کتاب داستان های کوتاه؛ جلد دوم
معرفی کتاب داستان های کوتاه؛ جلد دوم
کتاب داستان های کوتاه؛ جلد دوم داستانهای کوتاهی نوشته نادر ابراهیمی، نویسنده شهیر و توانمند ایرانی است.
کتاب داستان های کوتاه؛ جلد دوم از مجموعه آثار نادر ابراهیمی است. این مجموعه دو جلدی، داستانهایی از نادر ابراهیمی را در خود جای داده است. داستانهایی که بنا به گفته خود محتوایی اجتماعی و سیاسی دارند. در ابتدای کتاب میتوانید مقدمهای را که خودش بر این کتاب نوشته است بخوانید و با دیدگاه او درباره داستان، داستانهای این مجموعه، هنر و نثر بیشتر آشنا شوید.
خواندن کتاب داستان های کوتاه؛ جلد دوم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب داستان های کوتاه؛ جلد دوم را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی ایران و پیشنهاد میکنیم.
درباره نادر ابراهیمی
نادر ابراهیمی ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران متولد شد. پدرش عطاءالملک ابراهیمی از نوادگان ابراهیم خان ظهیرالدوله بود که یکی از حاکمان نامدار کرمان در عصر قاجار بود. اما به دست رضاشاه پهلوی خلع درجه و به مشکین شهر تبعید شد. هرچند در آن مکان نیز احترام خود را حفظ کرد و قلمستانی به نام او (قلمستان عطا) در حومه مشکین شهر وجود دارد.
ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه لیسانس رسید. اما در این میان چون به سازمان سیاسی پیوسته بود، بارها دستگیر و زندانی شد.
نادر ابراهیمی علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینههای فیلمسازی، ترانهسرایی، ترجمه، و روزنامهنگاری نیز فعالیت کردهاست. ابراهیمی، همراه با بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان، از اندک سخنوران ایرانی بهشمار میرود که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده است. اما علاوه بر تمام اینها، کارهای مختلفی را تجربه کرد و شرح مفصل آن را در کتاب ابوالمشاغل نوشت.
وی همچنین در زمینه ادبیات کودک و بازسازی افسانههای قدیمی هم دستی بر آتش داشت و بسیاری از کارهای او، جوایز مختلف جهانی را برنده شدهاند. ابراهیمی در زمینه ادبیات کودکان، جایزه نخست براتیسلاوا، جایزه نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزه کتاب برگزیده سال ایران و چندین جایزه دیگر را هم دریافت کرده است.
از میان کتابهای او میتوان به رمان هفت جلدی آتش بدون دود اشاره کرد. بعدا خودش، سریالش را هم ساخت و در تلویزیون نمایش داد. یک عاشقانه آرام، بار دیگر شهری که دوستش میداشتم و چهل نامه کوتاه به همسرم از آثار دیگر او هستند.
نادر ابراهیمی در ۱۶ خرداد ۱۳۸۷، در تهران دار فانی را وداع گفت.
بخشی از کتاب داستان های کوتاه؛ جلد دوم
بخشی از کتاب داستان های کوتاه؛ جلد دوم
از میان یادداشتهای روزانهٔ یک دانشجوی ساکن کوی امیرآباد
… امروز پادردم شروع شد. این سوغاتِ ولایت است، کاریش نمیشود کرد. تازه اگر یک روز خودم هم دکتر خوبی بشوم و بخواهم این درد را درمان کنم تا آن روز پایی باقی نماندهاست. خدا لعنت کند آن رطوبت را. چند روزی بود که درد نمیکرد. چهقدر راحت بودم. فکر کردم هوای خشکِ اینجا کار خودش را کرده. امّا حالا فکر میکنم تغییر فضا، راه علاجِ درد نیست. درد را باید از ریشه کند و اینطور حرفها.
پیش از این، همیشه فکر میکردم که برای اوّلین بار چهطور با یک مُرده روبهرو خواهمشد؛ و امروز در تالارِ تشریح حس کردم که هیچ تفاوتی میان اینها که دراز به دراز خوابیدهاند و آنها که دراز دراز راه میروند نیست. بوی فضای تالار را پیش از این حس کردهبودم. در ادارههای خودمان، در تجارتخانهها و زیر سقف بازار همین بو را حس کردهبودم. از جسدِ فعّالِ پدرم، از آبِ راکدِ حوضِ میدانِ بزرگِ شهرم، از صدای آوازِ غمناکِ خاکم همین بو بلند بود. همین بو. امّا از «اِلِ» سوّم*۲بوی پرنده میآید، بوی جهش و پرواز. یک بوی دیگر هم اینجا هست که دلم را میزند: بوی مُتّفقین__ نمیدانم__ یا متّحدین. بوی سربازهای زمان جنگ: آمریکاییهای خیلی بلند بیقواره، و گاه، حتی بوی باروتِ سوخته و عطرِ فرانسوی.
از هماتاقیِ خودم میپرسم: چرا اینجا بوی مُتّفقین__ نمیدانم__ یا متّحدین میآید؟ بوی زمان جنگ و بعد از جنگ؟
و او جواب میدهد: اینجا گمانم کَمپ بوده.
و من نمیخواهم بدانم کمپِ کیها. همین که کمپ بوده برایم کافیست.
هماتاقیِ من میگوید: شطرنج میزنی؟
میگویم: میزنم. اوّلین مُردهٔ تو چه عیبی داشت؟ یادت هست؟
__ زیادی پیر بود.
__ مال من یک عیب توی معدهاش بود. بوی مانارواس و هامبارسون میداد.
و او میگوید: تو شامهات را بدجوری به کار انداختهیی. این چهجور بوکشیدن است؟
__ این بوها را من نمیکشم. اینها خودشان را به بویاییِ من تحمیل میکنند. میفهمی؟
حجم
۸۷۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۷۷ صفحه
حجم
۸۷۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۷۷ صفحه
نظرات کاربران
کم کم دارم از نشر روزبهان متنفر میشم. چرا قیمت کتاب های آقای نادر ابراهیمی رو اینقدر زیاد می کنید؟؟؟ اونم در حالی که خودشون فوت کردند. این اصلا کار درستی نیست. ترجیح میدم که کتاب ها رو از کتابخانه
فکر کنم دستتون خورده قیمت زدین...قیمت رو تصحیح کنید