کتاب یک عاشقانه آرام
معرفی کتاب یک عاشقانه آرام
کتاب یک عاشقانه آرام رمانی از نادر ابراهیمی نویسندهی فقید ایرانی است. «یک عاشقانهی آرام» اولین بار در سال ۱۳۷۴ توسط انتشارات «روزبهان» منتشر شد. این کتاب یکی از پرفروشترین رمانهای عاشقانهی فارسی است. داستان یک رابطهی عاشقانه در بحبوحهی انقلاب سال ۱۳۵۷ و رنجهایی که در مسیر این عشق به وجود آمد. این رمان یکی از دلنشینترین رمانهای ابراهیمی است که برخی جملاتش بارها و در رسانههای مکتوب و اجتماعی نقل شده است.
شما میتوانید نسخهی فیزیکی این کتاب را از طاقچه سفارش بدهید و در آدرس مدنظرتان تحویل بگیرید یا نسخهی الکترونیکی آن را خرید و دانلود و بر روی دستگاه مدنظرتان مطالعه کنید.
درباره رمان یک عاشقانه آرام
کتاب یک عاشقانه آرام رمانی از «نادر ابراهیمی» رماننویس، روزنامهنگار و مترجم ایرانی است. «یک عاشقانهی آرام» یکی از محبوبترین رمانهای عاشقانهی فارسی است که در بسیاری از فهرستهای کتابهای پرفروش فارسی قرار گرفته است. رمانی که در سال ۱۳۷۴ بههمت انتشارات روزبهان منتشر شد و اکنون که نزدیک به سه دهه از انتشارش میگذرد، هنوز پرمخاطب و پرفروش است و بارها تجدید چاپ شده است. این رمان به زبان عربی نیز برگردانده شده است. در اواسط دههی نود شمسی کتاب «یک عاشقانهی آرام» با اقبالی نو از سوی مخاطبان ایرانی مواجه و نتیجه آن شد که چاپ آن تا به امروز بیش از پنجاه بار تجدید شده است.
رمان یک عاشقانه ارام داستان عشق یک معلم مبارز گیلانی و دختری آذری به نام «عسل» است. معلمی که در هنگامهی انقلاب ۵۷ و در میانهی مبارزه با حکومت، به زندان میافتد و ایام سختی را پشتسر میگذرد. گیلهمرد طی ماجرایی با این دختر آذری آشنا میشود و به او دل میبازد. این آشنایی و عشق بین دو شخصیت محوری داستان، با چالشهای بزرگی مواجه میشود. برخی ماجرای گیلهمرد و عسل را الهامگرفته از زندگی عاشقانهی نادر ابراهیمی میدانند. او که در کارنامهی خود خلق رمان مهم «آتش بدون دود» را دارد، با نگارش این رمان، تجربهای دلنشین و لطیف را با مخاطبان پرتعدادش به اشترک گذاشت.
خلاصه کتاب یک عاشقانه ارام
گیلهمرد معلمی مبارز و انقلابی است و در بحبوحهی انقلابی که به سقوط حکومت شاه انجامید، حضوری پررنگ و پرشور دارد. او به زندان میافتد و روزگار سخت و پردردی را از سر میگذراند. معلم مبارز با دختری آذری که عسل نام دارد، آشنا میشود و به او دل میبندد. دختری که خود نیز افکاری انقلابی دارد. آن دو با هم ازدواج میکنند و شور انقلابی این زوج، زندگی آنها را متلاطم کرده و مشکلات و مصائب بزرگی برایشان به وجود میآورد. گیلهمرد از کار خود اخراج میشود و بعد از تجربهی سخت بیپولی مجبور به دستفروشی کتابهایش میشود. او فرزند اولش را نیز پیش از به دنیا آمدنش از دست میدهد. در این میانه با همدلی دیگران نیز مواجه میشود و در آن روزهای پررنج تنها نمیماند. روایت تجربهی عاشقانه و سخت گیلهمرد و محبوب آذریاش، اصل و اساس رمان یک عاشقانهی آرام است. عشقی که از ننگ عادت بهدور و قلم قدرتمند نادر ابراهیمی این تازگی و زایایی را به طریقی شاعرانه و پرکشش به تصویر کشیده است.
خواندن کتاب یک عاشقانه آرام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این رمان را به دوستداران داستانهای عاشقانهی فارسی پیشنهاد میکنیم. کسانی که مخاطب رمانهای لطیف و شاعرانه و یا عمیق و فلسفی هستند، از مطالعهی این رمان لذت بسیار خواهند برد. اگر از آن دست کتابخوانهایی هستید که شنیدن کتابها را ترجیح می دهند، خوب است بدانید کتاب صوتی یک عاشقانه آرام نیز با صدای دوستداشتنی پیام دهکردی در طاقچه موجود است.
