دانلود و خرید کتاب روستای محو شده برنار کی‌رینی ترجمه ابوالفضل الله‌دادی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب روستای محو شده

کتاب روستای محو شده

انتشارات:نشر نو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۲۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب روستای محو شده

کتاب روستای محو شده نوشته برنارد کی‌رینی است که با ترجمه ابوالفضل الله‌دادی منتشر شده است. این کتاب روایتی جذاب است که شما را لحظه به لحظه با خود همراه می‌کند. این کتاب داستان بحرانی عجیب است، اسیر شدن مردم یک روستا به دست نیرویی ماورایی که آن را نمی‌شناسند.

درباره کتاب روستای محو شده

روستای محوشده روایت اهالی (شاتیون‌آن‌بی‌یِر)، روستایی کوچک در مرکز فرانسه است که با اتفاقی عجیب روبه‌رو می‌شوند که نتایج هولناکی در زندگی آن‌ها به بار می‌آورد. یک روز صبح که اهالی روستا برای رفتن به سرکار در شهرهای اطراف (نزدیک‌ترین شهر در فاصله پنجاه کیلومتری روستا قرار دارد) از خانه خارج می‌شوند، اما می‌فهمند اتفاق عجیب رخ داده است و آن‌ها متوجه می‌شوند که خارج شدن از روستا ممکن نیست. ماشین‌هایشان در محدوده خاصی از روستا خراب می‌شود، تمام راه‌های ارتباطی با شهرها و روستاهای اطراف، تلفن‌ها، اینترنت و سایر راه‌های ارتباطی قطع می‌شود و اهالی شاتیون عملا در روستا حبس شده‌اند.

خواندن کتاب روستای محو شده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب رابه تمام علاقه‌مندان به داستان‌های معمایی و عجیب پیشنهاد می‌کنیم.

درباره برنارد کی‌رینی

(برنار کی‌رینی) متولد ۲۷ ژوئن ۱۹۷۸ در بلژیک و دارای مدرک دکترای حقوق است. او امروز در بورگوین روزگار می‌گذراند و در دانشگاه بورگوین که در شهر دیژون قرار دارد، تدریس می‌کند. کی‌رینی توانست با نقدهایی که در برخی مجلات منتشر می‌کرد اسم و رسمی برای خودش در زمینهٔ ادبیات دست و پا کند. یکی از مشهورترین کارهای مطبوعاتی او ستونی برای مگزین لیترر بود. او تاکنون چندین رمان و مجموعه داستان منتشر کرده و در سال ۲۰۰۸ میلادی برای یکی از مجموعه داستان‌هایش جایزهٔ (ویکتور روسل) و جایزهٔ (مارسل تی‌ری) را به دست آورده است. کی‌رینی در سال ۲۰۱۳ نیز توانست برای مجموعه داستان مجموعه‌ای بسیار خاص برندهٔ جایزهٔ بزرگ داستان‌های علمی‌تخیلی شود. منتقدان نوشته‌های او را با خورخه لوئیس بورخس، ادگار آلن پو و مارسل اِمه مقایسه می‌کنند.

بخشی از کتاب روستای محو شده

آن روز همان پیشامد ناگوار برای همهٔ کسانی رخ داد که می‌خواستند با ماشین از همهٔ راه‌های ممکن شاتیون را ترک کنند. در وی ـ مرلو، ماشین‌های خراب باز هم در همان مکان پشت سر هم ردیف شدند؛ پانزده خودرو به اتومبیل‌های اوبر و ژان‌ژاک اضافه شدند و آن محل که معمولاً بسیار آرام بود به پارکینگی موحش تبدیل شد، پُر از راننده‌های دیرباوری که کاپوت‌هایشان را بالا می‌زدند و بلندبلند ناسزا می‌گفتند. همه سعی می‌کردند تلفن بزنند اما ارتباط با نِوری غیرممکن بود. در عوض تماس‌ها با شاتیون به خوبی برقرار می‌شد و هر کسی خسته به خانواده‌اش زنگ می‌زد تا جایش را اطلاع دهد و درخواست کمک کند.

