
بریدههایی از کتاب بخش دی
۴٫۳
(۱۰۰۶)
خوشبینی و احمق بودن با هم فرق داره.
Farhadmarch
. احساس عجیبی است که در فضایی کوچک بین آدمهایی باشم که روحشان خبر ندارد چهچیزهایی را پشتسر گذاشتهام.
Zahra.kazemi6
بهترین دروغها همیشه به حقیقت نزدیکان
Hana
ولی همیشه برای کتاب خواندن وقت میگذاشتم. هر بار که کتابی را برمیداشتم، برایم مثل فرار بود. برای یکی دو ساعت، بهجای دنیای کسلکنندهٔ خودم، بخشی از دنیای کتاب میشدم.
maedeh
کَم میخندد. «پس اسکیزوفرنیکه؟»
دکتر بک اخم میکند. «نه. "اسکیزوفرنیک" نیست. ما به بیمارها اینطوری اشاره نمیکنیم. میگل یه آدمه و فقط با اختلال روانیش توصیف نمیشه. اون یه اسکیزوفرنیک نیست، یه آدمه که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلاست. متوجه شدی؟»
Rose
افرادی که استعدادی باورنکردنی دارند بیشتر مستعد بیماریهای روانیاند؟
Farhadmarch
تنها راه اینکه بفهمی سلامت عقلی داری این است که یک فرد کاملاً دیوانه را ببینی.
lucifer
آخرین باری که با هم صحبت کردیم رفتار خیلی بدی با او داشتم. سعی داشت به من پیشنهاد صلح و آشتی بدهد و من ردش کردم.
در دفاع از خودم باید بگویم، نمیدانستم آخرین باری است که با هم حرف میزنیم.
دختری در باغ رویاهایش:)
«کاری که باید بکنیم اینه... باید تا صبح دووم بیاریم.»
Hana
داخل این اتاق مرگ جریان دارد.
Hana
واقعاً ناراحتکننده است که یک نفر با چنین استعدادی مغزش اینطور به فنا میرود. ولی مگر همیشه نمیگویند افرادی که استعدادی باورنکردنی دارند بیشتر مستعد بیماریهای روانیاند؟ یا شاید هم این را از خودم درآورده باشم.
محمدحسین
هر بار که کتابی را برمیداشتم، برایم مثل فرار بود. برای یکی دو ساعت، بهجای دنیای کسلکنندهٔ خودم، بخشی از دنیای کتاب میشدم.
نَــسـی
خیلی از دانشجوها فراموش میکنن که بیماران روانی هم انسانان، انسانهایی درست مثل تو و من. این بیمارها فقط میخوان حالشون بهتر بشه و بخشی از وظیفهٔ تو در مقام یه روانپزشک اینه که ازشون به بهترین شکل ممکن مراقبت کنی.
narmyhoop
اگر میخواستم چیزی را بگویم که الان بهش فکر میکنم، چیزی در این مایهها میشد: ترجیح میدم خودم رو از پلکهام دار بزنم.
Zahra.kazemi6
کلماتش لرزی به ستون فقراتم میاندازند، ولی کَم میخندد. «پس اسکیزوفرنیکه؟»
دکتر بک اخم میکند. «نه. "اسکیزوفرنیک" نیست. ما به بیمارها اینطوری اشاره نمیکنیم. میگل یه آدمه و فقط با اختلال روانیش توصیف نمیشه. اون یه اسکیزوفرنیک نیست، یه آدمه که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلاست. متوجه شدی؟»
Parimah_zarabadi
هر بار که کتابی را برمیداشتم، برایم مثل فرار بود. برای یکی دو ساعت، بهجای دنیای کسلکنندهٔ خودم، بخشی از دنیای کتاب میشدم.
نرگس
«الان وقت خوبی نیست که با یه زن رابطه داشته باشم. اول باید خودم رو جمعوجور کنم.»
این منطقیترین چیزی است که از وقتی به اینجا آمدهام، از زبان کسی شنیدهام.
مهدی فتحی ارجمند
چطور میتوانم خودم را یک دکتر بدانم، وقتی حتی نمیتوانم بهترین دوستم را درمان کنم؟
maedeh
من عاشق کتاب خوندنم.
Book
هیچ وقت به حرفی که میزنم گوش نمیدهد. وقتی شانزدهساله بودیم به حرفم گوش نداد، الان هم نمیدهد. جید هیچ وقت نخواست کسی کمکش کند. هیچ وقت باور نداشت که مشکلی دارد و برای همین است که هیچ وقت نخواست حالش بهتر شود.
ننه قمر
تمام این مدت فکر میکردم هیولا داخل اتاق انفرادی یک است. فکر میکردم در راهروها پرسه میزند و داخل گوشهوکنار تاریک بخش پنهان میشود. ولی تمام این مدت، درست مقابلم بود.
دختری در باغ رویاهایش:)
شاید همه چیز تمام شده باشد، ولی قطعاً من برنده نشدهام.
ننه قمر
بهترین دروغها همیشه به حقیقت نزدیکان.»
نرگس
«جدی میگم. نمیدونم بدون تو باید چیکار میکردم.»
«پس شاید نباید بدون من باشی.»
«امیدوارم هیچ وقت نباشم.»
لوبیای خوش خنده`
همیشه برای کتاب خواندن وقت میگذاشتم. هر بار که کتابی را برمیداشتم، برایم مثل فرار بود. برای یکی دو ساعت، بهجای دنیای کسلکنندهٔ خودم، بخشی از دنیای کتاب میشدم.
|ZaHra|
بهترین دروغها همیشه به حقیقت نزدیکان.
lucifer
و بدترین بخش ماجرا اینجاست که حالا هیچ کسی نمانده که بتوانم بهش اعتماد کنم.
armaniccaso
همه فقط یه مشت داروی خوابآور تجویز میکنن، ولی تو باهام حرف زدی. از همه مهمتر، به حرفهام گوش دادی.
shamisa
«خب، چیزی دربارهٔ خودت بوده که بهم راستش رو گفته باشی؟»
«معلومه که بوده. بهترین دروغها همیشه به حقیقت نزدیکان.»
ننه قمر
از همه مهمتر، درک نمیکنم چرا باید مثلثات یاد بگیرم. اگر در یک سوپرمارکت باشم، برای اینکه حساب کنم بقیهٔ پولم چقدر میشود لازم است بدانم سینوس عدد سی چند میشود؟ این درس احمقانهترین و بهدردنخورترین درس است.
لوبیای خوش خنده`
حجم
۲۶۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۶۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰۳۰%
تومان