کتاب بالزاک، زندگی و آثارش
معرفی کتاب بالزاک، زندگی و آثارش
آندره موروا در کتاب بالزاک، زندگی و آثارش به زندگی انوره دو بالزاک، نویسندهٔ نامدار قرن نوزدهم فرانسوی میپردازد. بالزاک از پیشگامان مکتب رئالیسم اجتماعی در ادبیات است.
درباره کتاب بالزاک، زندگی و آثارش
آندره موروا، نویسنده و مورخ فرانسوی در این کتاب به همهٔ اسناد و مدارک و همهٔ کتابهایی که دربارهٔ بالزاک،این نویسندهٔ اعجوبه و آثارش نوشته شدهاند مراجعه کرده است. طی پانصد صفحه کتاب اصلی، هیچ صفحهای نیست که پانوشتی در مورد منشاءهایی که از آنها نقل قول کرده نیاورده باشد، بهطوری که هرکس دیگری بخواهد در پی مطالعه و بررسی زندگی و آثار این نابغهٔ استثنایی برآید، منابع و اسناد و مدارک فراوانی در اختیار خواهد داشت. آندره موروا که هم شاعر است، هم رماننویس، هم پژوهشگر و هم زندگینامهنویس، در این کتاب چنان قلم شیرین و روانی دارد که گاهی فراموش خواهید کرد، دارید کتاب مستندی را دربارهٔ زندگی و آثار فردی حقیقی میخوانید و گمان میکنید رمان پرکششی را دست گرفتهاید.
خواندن کتاب بالزاک، زندگی و آثارش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به تاریخ ادبیات اروپا و سرگذشت نویسندگان بزرگ مخاطبان این کتاباند.
درباره آندره موروا
امیل سالومون هرزوگ که با نام آندره موروا شناخته میشود. پژوهشگری در حوزه تاریخ و ادبیات با اصالتی یهودی بود که در سال ۱۸۸۵ در البوف فرانسه به دنیا آمد. او پس از اتمام تحصیلش ده سال مسئول یک کارخانه نساجی شد که میراث خانوادگی بود. پس از آن در جنگ جهانی اول به ارتش ملحق شد و در سمت مترجم فعالیت کرد. او داستاننویسی را بر اساس تجربههای خود در جنگ با نگارش کتاب سکوت سرهنگ برامیل آغاز کرد و استقبال از این کار سبب شد آثار دیگرش هم پرخواننده شود.
او در اوایل جنگ دوم هم به ارتش پیوست اما کمی بعد با همسرش به آمریکا رفت و در سال ۱۹۴۶ به وطنش بازگشت. آثار تاریخی موروا از منابع مستند بهره گرفتهاندو برخی از نقطههای تاریک تاریخ را روشن کردهاند. او آثاری در شرح حال عدهای از نویسندگان و شاعران انگلستان هم دارد که باعث شهرت او در کشورهای انگلیسیزبان شدهاست. موروا از سال ۱۹۳۸ که به عضو رهنگستان فرانسه شد تا زمان مرگش در ۱۹۶۷، همیشه یکی از شخصیتهای درجه اول ادبیات این کشور بهشمار میرفت.
بخشی از کتاب بالزاک، زندگی و آثارش
در سال ۱۷۹۹ که بالزاک بهدنیا آمد، فرانسه حال بیماری را داشت که پساز پشت سرگذاشتن بیماری وخیمی، دوران نقاهت را میگذراند. ده سال زندگی پرتبوتاب، مردم را دلزده، نگران و خسته کرده بود. پساز مراجعه به آرای عمومی، مردم با اکثریتی قریب بهاتفاق رژیم کنسولی را تأیید کردند. ملت درنتیجهٔ تجاوز تحت سلطه درنیامده بود، تسلیم شده بود. کاتولیکها میل داشتند مراسم مذهبیشان را در صلح و آرامش برگزار کنند، ژاکوبنها که چیزی کم نداشتند، با طعن و استهزا، برقراری مجدد آداب مذهبی را پذیرفته بودند، به این شرط که املاک کلیسا همچنان در اختیار آنها باقی بماند. در تور، مرکز استان، که با لطف و دلانگیزیای خاص بر کنارهٔ شط زیبای خود، یعنی شط لوار آرمیده بود، بازگشت آرامش با استقبال همگان روبهرو شد. در سال ۱۸۰۱، بوناپارت، ژنرال پومه رول را که در رژیم گذشته افسر توپخانه بود به سمت فرماندار به این شهر اعزام کرد. پومه رول که با تهیهکنندگان فرهنگنامه همکاری داشت، با تبحر و تدبیر امور استان را اداره میکرد و درنتیجه کنسول اول (بوناپارت) که خود افسر توپخانه بود و هنگام گذراندن آزمونهای نظامی در بریین، نمرههای خوبی از او گرفته بود، نسبت به او احساس حقشناسی بیشتری میکرد.