پاتریس لوژو و رِنه رِمون (René Rémond)، دو مکانیک شاتیون کل صبح به ستوه آمده بودند. سی، چهل، پنجاه رانندهٔ سواری در همهٔ بخش نیاز به خدمات آن‌ها داشتند. ژاندارم‌ها که از حوادث خبر شده بودند حکم کردند که ضروری‌ترین کار بازشدن جاده‌هاست تا از تصادف زنجیره‌ای جلوگیری شود. استوار دوم پاکیِویتز (Packiewicz)، گروهبان‌ها سوران (Sourand) و دوگی (Duguit) را مأمور کرد که به وی ـ مرلو بروند و به مکانیک‌ها دستور داد آن‌ها را همراهی کنند. سوران و دوگی با سرعت تمام نشستند پشت فرمان ون آبی‌شان در حالی که کامیون‌های جرثقیل‌دار که از این اتفاق بسیار هیجان‌زده بودند آن‌ها را دنبال می‌کردند.

اما چون به وی ـ مرلو نزدیک می‌شدند، پاتریس لوژو با نور چراغ به آن‌ها علامت داد. کاروان متوقف شد. لوژو از کامیونش پیاده شد، تا پیش ژاندارم‌ها دوید و فکری را که تازه به ذهنش رسیده بود با آن‌ها در میان گذاشت.

ــ این همه ماشین خراب‌شده تو یه محل، هیچ‌کی همچین چیزی به‌چشم ندیده. نمی‌تونه اتفاقی باشه. 

سوران پاسخ داد: (خُب بعدش؟)

ــ نکنه داریم با ون شما و کامیون‌های ما خودمون رو میندازیم تو دهن گرگ؟

اخم‌های سوران در هم رفت.

لوژو توضیح داد: (خطرِ خرابی ما رو هم تهدید می‌کنه.)


غزاله بادپا
۱۴۰۰/۱۰/۲۴

تصور کنید یک روز صبح از خواب بیدار می شوید مثل باقی روزهای قبل، قصد رفتن به محل کار خود را دارید،اما ماشینتان در یک محدوده مشخص خراب می‌شود و امکان خارج شدن از آن محدوده را ندارید و مانند

- بیشتر
وحید
۱۴۰۰/۰۵/۰۶

در کتاب سالار مگس‌ها، ما با جامعه‌ای از کودکان جدا افتاده از دیگران مواجهیم که به تدریج مناسبات و قوانین خاص خود را وضع می‌کنند. در کتاب روستای محو شده هم چنین وضعیتی به چشم می‌خورد. حادثه‌ای غریب، موجب قطع

- بیشتر
sunbook
۱۴۰۰/۱۰/۲۷

روایت داستان در ابتدا حالت گزارش گونه داشت . داستان دارای شخصیت اصلی نبود تا خواننده را همراه خود به دل اتفاقات ببرد و در پایان با حس خوبی از خواندن کتاب را برای خواننده اش داشته باشد . بهرصورت

- بیشتر
maral
۱۴۰۰/۱۰/۰۸

این کتاب منو بیشتر یاد فیلم درخشش انداخت. تنهایی و انزوایی که در این روایت وجود داره، به مرور انسانها رو به جایی می‌کشونه که کنترلشون رو بر رفتارشون از دست می‌دن و نمی‌تونن فکر کنن.

ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۰/۰۹/۰۴

احتمالا این کتاب نویسنده یکی از چالشی‌ترین رمان‌هایی خواهد بود که تا به حال خوانده‌اید.🍃 داستان رمان روستای محو شده روایت اهالی «شاتیون-آن-بی‌یر»، روستایی کوچک – هزار نفری – در مرکز فرانسه است که با اتفاقی عجیب روبه‌رو می‌شوند. این اتفاق

- بیشتر
هومن فخارزاده
۱۴۰۳/۰۵/۰۹

روایت متفاوت و البته تازه (حداقل برای من) نویسنده براساس شرایط بوجود اومده، با شناخت دقیقی که از ماهیت رفتاری و افکاری انسان‌ها داره، بدرستی تغییرات یک جامعه رو ب تصویر کشیده

