا ترجمه‌ی نون به طاقچه اضافه

- بیشتر
امیرحسین
۱۴۰۲/۰۹/۲۱

نسخه کاغذی اش رو مطالعه کردم... موضوع درباره یه دانشجوی پزشکیه که باید به عنوان قسمتی از آموزشش یک شیف شب رو در بخش روانی بیمارستان بگذرونه. اتفاق هایی میفته که به گذشته اش هم مرتبط هست... احتمالا وقتی کتاب

- بیشتر
book lover
۱۴۰۲/۱۰/۲۷

بخش D داستانی درباره ی دختری به اسم ایمی است که باید 13 ساعت در بخش روانپزشکی بیمارستانی با درهای بسته شیفت دهد... این کتاب تازه از فریدا مک فادن می تواند با ذهن شما بازی کند و کاری کند که

- بیشتر
کاربر ۳۶۵۰۷۷۴
۱۴۰۲/۰۹/۳۰

مک فادن نویسنده‌ی محبوب من در این ژانره. اما واقعا این کتاب فوق العاده بود. از لحظه‌ای که شروع به خوندن می‌کنید مدام دوست دارید داستان رو پیش ببرید و بدونید در نهایت به کجا می‌رسه. روایت گری داستان شما رو

- بیشتر
Aamin
۱۴۰۲/۱۰/۰۲

واقعا یه کاری میکنه که از کار و زندگی میوفته آدم!! انقدر جذابه که نمیتونی نخونیش... نویسنده خیلی خوب توی داستان فراز و نشیب ایجاد کرده و‌ داستان اصلا حس یکنواختی نداره. عاشقشم

رضا
۱۴۰۲/۱۰/۱۴

ترجمه: ترجمه‌ی واقعا خوبی داره. ۹۹ درصد ترجمه به متن وفادار بوده و اون یک درصد هم برای الفاظ نسبتا اروتیک بوده که اگه قرار بود معنای واقعیشون رو توی ترجمه بیاره چاپ کتاب به مشکل برمیخورد. لازم به ذکر که

- بیشتر
به دنبال آلاسکا
۱۴۰۲/۱۱/۱۶

جزو معدود کتاب هایی بود که به معنای واقعی کلمه یه نفس و بدون اینکه بزارمش زمین خوندمش! البته اینقدر کنجکاو بودم بفهمم آخرش چی میشه صفحات آخرو چند خط درمیون میخوندم🥲😂 اولین کتابی بود که از این نویسنده میخوندم و باید

- بیشتر
Maya
۱۴۰۲/۱۲/۲۳

حقیقتا با تعاریفی که از این کتاب شنیده بودم انتظار هیجان و جذابیت بیشتری رو ازش داشتم، ولی به جز یک چهارم نهایی کتاب بقیه‌اش هیجان چندان خاصی رو منتقل نمی‌کرد. داستان نسبتا یکنواخت بود و نقطه اوجش همون پایان

- بیشتر
nora
۱۴۰۲/۱۰/۰۶

در ابتدا به نظر میرسه که با یک رمان جنایی آبکی روبرو هستید اما بعد از مدتی می‌بینید چقدر همه چیز قشنگ و درست کنار هم قرار می گیره تا شما رو در خودش غرق کنه ترجمه خوبی بود به

