دانلود و خرید کتاب داستان های کوتاه؛ جلد اول نادر ابراهیمی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب داستان های کوتاه؛ جلد اول اثر نادر ابراهیمی

کتاب داستان های کوتاه؛ جلد اول

معرفی کتاب داستان های کوتاه؛ جلد اول

کتاب داستان های کوتاه؛ جلد اول داستان‌های کوتاهی نوشته نادر ابراهیمی، نویسنده شهیر و توانمند ایرانی است. 

کتاب داستان های کوتاه؛ جلد اول از مجموعه آثار نادر ابراهیمی است. این مجموعه دو جلدی، داستان‌هایی از نادر ابراهیمی را در خود جای داده است. داستان‌هایی که بنا به گفته خود محتوایی اجتماعی و سیاسی دارند. در ابتدای کتاب می‌توانید مقدمه‌ای را که خودش بر این کتاب نوشته است بخوانید و با دیدگاه او درباره داستان، داستان‌های این مجموعه، هنر و نثر بیشتر آشنا شوید.

کتاب داستان های کوتاه؛ جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن کتاب داستان های کوتاه؛ جلد اول را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی ایران و پیشنهاد می‌کنیم.

درباره نادر ابراهیمی

نادر ابراهیمی ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران متولد شد. پدرش عطاءالملک ابراهیمی از نوادگان ابراهیم خان ظهیرالدوله بود که یکی از حاکمان نامدار کرمان در عصر قاجار بود. اما به دست رضاشاه پهلوی خلع درجه و به مشکین شهر تبعید شد. هرچند در آن مکان نیز احترام خود را حفظ کرد و قلمستانی به نام او (قلمستان عطا) در حومه مشکین شهر وجود دارد.

ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه لیسانس رسید. اما در این میان چون به سازمان سیاسی پیوسته بود، بارها دستگیر و زندانی شد.

نادر ابراهیمی علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینه‌های فیلم‌سازی، ترانه‌سرایی، ترجمه، و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت کرده‌است. ابراهیمی، همراه با بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان، از اندک‌ سخنوران ایرانی به‌شمار می‌رود که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده است. اما علاوه بر تمام این‌ها، کارهای مختلفی را تجربه کرد و شرح مفصل آن را در کتاب ابوالمشاغل نوشت.

وی همچنین در زمینه ادبیات کودک و بازسازی افسانه‌های قدیمی هم دستی بر آتش داشت و بسیاری از کارهای او، جوایز مختلف جهانی را برنده شده‌اند. ابراهیمی در زمینه ادبیات کودکان، جایزه نخست براتیسلاوا، جایزه نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزه کتاب برگزیده سال ایران و چندین جایزه دیگر را هم دریافت کرده ‌است.

از میان کتاب‌های او می‌توان به رمان هفت جلدی آتش بدون دود اشاره کرد. بعدا خودش، سریالش را هم ساخت و در تلویزیون نمایش داد. یک عاشقانه آرام، بار دیگر شهری که دوستش می‌داشتم و چهل نامه کوتاه به همسرم از آثار دیگر او هستند. 

نادر ابراهیمی در ۱۶ خرداد ۱۳۸۷، در تهران دار فانی را وداع گفت.

بخشی از کتاب داستان های کوتاه؛ جلد اول

کارمند خسته یکی از وزارتخانه‌ها حقوقش را گرفته‌بود. در مغزش همه‌چیز در حال جمع و تفریق بود؛ حتی گاهی به جای ارقام، آدم‌ها و اشکال را با هم جمع می‌زد و از هم کم می‌کرد. بعد از سی‌ونُه سال کارمندانه زندگی‌کردن، این کار جزو غرایز او شده‌بود. وقتی پیاده راه می‌رفت، وقتی سوار اتوبوس می‌شد، وقتی به میوه‌ها خیره می‌نگریست و صبر می‌کرد تا چانه‌اش را کس دیگری بزند و بعد او جلو برود… در همه‌حال مشغول محاسبه بود. این محاسبه پایان‌ناپذیر، تقریباً همه دوران بیداری و زندگی‌اش را در بر می‌گرفت و چه‌بسا که در خواب هم ارقام و اعداد رنگ می‌گرفتند و اطرافش می‌چرخیدند. اکنون، باز حقوقش را گرفته‌بود، و آن زمانی آغاز شده‌بود که اعداد، براساسِ اسنادِ زنده با هم جمع و از هم تفریق می‌شود. یادش افتاد که باید یک قفل بخرد. دو سال و هفت‌ماه بود که زنش مرتب به او می‌گفت: برای اتاق بالا یک قفل بخر! همه زندگی ما آنجاست: قاب میناکاری عکس آقاجان، قالیچه‌هایی که بیست‌وهفت‌ماه قسطش را داده‌ییم. گلدان‌های نقره‌یی که وقتی اضافه‌حقوقت را گرفتی از بانک درآوردیم، و خیلی چیزهای دیگر. و او همیشه فراموش کرده‌بود، یا در محاسبه‌اش جایی برای یک قفل پیدا نکرده‌بود و خیلی آسان چشم پوشیده‌بود.

