کتاب فروپاشی تمدن غرب
معرفی کتاب فروپاشی تمدن غرب
کتاب فروپاشی تمدن غرب؛ نگاهی از آینده به زمان ما نوشتهٔ نائومی اورسکز و اریک کانوی با ترجمه محمد نصیری در نشر صاد به چاپ رسیده است. فروپاشی تمدن غرب؛ نگاهی از آینده به زمان ما کتابی است که از حدود سال ۲۴۰۰ میلادی به ما رسیده است؛ کتابی که شاید اکنون علمی _ تخیلی انگاشته شود، ولی در سدههای آینده حکم یک کتاب تاریخی را خواهد داشت. اثرِ اورسکز_کانوی به دو ناکارآمدی تمدن غربی یعنی بحران محیطزیستی و اقتصاد نئولیبرال میپردازد و از همین رهگذر به ناکاراییهای دیگر هم اشاره میکند و سرانجام، از اکنون تصویری آخرالزمانی نشان میدهد، تصویری که ممکن است بهزودی سرنوشت ما و آیندگانمان شود!
درباره کتاب فروپاشی تمدن غرب؛ نگاهی از آینده به زمان ما
نائومی اورسکز، استاد تاریخ علم در دانشگاه هاروارد و اریک کانوی، ستاد تاریخ علم و فناوری در پاسادنا است. این دو از زبان یک تاریخنگار چینی که در قرن بیستوپنجم میلادی میزیَد به ما میگویند تمدن غربی اگر همینگونه پیش برود چه سرنوشتی خواهد داشت و چگونه نابود خواهد شد؛ از خشکسالیها و توفانهای شدید گرفته تا زیرآبرفتن سرزمینها و جابهجایی اجباری انسانها. این سرنوشت شاید اکنون گزافه پنداشته شود، ولی نویسندگان چنان آهسته پیش میروند که خواننده تکوین این بحران را به چشم خود ببیند و ترس آن را احساس کند.
کتاب فروپاشی تمدن غرب؛ نگاهی از آینده به زمان ما را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کسانی که به تمدنهای غربی نگاهی منتقدانه دارند، جالب توجه خواهد بود.
بخشی از کتاب فروپاشی تمدن غرب؛ نگاهی از آینده به زمان ما
ولی گویی در ابتدای دههٔ ۲۰۰۰ بود که برآیند مداخلههای انسانی خطرناک در سیستم اقلیمی بروز کرد. آتشسوزیها و سیلها و توفانها و موجهای گرما جدیتر شدند، ولی باز هم این تأثیرها را نادیده گرفتند. ایشان بر آنچه میتوان انکار فعال نامیدش، پافشاری میکردند که این رویدادهای برجستهٔ آبوهوایی بازتاب دگرگونیهای طبیعی است (هرچند برای اثبات این سخن چیزی به دست نداشتند). آنانی هم که انکار منفعل داشتند زندگی خود را پیگرفتند و باورشان نشده بود که دگرگونیهای کلان صنعتی و زیرساختی بتوانند دلیل دگرگونیهای اقلیمی باشند. دانشمندان فیزیکیای که دربارهٔ این فاجعههای روزافزون پیوسته پژوهش میکردند، به خاموشکردن آتش این انکارگرایی کمک نکردند و برعکس، گیر برهانهای رازآمیز افتادند و آن رخدادها را به حوادث پیشامدی نسبت دادند. آری، چیزی که تمدن را تهدید میکرد نه فلان سیل بود نه بهمان موج گرما یا توفان، تهدیدگر تمدن، کلّ الگوی دگرگونشوندهٔ اقلیمی بود؛ تهدیدگر تمدن، اثر دگرگونی اقلیمی بر کریوسفر و اسیدیشدن روزافزون اقیانوسهای جهان بود. ولی دانشمندان که هریک متخصص یک چیز بودند، روی جنبههای ویژهٔ اتمسفر، هیدروسفر، کریوسفر، یا بیوسفر تمرکز کردند و برای همین، آن الگوی بزرگ اقلیمی را درنیافتند.
سال ۲۰۰۹ را باید بهعنوان «آخرین فرصت» جهان غرب برای نجات خود نگریست؛ چراکه رهبران کشورها در کپنهاگ دانمارک گرد هم آمدند تا برای پانزدهمین بار پس از نگارش «چارچوب پیماننامهٔ سازمان ملل متحد برای دگرگونی اقلیمی»، روی یک قانون الزامآورِ بینالمللی برای پیشگیری از دگرگونی سامانبرباددهِ اقلیمی همآوایی کنند. دو سال پیشتر، دانشمندان «هیئت بینادولتی دگرگونی اقلیمی»، گرمایش انسانساخته را «هویدا» خوانده بودند و افکار عمومی نشان داده بود که بیشتر مردم (حتّی در ایالات متحدهٔ سرکش) باور داشتند که پیشگیری از دگرگونی اقلیمی کاری بایسته است. اما کمی پیشازاین نشست، یک کارزار بزرگ به راه افتاد تا دانشمندانی را که معمار نتیجهگیری «هیئت بینادولتی دگرگونی اقلیمی» بودند، بیآبرو کند. این کارزار در اصل زیر سر شرکتهای سوخت فسیلی بود که آن موقع سود سالانهشان از تولید ناخالص ملی (GDP) اکثر کشورها بیشتر بود.
حجم
۱۸۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
حجم
۱۸۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
نظرات کاربران
کتابی مختصر و مفید