چرا باید رمان یک عاشقانه آرام را بخوانیم؟
رمان یک عاشقانهی آرام یکی از محبوبترین و پرفروشترین رمانهای عاشقانهی ایرانی است. قلم قدرتمند ابراهیمی اوجش را در آثار عاشقانهی او نشان داده است. این اثریک رمان عمیق و پرنکته است که باید آن را با طمانینه و تمرکز و بهآرامی خواند و بهعبارتی جرعه جرعه چشید تا بتوان از حلاوت آن بهطور شایسته بهره برد.
درباره نادر ابراهیمی؛ نویسنده کتاب
نادر ابراهیمی نویسنده، روزنامهنگار، رماننویس و سینماگر معاصر ایرانی بود. او در چهاردهم فروردین ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. پدرش «عطاءالملک ابراهیمی»، از نوادگان «ابراهیمخان ظهیرالدوله» حاکم کرمان در دورهی قاجار بود. مادر نادر نیز اصالتی لاریجانی داشت. نادر تحصیلات ابتدایی خود را در تهران گذراند. او دیپلمش را در رشتهی ادبی گرفت و تحصیلات دانشگاهیاش را در رشتهی حقوق آغاز کرد. ابراهیمی تحصیلاتش در حقوق را نیمهکاره رها کرد و به رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی روی آورد؛ او مدرک کارشناسی خود را در این رشته اخذ کرد.
ابراهیمی مشاغل مختلفی از کارگری و حسابداری تا مترجمی و ویراستاری را تجربه کرد، اما مهمترین کار او نوشتن بود که آن را از پانزدهسالگی آغاز کرد. او اولین کتابش «خانهای برای شب» را در سال ۱۳۴۲ به چاپ رساند. ابراهیمی در طول دوران کاری خود دهها کتاب و مقاله منتشر کرد. رمان بلند و هفتجلدی «آتش بدون دود» یکی از خواندهشدهترین رمانهای معاصر فارسی است که اقتباسی تلویزیونی به کارگردانی خود نادر ابراهیمی از آن ساخته شد. رمانی که برگرفته از روحیهی انقلابی ابراهیمی است.
رمان عاشقانهی «یک عاشقانهی آرام» دیگر اثر محبوب و پرفروش ابراهیمی است که در طول سهدهه با استقبال مخاطبان همراه بوده است.
ابراهیمی در دو کتاب «ابنمشغله» و «ابوالمشاغل» شرح احوال و مشاغل گوناگونی را که در طول زندگیاش تجربه کرد، با روایتی پخته و جذاب به تصویر کشید. «بار دیگر شهری که دوست میداشتم»، «چهل نامهی کوتاه به همسرم»، «آرش در قلمرو تردید»، «بر جادههای آبی سرخ»، «مردی در تبعید ابدی» و «تضادهای درونی» عناوین بخشی از آثار منتشرشده از ابراهیمی است.
«فرزانه منصوری» همسر نادر ابراهیمی حامی همیشگی نادر ابراهیمی بود که در برخی فعالیتهایش از جمله تاسیس «موسسهی همگام با کودکان و نوجوانان» با او همکاری کرد، موسسهای که هدفش کار فرهنگی و هنری برای کودکان بود. ابراهیمی جوایز ادبی بسیاری همچون جایزهی نخست «براتیسلاوا» و جایزهی نخست «تعلیم و تربیت یونسکو» را بهدست آورد.
نادر ابراهیمی در شانزدهم خرداد ۱۳۸۸ در تهران درگذشت.