اما حالا دیگر هوس کرده‌بود ــ برای آنکه در زندگی‌اش تنوّعی پیدا شود ــ این قفل را بخرد. دلش می‌خواست زنش را خوشحال کند، و تصوّر می‌کرد یک قفل با خودش مقدار زیادی شادمانی غیرمنتظره خواهدآورد. به‌هرحال ممکن بود از گوشه و کنارِ خرج بزند و این کار را بکند، و تازه، خوب می‌دانست آن‌قدرها فقیر نیست که یک قفل، نظام زندگی او را از هم بپاشد.

یادش آمد که آن‌طرف میدان، یک قفل‌فروشی بزرگ هست. از میان چهارچرخه‌ها و بساطِ دست‌فروشانِ دوره‌گرد گذشت و داخل قفل‌فروشی شد.

مردی که سرتاپا رنگ خورده‌بود، قفل و میخ و چفت و زره و خیلی چیزهای دیگر می‌خرید و کلماتی را به‌کار می‌برد که او هرگز نشنیده‌بود. فکر کرد: این مرد متخصص این‌جور مسائل است. همان‌طور که من متخصص در مرتب‌کردن پرونده‌ها هستم. مسلماً چیزی از هم کم نداریم و نباید از این موضوع شرمنده باشم. صبر کرد تا معامله تمام شد.

قفل‌فروش، دسته اسکناسی را از جیبش درآورد. یک‌تومانی‌ها را کنار گذاشت و اسکناس‌های دوتومانی مردِ رنگ‌خورده را روی دوتومانی‌ها چید، بعد دوباره اسکناس‌ها را به‌ترتیب روی هم گذاشت و به‌دقت ته جیب شلوارش فرو برد.

کارمند خسته فکر کرد: این مرد روزی چندبار این حرکت را تکرار می‌کند؟ و نزدیک بود به محاسبه بنشیند که قفل‌فروش پرسید: آقا چه می‌خواهید؟

__ جانم، یک قفل به من بدهید.

__ چه‌طور قفلی باشد؟

کارمندِ خسته، نگاهی به قفل‌های گوناگونِ در و دیوار انداخت و گفت: جورِ به‌خصوصی نمی‌خواهم. از همین قفل‌های معمولی؛ دری را ببندد که بدون کلید نشود بازش کرد.

قفل‌فروش که عادت کرده‌بود مدتی درباره انواع قفل‌ها توضیح بدهد، از این جمله خوشش نیامد.

__ برای کجا می‌خواهید؟

__ درِ اتاق مهمانخانه منزلمان.

و سپس اضافه‌کرد:

__ طبقه دوم. جانم! ببینید، دلم می‌خواهد زنم آن را بپسندد. بیشتر به او مربوط است. خودش می‌گفت دو سال و هفت‌ماه است که صبح بیست‌ونهمِ هر ماه به من گفته‌است یک قفل برای بالا بخر. تمام زندگی ما آنجاست، اگر آن‌ها را ببرند…

کارمند خسته، به نظرش آمد که آنچه توضیح داده زیاد به‌دردبخور نبوده، و به همین جهت بین دو انگشت شست و سبّابه‌اش فاصله‌یی انداخت و گفت: به این بزرگی باشد.

مرد، بدون آنکه به فاصله دو انگشت نگاه کند، قفلی را به او نشان داد.