Cinnamon Girl
۱۴۰۲/۰۵/۰۸

با این که موضوعش به نظر جذاب میومد و کتاب خیلی کوتاهی هم هست ولی منو جذب نکرد و خوندنش برام خیلی طول کشید. شخصیت‌ها رو خیلی کم می‌شد شناخت و باهاشون ارتباط برقرار کرد. انگار یه مسائلی رو مطرح

- بیشتر
MasihReyhani
۱۴۰۰/۱۱/۲۶

موضوع کتاب برای من بسیار جذاب بود، خصوصا با توجه به عصری که در آن زیست می‌کنیم؛ روزگارِ کرونا! قصه راجع به یک روستا و اهالی آن در فرانسه است که یک‌روز ناگهان متوجه می‌شوند که دیگر قادر به خروج از

- بیشتر
کاربر 3949427
۱۴۰۰/۱۰/۱۹

من‌تو‌صفحه پرداخت مشکل دارم میزنه ccv یا رمز‌تصویری اشتاهه چی کار کنم

کاربر ۲۱۷۷۲۹۶
۱۴۰۰/۰۶/۱۹

کتاب خریدم ولی نیست تو اپلیکیشن کجا دنبالش بگردم

سرانجام احتمال می‌داد پایان اقتصاد پولی فرابرسد و مبادلهٔ کالابه‌کالا بازگردد؛ یک خرگوش در عوض یک مرغ، یک بار چوب در برابر ده حلبی روغن. بله، تحولات بزرگی در راه بود و آقای ترنیزین از خودش می‌پرسید که نگران است یا بی‌صبر، انگار که انقلابی‌ای در پوست یک بانکدار در وجودش چرت می‌زد.
غزاله بادپا
(ما نباید دنبال این باشیم که چرا اوضاع این‌جوری شده بلکه باید بدونیم چطور باهاش روبه‌رو بشیم.
نسیم رحیمی
چه التهابی است میلِ به فرار وقتی خبر نداریم که این چیزی است که خدا می‌خواهد!
nina61
(می‌شنیدم که از قحطی حرف می‌زنند اما نظری چندان عینی در مورد این نداشتم که چه معنایی دارد. و بعد یک روز فهمیدم دیگر قهوه ندارم و هیچ جا هم دیگر آن را نمی‌فروشند. این یک جرقه بود. معنای عمیق این عبارت را فهمیدم: جدا شدن از دنیا.)
غزاله بادپا
هرچه به چیزی نزدیک‌تر باشیم برایمان غریبه‌تر است.
نسیم رحیمی
حیوان ناطق این‌گونه است: دنیا جلو چشم‌هایش واژگون می‌شود و بعد از لحظه‌ای حیرت، جریان زندگی‌اش را از سرمی‌گیرد؛ انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. اوضاع همیشه دوباره آرام می‌شود.)
sahar
اغلب مردم در واقع هیچ دلیلی نداشتند بدبخت باشند؛ آن‌ها فقط به این دلیل بدبخت بودند که از دور نگاه می‌کردند و به آن چیزی که نباید، پی می‌بردند. یکی از دلایل ناخوشی معاصر، بغض و غبطه‌ای بود که نمایش تلویزیونی ثروت و تجمل در افراد حقیر ایجاد می‌کرد.
nina61
امروز پذیرفتن شیوهٔ زندگی‌ای که شبیه دیگران نیست سخت‌تر است. در کشوری با شصت‌میلیون نفوس، فرد در توده ناپیداست و هرکس سرش به کار خودش گرم است. در عوض در بخشی مثل بخش ما همه همدیگر را می‌شناسند، هر کسی مراقب دیگری است و کوچک‌ترین قدم کج به‌چشم می‌آید و نکوهشی فوری به دنبال دارد. همرنگی با جماعت مثل گاز است: هرچه مخزن کوچک‌تر باشد، فشار بیشتر می‌شود.
وحید

حجم

۲۶۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۲۶۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
۴۸,۳۰۰
۳۰%
تومان