نقد کوتاهی بر این رمان عاشقانه
یک عاشقانه آرام رمانی دلنشین است. داستانی عاشقانه که با زبانی شاعرانه و با دو زاویهی دید سومشخص یا دانای کل و اولشخص به نگارش درآمده است. رمانی صمیمی که عشقی لطیف را روایت میکند، عشقی که با لحن شاعرانهی نویسنده، هرچه بیشتر رنگ رویا به خود میگیرد؛ رویا و خیال که هر عشقی در تازگی خود آن را تجربه میکند. تفاوت عشقی که در این رمان روایت میشود، همین تازگی مدام است. عاشقان داستان انقلابیاند و شور انقلابی آنها را به تغییر و حرکت وامیدارد. بهخصوص در گیلهمرد که آرمانجویی و سر پرشورش حتی گاهی معشوقش عسل را به واکنش وامیدارد. گیلهمرد به یاغی بودن عاشق باور دارد: «عاشق یاغی است؛ اما یاغیان بزرگ، اصولی دارند. زیبایی یاغیگری، فقط در حفظ این اصول است. عاشق جدیست؛ اما عبوس نیست». رمان یک عاشقانهی آرام، گرچه اثری شاعرانه است اما داستان دارد. بیطرح و بیهدف نوشته نشده است. این کتاب از ذهنی دغدغهمند برآمده و نویسنده حاصل سالها اندیشیدن خود را در قالب این داستان ارائه داده است. گاهی زبان شاعرانه تنها چاره برای روی کاغذ آوردن برخی اندیشهها است که طور دیگری به بیان نمیآید.
عشقی بدون عادت
کتاب یک عاشقانه آرام برمبنای اندیشهی متلاطم و پرشور ابراهیمی از زندگی و بر محور مفهوم نو شدن و نو ماندن نوشته شده است. داستان عشق و ازدواج گیلهمرد و عسل پس از انقلاب نیز ادامه پیدا میکند؛ جایی که زندگی آنها به آرامشی نسبی میرسد و از هیاهوی مبارزات فاصله میگیرد، اما از نظر گیلهمرد این ایستایی میتواند به کهنگی عشق بینجامد، همانگونه که صافترین و گواراترین آبها پس از رکود و ماندن در یک نقطه میگندند. این زوج برای حفظ عشق خود و تازه نگهداشتن و بیرون آوردن آن از دایرهی عادت برنامهای را فراهم میکنند. برنامهای جذاب تا روزهایشان به تکرار و نفسهای عشقی که آنهمه برایش جنگیدند، به شماره نیفتد. برای مثال آنها تصمیم میگیرند هفتهشان را از یکشنبه شروع کنند یا هنرهای جدیدی بیاموزند. و این یکی بخشهای جذاب رمان است.
ترجمهی کتاب یک عاشقانه آرام
کتاب یک عاشقانهی آرام از مرزهای ایران فراتر رفته و توانسته نظر مخاطبان غیرفارسیزبان را نیز به خود جلب کند. دکتر احمد موسی مترجم توانمند مراکشی این رمان را با عنوان «عشق هادئ» به زبان عربی برگردانده و انتشارات «دارالنثر» عمان آن را به انتشار رسانده است.
جملات بهیادماندنی کتاب
یکی از ویژگیهای آثار نادر ابراهیمی جملات بهیادماندنی و نغزی است که در آنها به چشم میخورد. جملاتی زیبا که با روح لطیف و زبان شاعرانهی او ساخته شده است. احتمالا بارها در فضای مجازی به تکجملهها یا مونولوگهایی برخوردهاید که از یکی از رمانهای نادر ابراهیمی نقل شده است. رمان یک عاشقانه آرام از این حیث بینظیر است. برخی از این جملات را اینجا نقل میکنیم:
عشق به دیگری ضرورت نیست، حادثه است. عشقِ به وطن ضرورت است، نه حادثه. عشقِ به خدا ترکیبیست از ضرورت و حادثه.
عاشق زمزمه میکند، فریاد نمیکشد.
هیچچیز همچون اراده به پرواز، پریدن را آسان نمیکند.
مگذار که عشق به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادنِ گلهای باغچه، به عادتِ آب دادن گلهای باغچه تبدیل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست؛ پیوسته نو کردن خواستنیست که خود پیوسته خواهان نوشدن است و دیگرگون شدن.
در عشق جایی عظیم برای بداههنوازی هست- به شرط آنکه نواختن را بدانی.
عشق، حرکت دو نفر، مشتاقانه، بهسوی هم نیست، بلکه حرکتِ دو نفر در کنارِ هم است.
عشق، گرچه واژه بود؛ اما رنگِ تمام ماههای زندهی سال در تنِ آن واژه میدوید؛ ماههای گلِ یخ، ماهِ شکوفه، ماههای گیلاس، ماههای نرگسِ کازرون و تمام سال که در تصرفِ گلِ سرخ بود.
برشی از کتاب یک عاشقانه آرام
عاشق، یاغیست؛ امّا یاغیانِ بزرگ، اصولی دارند.
زیبایی یاغیگری، فقط در حفظ همان اصول است.
عاشق، جدّیست؛ امّا عبوس نیست.