معرفی نویسنده
عکس نادر ابراهیمی
نادر ابراهیمی
ایرانی | تولد ۱۳۱۵

نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. او یک داستان‌نویس معاصر ایرانی است که علاوه‌بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، در زمینهٔ فیلم‌سازی، ترانه‌سرایی، ترجمه و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت کرده ‌است. او همراه با بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان از هنرمندانی به حساب می‌آید که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده است. نادر ابراهیمی که نویسندگی را از نوجوانی شروع کرده بود، در ۲۷سالگی اولین کتابش را در نشر روزبهان منتشر کرد. تا سال ۱۳۸۰ علاوه‌بر صدها مقالهٔ تحقیقی و نقد، بیش از ۱۰۰ کتاب از او چاپ و منتشر شد. در سال ۱۳۴۲ اولین کتاب خود را با نام «خانه‌ای برای شب» به چاپ رساند، اما سال ۱۳۴۲ آغاز تازه‌ای برای او در زمینهٔ فعالیت‌های سیاسی بود. هم‌زمان با تبعید روح‌الله خمینی، فعالیت‌های سیاسی علیه نظام پهلوی شدت گرفت و وجود یک رهبر سیاسی برای این اعتراضات شور و اشتیاق تازه‌ای به جریانات سیاسی در ایران داده بود؛ نادر ابراهیمی نیز در نوشتن بیانیه و اعلامیه‌هایی علیه نظام وقت دست داشت و بسیار از اعلامیه‌ها به قلم او منتشر شد. دو اثر از او به نام‌های «دشنام» و «آسمان در تسخیر کلاغ‌ها» حاوی دو داستان مشهور است که درون‌مایهٔ آن‌ها سیاسی و مبارزه با نظام پهلوی است. به‌گفتهٔ او این دو داستان پایهٔ ادبیاتی ضد سلطنتی با بیانی نمادین شد. ابراهیمی پس از موفقیت در آثار قبل، کتاب «مصابا و رؤیای گاجرات» را به چاپ رساند که در آن به‌نوعی مخالفتش را با به‌ظاهرْ روشنفکران بیان کرد. ابراهیمی در آن سال‌ها کتاب‌های متعددی از جمله «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم»، «افسانه‌های باران»، «مکان‌های عمومی»، «آرش در قلمرو تردید» و... را منتشر کرد.

نظرات کاربران

شهاب
۱۴۰۰/۰۲/۰۲

قیمت شوخیه دیگه😐😶

تسنيم
۱۴۰۰/۰۲/۰۷

برای کتاب الکترونیکی این قیمت؟....منظورتون چیه؟

کاربر ۳۳۴۰۳۰۶
۱۴۰۰/۰۴/۲۲

به لطف تخفیف ۸۰ درصدی گردونه ی شانس طاقچه تونستم این کتاب ۱۷ هزار تومن بخرم. متاسفانه قیمتش بیش از اندازه بالا است. نویسنده که نام آشنا است و قلم زیبا و جالب

Mina
۱۴۰۰/۰۲/۰۲

من کتاب رو نخوندم ولی با توجه به اینکه تجربه ی مابقی آثار نویسنده اش رو دارم. باید کتاب خوبی باشه. فقط قیمتش بالاست...😶😐

1300
۱۴۰۰/۰۴/۲۸

اگه دوست دارید با قلم و افکار نویسنده آشنا بشید پیشنهاد میکنم کتاب افسانه باران از انتشارات روزبهان که در همین طاقچه هم موجود هست(با قیمت معقول) را تهیه بفرمایید ، اگه دوست داشتید و از قلم ایشون لذت بردید

- بیشتر
نغمه میلانی
۱۴۰۰/۰۸/۲۳

لطفا کتاب رو در طاقچه بی نهایت قرار بدهید🙏

بُـرهــٰان٘
۱۴۰۱/۰۴/۲۱

حیف آثار نادر، که افتاده دست انتشارات گرگی مثل روزبهان خیلی طمع‌کارید...

zahra es
۱۴۰۱/۰۱/۲۳

لطفا بذارید تو بی نهایت

Foad Ask.
۱۴۰۱/۰۴/۲۱

خیلی گرونه بابا چه خبرتونه

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۴)
«تنهایی، ای بی‌ریایی کامل مرا در میان بگیر مرا از خلق ابله زمانه‌ام جدا کن مرا از هرچه که جدای از توست جدا کن
mh.mirvakili
«تنهایی! ای تنهایی مقدس! بیزارم از دیدار بیزارم از گفت‌وگو بیزارم از همسایه بیزارم از جهل مداومی که نامش زندگی‌ست.»
mh.mirvakili
مرد گفت: آیا به جست‌وجوی آرش آمده‌یید؟ مگر گناهی کرده‌است؟ مگر زخمی زده‌است؟ او که کتابدار بینوای کتابخانهٔ متروکی است. مردی‌ست کامل و پایدار. صبر بی‌نهایت دارد؛ زیرا که این زندگی را با چهرهٔ گشاده تحمّل کرده‌است. دهان‌به‌دهان، در میان سیل جوشان مردم، این جمله سفر کرد که آرش یافته‌شد. مردی‌ست کامل و پایدار! __ آرش تیرانداز کجاست؟ به ما نشانش بده، ای مرد! __ او همسایهٔ من است؛ ولی باور کنید که هرگز به‌سوی هیچ‌کس تیر نینداخته‌است. __ آرش، پیامبر گمشدهٔ زمانهٔ ماست. بگو که خانه‌اش کجاست تا از این رسالت بزرگ آگاهش کنیم. مرد، خانه‌یی را در انتهای خیابان نشان داد و با خود گفت: هاه! آنک رسولی که از رسالت خویش بی‌خبر است!
1300
«در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد. این دردها را نمی‌شود به کسی اظهار کرد
mh.mirvakili

حجم

۹۰۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۱۴ صفحه

حجم

۹۰۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۱۴ صفحه

قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
تومان