کتاب اما
معرفی کتاب اما
رمان اما نوشته جین استین است که با ترجمه جذاب و روان نوشین احمدی منتشر شده است. کتاب اما داستان دختری به همین نام است که جین آستین به بهترین شکل زندگیاش را به تصویر کشیده است. جین استین در بین خوانندگان ایرانی با کتاب غرور و تعصب مشهور است.
درباره کتاب اما
رمانهای کلاسیک قطعا رازی پنهان دارند که حتی با گذشت قرنها از نوشتن آنها همچنان خوانده میشوند. نویسندگان توانای کلاسیک این قدرت را دارند تا با محو و غیرمهم نشان دادن زمینهی تاریخی داستانهایشان، دغدغههای همیشگی و مفاهیم انسانی را برای خوانندگان نمایان کنند، طوری که با وجود گذشت زمان زیادی هم همچنان خوانندهی مدرن میتواند معانی کنایی آثارشان را متوجه شود. رمان عاشقانه اما یکی از رمانهای کلاسیک قرن هجدهم است که انگلیس را با شخصیتهای جذابش برای خواننده روایت میکند.
محبوب بودن آثار و کتابهای جین آستین باعث شده تا توجه فیلمسازان به این آثار جلب شود. فیلم اما در سال 1996 بر اساس همین رمان عاشقانه به کارگردانی «دیارمود لارنس» ساخته شد. در سال 2009 نیز مینی سریالی براساس این رمان و با همان نام توسط شبکهی BBC ساخته شد که حال و هوای این رمان عاشقانه را به خوبی به بیننده انعکاس میدهد.
به نظر رضا رضایی کسی که اکثر آثار جین آستین را ترجمه کرده است و اهل ادبیات است پس از چند سال مطالعه و عمیق شدن در آثار کلاسیک بزرگان ادبی، تغییری در زندگی افراد ایجاد میشود. زندگیاش، رفتارش، گفتارش نسبت به قبل بهتر میشود هرچند شاید خودش متوجه این موضوع نشود. رمانهای خوب میتوانند چنین تأثیری بر روی خواننده داشته باشند. خواننده با مطالعهی آثار جین آستین انسانتر میشود، مهربانتر میشود و زندگی چندین شخصیت را در مدت کوتاهی تجربه میکند. رمان عاشقانه اما شاید درس مستقیم به ما ندهد ولی ذهنیت ما را تغییر میدهد.
قبل از نوشتن داستان آستین نوشت: «می خواهم قهرمان زنی بیاورم که هیچکس جز خودم خیلی دوستش نخواهد داشت». او در نخستین بند داستان، مینویسد:« دوشیزه اما وودهاوس دختری زیبا، باهوش و پولدار» است. اما وودهاوس، قهرمان داستان ما، مادر خود را در کودکی از دست داده و از زمانی که خواهر بزرگترش ازدواج کرده، خانم خانه شده است. اگرچه او کمی پختهتر از سن خودش است، با این وجود از روی ندیدن آموزش در زندگی و این باور که همیشه درست میگوید، دست به کارهای نادرستی میزند. اما وودهاس دختری است خوش قلب ولی خیالباف که تصور میکند همه آدم ها را در نگاه اول میشناسد و میتواند سرنوشت آنها را رقم بزند یا تغییر دهد. بهتدریج پرده پندار کنار می رود او از خودفریبی به خودشناسی میرسد. او سوگند خورده است که ازدواج نکند تا این که سرانجام به خود میآید و متوجه میشود همیشه به آقای نایتلی علاقهمند بوده است. این داستان گونهای از رمان تربیتی است. جین آستین در این رمان اوج هنر طنز خود را به نمایش گذاشته است.
چرا باید کتاب اما را مطالعه کنیم؟
جین آستین، نویسنده انگلیسی است که آثارش تاثیر بزرگی بر ادبیات غرب داشت. او شناخت کاملی از زندگی زنان و مهارتشان در گوشه و کنایهها داشت و همین موضوع او را به یکی از مشهورترین رماننویسان عصر خودش تبدیل کرده بود. رمان اما درباره برداشت اشتباه از دلباختگی و عشق نوشته شده است.
خواندن این کتاب را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
اگر شما طرفدار رمانهای کلاسیک و طولانی هستید حتما باید این کتاب را بخوانید. اگر شما قبلا کتاب غرور و تعصب همین نویسنده را خواندهاید پس بهتر است خواندن این کتاب را هم شروع کنید.
درباره جین استین
جین آستن در سال در ۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ در استیونتون، همپشر، جنوب شرقی انگلستان، به دنیا آمد. او ششمین فرزند از هفت فرزند یک کشیش ناحیه بود. او نویسنده قرن هجدهم و نوزدهم انگلیسی است که آثارش تأثیر زیادی بر ادبیات غرب داشت. در سال ۱۸۰۱ پدرش بازنشسته شد، و خانوادهی آستن به بث نقل مکان کرد. پدرش در سال ۱۸۰۵ از دنیا رفت و بعد از آن جین آستن و مادرش چندبار محل زندگی خود را تغییر دادند، تا سرانجام در سال ۱۸۰۹ در نزدیکی التن در همپشر ماندگار شدند. جین آستن در دوران نوجوانی نوشتن رمان را شروع کرد. چهار تا از کتابهای در یک دوره چهار ساله منتشر شدند که نشاندهنده سرعت نویسنده در نگارش بود. رمانهای جین آستن از پرخوانندهترین کتابها در ادبیات جهان هستند و حدود دویست سال است که نسلهای پیاپی با کشش وعلاقه، رمانهای او را میخوانند.