عسل، بیخود از خویش، با صدای بلندِ شتابان گفت: اینطور نمیشود. اصلاً نمیشود. از سفرِ بلندِ رؤیا آمدهیی. خوب است. عالیست. شدنی، امّا، نیست. هر هفته وَ در تمام هفتههای عُمرْ خود را تکرارکردن __ حتّی به زیباترین صورتِ ممکن __ زندگیمان را مملو از کسالتی مرگبار خواهدکرد، و ما را «خسته از بیرنگیِ تکرار». چارچوب. هر قدر چارچوبی که به کار میبری بزرگ باشد __ به خیالِ خودت برای وسعتِ میدانِ عمل __ بومِ بودنِمان را سختتر و بیرحمانهتر به صلیب میکشد __ از چار سو. این، خویشتن را با بهترین دارِ دنیا بهدارآویختن است. خویشتن را به داری آهنین و استوار آویختن.
عسل، سرریز میکند؛ امّا نه به سنگینی و کُندیِ عسل.
__ تو یکسال، شبوروز، در آن اُتاقکِ مُحقّرِ درهمریخته نشستی و نوشتی __ یک سال. یک برنامهٔ مدرسهیی تمامعیارِ غمانگیز: انشا، اِملا، ریاضیات، ورزش؛ انشا، املا، ریاضیات، ورزش؛ انشا، املا...
بهالتماس میگویم: عسل! عسل! مجبورت که نکردهام. چرا اینطور هراسان شدهیی؟ میخْکوبیات که نکردهام. تو، مثل همیشه، کاملاً آزادی. این تقدیر نیست که نتوانی از آن سرپیچی کنی. من سرنوشتْ نساختم، برنامه نوشتم... من... من...
صدای آرامِ گریهام برخاست. همهٔ این جانکندنهای ذهن و عین، فقط بهخاطر آن محبوبِ آذری من بود. زن گفتهبود: زندگیمان در بینظمی غریبی غرق شدهاست. در یکنواختیِ پیری که بوی نا میدهد. در چرکابهٔ ارواحِ بلاتکلیف. تو میگفتی: «عادت، یعنی دورشدن از انسانیت، از تفکّرِ خلّاق». مگر نه؟ حال، نگاهکُن! موجها ما را به اینسو و آنسو میاندازند و زمانی هم بر ماسههای ساحلی خواهندانداخت: ماهیهای مسمومشدهٔ مُرده. لَزج. گندیده. ما حتّی خوبترین کارهایمان را بهعادت میکنیم...
حجم
۲۰۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۰۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
نظرات کاربران
فکر میکنم معروفترین و محبوبترین کتاب آقای نادر ابراهیمی کتاب "یک عاشقانه آرام" باشه... لا به لای این روزهای سختِ سختْ، مطالعهش خیلی لذتبخش بود. نثرِ شعرگونه داستان حتی یکجا قطع نمیشه و موقع مطالعه آدم رو میبره به دوردستها... ترکیبی از
جز اون دسته کتاب هایی هست که باید بخری همیشه کنار دستت باشه..بارها باید خوند بسیار جذاب و دوست داشتنی و روان به طوری که نمیشه کتاب رو زمین گذاشت.
یک عاشقانه آرام، از لحظه لحظه خواندن کتاب لذت میبری، بدون اینکه منتظر باشی ببینی آخرش چی میشه.
تعریف این کتاب رو خیلی زیاد شنیده بودم ولی وقتی خوندم اصلا خوشم نیومد جوری که تا آخر مجبوری خوندم , سلیقه ها متفاوته و این کتاب با سلیقه من اصلا جور در نیومد 😊 17.
از هر صفحه اش(تقریبا)میشه به جمله ی قصار درآورد.
فقط باید بخونید تا بفهمید ادبیات یعنی چی!
کتاب در حال معرفی یک سبک زندگی هست که خیلی هم قشنگه و توصیه های نویسنده برای رسیدن به یک عاشقانه ی آرام ولی نوع روایت داستان طوری نیست که بشه باهاش همراه شد و مثل قصه دنبالش کرد، فقط
فوق العاده یک عاشقانه بسیار دلچسب 😍
منکه خوشم نیومد سلیقه ها باهم فرق دارند...چندین باربایدیه خطو بخونم تابفهمم چی گفته...متنش روان نبود...کسل کننده و حوصله سربر بود...
داستان چهره جدیدی از عشق رو نشون میداد و تبدیل شدن اون به عادت و تلاشی که برای بازسازی عشق داشتن رو به تصویر میکشید، برای من دیدن این چهره عشق جذاب بود و تلاشی که باید برای زنده نگه