فرماندار ناگزیر بود خود را با سیاست مذهبی حکومت وفق دهد. بنابراین، اجازه داد کلیسای جامع سن گاتیین به روی کشیشهایی که مایل بودند دعای شکرگزاری را در آنجا بخوانند باز گذارند، سپس اسقف اعظم بواژولن را به ریاست حوزهٔ مذهبی منصوب و هنگام تسلیم کلیدهای کلیسا به او، نطقی میهنپرستانه دربارهٔ رژیم ایراد کرد. اسقف اعظم به این اکتفا کرد که با لحنی نسبتآ سرد و با چند کلمه به زبان لاتن به این موضوع مهم و این سخنرانی پاسخ دهد.
این دو مرد بیشتر وقتها بهخاطر عقیدهها و وظایفشان با هم برخوردی دشمنانه داشتند. اسقف ناقوسهای کلیسای جامع را که شهرداری ضبط کرده بود مطالبه میکرد، او همچنین میخواست عرقچینهای انقلابی که روی برجهای کلیسا گذاشته شده بودند برداشته شوند و بهجای آنها صلیب نصب شود. فرماندار از مشاورش نظر خواست، و چون گذشت و چشمپوشی رژیم حاکم از ژاکوبنهای محلی بیشتر بود، دستور داد ناقوسهای کلیهٔ کلیساها به مسئولانشان برگردانده شوند، چون «در همهجا این نارضایتی و ناآرامی مذهبی بهچشم میخورد.» هنگامی که فرماندار کشیشی را از مقامش عزل کرد، مورد سرزنش وزیر دادگستری قرار گرفت. وزیر به او گفت: «البته این کشیش بهخاطر اقدامش باید تنبیه میشد، اما بهتر بود پیشاز هر اقدامی اداری، موضوع با عالیجناب اسقف اعظم تور در میان گذاشته میشد، چون با توجه به نفوذی که اسقف میان مردم دارد، بهتر است شما در موردهایی مانند این خود را با افکار و نظرهای ایشان هماهنگ سازید.» این کشمکشها نفوذ و اثر عمیقی در آیندهٔ برنار فرانسوا بالزاک (پدر اونوره) که از دوستان صمیمی و مورد توجه فرماندار بود برجای گذاشت.
رویداد کوچکی به طرز طنزآمیزی نمایانگر روحیه و مشرب ژنرال پومه رول است. این رویداد در مورد آنیس سورل معشوقهٔ شارل هفتم روی داد که ابتدا در شبستان کلیسای لوش مدفون بود و پساز مرگ شاه، به دستور مقامهای کلیسا، در شبستان نمازخانه به خاک سپرده شد و گورش هنگام انقلاب بهحالت نیمهویران درآمد. فرماندار بهموجب فرمانی دستور داد مجسمهٔ روی سنگ گور «خانم زیبا» مرمت و در یکی از برجهای کاخ لوش نصب شود. سنگنوشتهٔ روی آرامگاه را هم خودش به این مضمون نوشت:
کشیشهای لوش که با بذل و بخششهای این زن نیکوکار ثروتمند شده بودند، از شاه تقاضا کردند گور او را از شبستان کلیسا به جای دیگری منتقل کند.
حجم
۶۳۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۷۶ صفحه
حجم
۶۳۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۷۶ صفحه