جین آستن باقی عمرش را در همین محل ماند و فقط چند بار به لندن سفر کرد. در مه ۱۸۱۷ به سبب بیماریش به وینچستر رفت تا به پزشکش نزدیک باشد، و در ژوئیهی ۱۸۱۷ در ۴۱ سالگی در همانجا درگذشت و در کلیسای وینچستر به خاک سپرده شد. علت دقیق مرگ او هرگز مشخص نشد. جین آستن، برخلاف قهرمان رمانهایش، در طول عمر ۴۱ سالهاش هرگز ازدواج نکرد. هر سال جشنوارهای به نام جشنواره جین آستن در مؤسسهای به نام «مرکز جین آستن» در خیابان «گی» در مرکز شهر باث برگزار میشود.
عقل و احساس، غرور و تعصب، مانسفیلد پارک و اما کتابهایی هستند که در زمان حیات او چاپ شد. آستن در دورانی که زنده بود کتابهایش را بدون نام چاپ میکرد و هیچکس نمیدانست که نویسنده کتاب، چه کسی است. دو کتاب دیگر او بعد از مرگش چاپ شد. کتاب هفتم او هیچگاه به پایان نرسید. همه طرفداران و منتقدان جین آستین قبول دارند که او هیچگاه، اعتباری را که لایقش بود دریافت نکرد.
بخشی از کتاب اما
درهمینلحظه، مهمانی وارد شد. او آقای جرج نایتلی؛ دوست قدیم خانوادگی بود و بهدلیل وصلت برادرش با ایزابلا (۱۰)؛ خواهر بزرگتر اِما، احساس نزدیکی خاصی با این خانواده داشت. آقای نایتلی در دوکیلومتری منزل آنان زندگی میکرد و اغلب به ملاقات اِما و پدرش میرفت.
آقای وودهاوس دربارهٔ «طفلکی ایزابلا» و بچههایش سؤالهای زیادی پرسید و بعد از شنیدن پاسخ تمام سؤالهایش گفت: «خیلی لطف کردید این موقع شب به دیدن ما اومدید. لابد راه سختی رو طی کردید».
«بههیچوجه آقا. شب مهتابی قشنگیه. هوا هم اونقدر گرمه که باید از شومینهٔ شما فاصله بگیرم».
«حتماً حسابی خیس و کثیف شدید. امیدوارم سرما نخورید».
«کثیف! آقا! به کفشهام نگاه کنید! حتی لک هم نمیبینید».
«خب! عجیبه، چون اینجا حسابی بارون اومد، بههمینخاطر از میس تیلور و آقای وستن خواستیم که عروسی رو به زمان دیگهای موکول کنند. طفلکی میس تیلور».
«این نظر شما و دوشیزه وودهاوسه، اما من بههیچوجه نمیتونم بگم طفلکی میس تیلور، چون اون حتماً خوشبخته که با مردی به خوبی آقای وستن ازدواج کرده. بههرحال راضینگهداشتن یک نفر آسونتر از دو نفره».
اِما بهشوخی گفت: «بهخصوص وقتیکه یکی از اون دو نفر، موجود خیالبافی باشه. میدونم اگه پدرم اینجا نبود، حتماً این جمله رو هم اضافه میکردید».
آقای وودهاوس گفت: «حقیقته عزیزم، متأسفانه من اغلب خیالباف و دردسرسازم».
«آه! نه پدر عزیزم، منظورم شما نبودی. منظورم کسی نبود جز خودم. میدونی که آقای نایتلی دوست داره همیشه عیبوایرادی توی من پیدا کنه. همهش شوخیه».
آقای نایتلی گفت: «اِما میدونه که خیلی کم تعریفش رو میکنم، اما واقعاً منظورم شخص خاصی نبود. میس تیلور قبلاً باید دو نفر رو راضی و خوشحال میکرد، ولی حالا باید فقط یک نفر رو راضی نگه داره»
حجم
۲٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
نظرات کاربران
داستان درباره دختری جوان ،زیبا،باهوش و متمول است که در طول داستان همواره دچار خیال پردازی های غیر معقول درمورد احساسات و عواطف دیگران میشود. اما درک این که چقدر و تا کجا اشتباه میکند ،برایش سخت است؛ زیرا خودشیفتگی
مثل یه کتاب داستان قشنگ و دل نشین بود. من عاشق این سبک کتابا و فیلمام.فیلم همین کتابم واقعا قشنگه. وای که چقدر خوندنش بهم چسبید.خیلی حس خوبی داشت.
در بی نظیر بودن اثر های جین آستین که حرفی نیست داستان آرومشو خیلی دوست داشتم وقتی که میخوندیش کلمات باهات میرقصیدن بخونیدش 🌻
متاسفانه اصلا این کتاب منو جذب نکرد و نتونستم قانع بشم که تاآخرش بخونم و یجورایی ته داستان اصلا برام مهم نبود.از اول داستان با شخصیت اِما به خوبی ارتباط برقرار نکردم . داستان خیلی سطحی بود و دیالوگ ها
داستان عشقی ملایم ودوست داشتنی
درمورد دختر نوجوان هست که درحال خواندن خودت رو توس متن و داستان گم میکنی عالیه