بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بخش دی | طاقچه
تصویر جلد کتاب بخش دی

بریده‌هایی از کتاب بخش دی

انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۴.۳از ۸۱۷ رأی
۴٫۳
(۸۱۷)
خوش‌بینی و احمق بودن با هم فرق داره.
Farhadmarch
. احساس عجیبی است که در فضایی کوچک بین آدم‌هایی باشم که روحشان خبر ندارد چه‌چیزهایی را پشت‌سر گذاشته‌ام.
Zahra.kazemi6
بهترین دروغ‌ها همیشه به حقیقت نزدیک‌ان
Hana
کَم می‌خندد. «پس اسکیزوفرنیکه؟» دکتر بک اخم می‌کند. «نه. "اسکیزوفرنیک" نیست. ما به بیمارها این‌طوری اشاره نمی‌کنیم. میگل یه آدمه و فقط با اختلال روانی‌ش توصیف نمی‌شه. اون یه اسکیزوفرنیک نیست، یه آدمه که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلاست. متوجه شدی؟»
Rose
ولی همیشه برای کتاب خواندن وقت می‌گذاشتم. هر بار که کتابی را برمی‌داشتم، برایم مثل فرار بود. برای یکی دو ساعت، به‌جای دنیای کسل‌کنندهٔ خودم، بخشی از دنیای کتاب می‌شدم.
maedeh
افرادی که استعدادی باورنکردنی دارند بیشتر مستعد بیماری‌های روانی‌اند؟
Farhadmarch
تنها راه اینکه بفهمی سلامت عقلی داری این است که یک فرد کاملاً دیوانه را ببینی.
lucifer
آخرین باری که با هم صحبت کردیم رفتار خیلی بدی با او داشتم. سعی داشت به من پیشنهاد صلح و آشتی بدهد و من ردش کردم. در دفاع از خودم باید بگویم، نمی‌دانستم آخرین باری است که با هم حرف می‌زنیم.
دختری در باغ رویاهایش:)
«کاری که باید بکنیم اینه... باید تا صبح دووم بیاریم.»
Hana
داخل این اتاق مرگ جریان دارد.
Hana
هر بار که کتابی را برمی‌داشتم، برایم مثل فرار بود. برای یکی دو ساعت، به‌جای دنیای کسل‌کنندهٔ خودم، بخشی از دنیای کتاب می‌شدم.
نَــسـی
واقعاً ناراحت‌کننده است که یک نفر با چنین استعدادی مغزش این‌طور به فنا می‌رود. ولی مگر همیشه نمی‌گویند افرادی که استعدادی باورنکردنی دارند بیشتر مستعد بیماری‌های روانی‌اند؟ یا شاید هم این را از خودم درآورده باشم.
محمدحسین
هر بار که کتابی را برمی‌داشتم، برایم مثل فرار بود. برای یکی دو ساعت، به‌جای دنیای کسل‌کنندهٔ خودم، بخشی از دنیای کتاب می‌شدم.
نرگس
اگر می‌خواستم چیزی را بگویم که الان بهش فکر می‌کنم، چیزی در این مایه‌ها می‌شد: ترجیح می‌دم خودم رو از پلک‌هام دار بزنم.
Zahra.kazemi6
کلماتش لرزی به ستون فقراتم می‌اندازند، ولی کَم می‌خندد. «پس اسکیزوفرنیکه؟» دکتر بک اخم می‌کند. «نه. "اسکیزوفرنیک" نیست. ما به بیمارها این‌طوری اشاره نمی‌کنیم. میگل یه آدمه و فقط با اختلال روانی‌ش توصیف نمی‌شه. اون یه اسکیزوفرنیک نیست، یه آدمه که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلاست. متوجه شدی؟»
Parimah_zarabadi
خیلی از دانشجوها فراموش می‌کنن که بیماران روانی هم انسان‌ان، انسان‌هایی درست مثل تو و من. این بیمارها فقط می‌خوان حالشون بهتر بشه و بخشی از وظیفهٔ تو در مقام یه روان‌پزشک اینه که ازشون به بهترین شکل ممکن مراقبت کنی.
narmyhoop
«الان وقت خوبی نیست که با یه زن رابطه داشته باشم. اول باید خودم رو جمع‌وجور کنم.» این منطقی‌ترین چیزی است که از وقتی به اینجا آمده‌ام، از زبان کسی شنیده‌ام.
مهدی فتحی ارجمند
چطور می‌توانم خودم را یک دکتر بدانم، وقتی حتی نمی‌توانم بهترین دوستم را درمان کنم؟
maedeh
من عاشق کتاب خوندنم.
Book
بهترین دروغ‌ها همیشه به حقیقت نزدیک‌ان.»
نرگس
شاید همه چیز تمام شده باشد، ولی قطعاً من برنده نشده‌ام.
ننه قمر
بهترین دروغ‌ها همیشه به حقیقت نزدیک‌ان.
lucifer
«جدی می‌گم. نمی‌دونم بدون تو باید چی‌کار می‌کردم.» «پس شاید نباید بدون من باشی.» «امیدوارم هیچ وقت نباشم.»
لوبیای خوش خنده`
هیچ وقت به حرفی که می‌زنم گوش نمی‌دهد. وقتی شانزده‌ساله بودیم به حرفم گوش نداد، الان هم نمی‌دهد. جید هیچ وقت نخواست کسی کمکش کند. هیچ وقت باور نداشت که مشکلی دارد و برای همین است که هیچ وقت نخواست حالش بهتر شود.
ننه قمر
تمام این مدت فکر می‌کردم هیولا داخل اتاق انفرادی یک است. فکر می‌کردم در راهروها پرسه می‌زند و داخل گوشه‌وکنار تاریک بخش پنهان می‌شود. ولی تمام این مدت، درست مقابلم بود.
دختری در باغ رویاهایش:)
و بدترین بخش ماجرا اینجاست که حالا هیچ کسی نمانده که بتوانم بهش اعتماد کنم.
armaniccaso
تنها راه اینکه بفهمی سلامت عقلی داری این است که یک فرد کاملاً دیوانه را ببینی.
لوبیای خوش خنده`
وقتی آن چای سرد هلویی‌های آغشته به توهم‌زا را می‌خوردم بیشتر او را می‌دیدم، ولی حتی بعد از آنکه جید از زندگی‌ام رفت، هنوز گاهی آن دخترکوچولو را می‌دیدم. نُه سال از آن زمان گذشته است و من تا به حال به‌جز جید به هیچ کس دیگری درباره‌اش نگفته‌ام. نمی‌دانم داروهایی که داخل نوشیدنی‌ام می‌ریخت چیزی را در وجودم روشن کرده که خاموش کردنی نیست یا نه، ولی آن دخترکوچولو همیشه همراهم است. همیشه. و همیشه به من می‌گوید کارهایی بکنم. کارهای بد. ولی به حرفش گوش نمی‌دهم. معلوم است که گوش نمی‌دهم. خب، بیشتر اوقات گوش نمی‌دهم.
hasti
هر بار که کتابی را برمی‌داشتم، برایم مثل فرار بود. برای یکی دو ساعت، به‌جای دنیای کسل‌کنندهٔ خودم، بخشی از دنیای کتاب می‌شدم.
Fatemeh
«خب، چیزی دربارهٔ خودت بوده که بهم راستش رو گفته باشی؟» «معلومه که بوده. بهترین دروغ‌ها همیشه به حقیقت نزدیک‌ان.»
ننه قمر

حجم

۲۶۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۲۶۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۴,۷۰۰
۷۰%
تومان