- بیشتر
Alivi
۱۴۰۲/۱۲/۲۰

بد نبود. ولی اونقدرم که کامنتها ازش تعریف کردند خوب نبود

خوش‌بینی و احمق بودن با هم فرق داره.
Farhadmarch
. احساس عجیبی است که در فضایی کوچک بین آدم‌هایی باشم که روحشان خبر ندارد چه‌چیزهایی را پشت‌سر گذاشته‌ام.
Zahra.kazemi6
بهترین دروغ‌ها همیشه به حقیقت نزدیک‌ان
Hana
کَم می‌خندد. «پس اسکیزوفرنیکه؟» دکتر بک اخم می‌کند. «نه. "اسکیزوفرنیک" نیست. ما به بیمارها این‌طوری اشاره نمی‌کنیم. میگل یه آدمه و فقط با اختلال روانی‌ش توصیف نمی‌شه. اون یه اسکیزوفرنیک نیست، یه آدمه که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلاست. متوجه شدی؟»
Rose
ولی همیشه برای کتاب خواندن وقت می‌گذاشتم. هر بار که کتابی را برمی‌داشتم، برایم مثل فرار بود. برای یکی دو ساعت، به‌جای دنیای کسل‌کنندهٔ خودم، بخشی از دنیای کتاب می‌شدم.
maedeh
افرادی که استعدادی باورنکردنی دارند بیشتر مستعد بیماری‌های روانی‌اند؟
Farhadmarch
تنها راه اینکه بفهمی سلامت عقلی داری این است که یک فرد کاملاً دیوانه را ببینی.
lucifer
آخرین باری که با هم صحبت کردیم رفتار خیلی بدی با او داشتم. سعی داشت به من پیشنهاد صلح و آشتی بدهد و من ردش کردم. در دفاع از خودم باید بگویم، نمی‌دانستم آخرین باری است که با هم حرف می‌زنیم.
دختری در باغ رویاهایش:)
داخل این اتاق مرگ جریان دارد.
Hana
«کاری که باید بکنیم اینه... باید تا صبح دووم بیاریم.»
Hana
هر بار که کتابی را برمی‌داشتم، برایم مثل فرار بود. برای یکی دو ساعت، به‌جای دنیای کسل‌کنندهٔ خودم، بخشی از دنیای کتاب می‌شدم.
نَــسـی
واقعاً ناراحت‌کننده است که یک نفر با چنین استعدادی مغزش این‌طور به فنا می‌رود. ولی مگر همیشه نمی‌گویند افرادی که استعدادی باورنکردنی دارند بیشتر مستعد بیماری‌های روانی‌اند؟ یا شاید هم این را از خودم درآورده باشم.
محمدحسین
هر بار که کتابی را برمی‌داشتم، برایم مثل فرار بود. برای یکی دو ساعت، به‌جای دنیای کسل‌کنندهٔ خودم، بخشی از دنیای کتاب می‌شدم.
نرگس
کلماتش لرزی به ستون فقراتم می‌اندازند، ولی کَم می‌خندد. «پس اسکیزوفرنیکه؟» دکتر بک اخم می‌کند. «نه. "اسکیزوفرنیک" نیست. ما به بیمارها این‌طوری اشاره نمی‌کنیم. میگل یه آدمه و فقط با اختلال روانی‌ش توصیف نمی‌شه. اون یه اسکیزوفرنیک نیست، یه آدمه که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلاست. متوجه شدی؟»
Parimah_zarabadi
خیلی از دانشجوها فراموش می‌کنن که بیماران روانی هم انسان‌ان، انسان‌هایی درست مثل تو و من. این بیمارها فقط می‌خوان حالشون بهتر بشه و بخشی از وظیفهٔ تو در مقام یه روان‌پزشک اینه که ازشون به بهترین شکل ممکن مراقبت کنی.
narmyhoop
«الان وقت خوبی نیست که با یه زن رابطه داشته باشم. اول باید خودم رو جمع‌وجور کنم.» این منطقی‌ترین چیزی است که از وقتی به اینجا آمده‌ام، از زبان کسی شنیده‌ام.
مهدی فتحی ارجمند
چطور می‌توانم خودم را یک دکتر بدانم، وقتی حتی نمی‌توانم بهترین دوستم را درمان کنم؟
maedeh
اگر می‌خواستم چیزی را بگویم که الان بهش فکر می‌کنم، چیزی در این مایه‌ها می‌شد: ترجیح می‌دم خودم رو از پلک‌هام دار بزنم.
Zahra.kazemi6
من عاشق کتاب خوندنم.
Book
بهترین دروغ‌ها همیشه به حقیقت نزدیک‌ان.»
نرگس

حجم

۲۶۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۲۶۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۹,۶۰۰
۶۰%
تومان