کتاب حیوانات پیکاسو
معرفی کتاب حیوانات پیکاسو
کتاب حیوانات پیکاسو اثری از بوریس فرید والد با ترجمه فریده فرنودفر است. این کتاب به بررسی حیوانات مورد علاقه پابلو پیکاسو، نقاش مشهور اسپانیایی و نمود این عشق در نقاشیهای او میپردازد.
درباره کتاب حیوانات پیکاسو
پابلو روییس ای پیکاسو ۲۵ اکتبر ۱۸۸۱ متولد شد و ۸ آوریل ۱۹۷۳ درگذشت. او نقاش، شاعر، طراح صحنه، پیکرتراش، گراورساز و سرامیک کار اسپانیایی بود که به عنوان یکی از پرکارترین و تاثیرگذارترین هنرمندان سده ۲۰ میلادی شناخته میشود. او همچنین با پدیدآوردن سبک کوبیسم به همراه ژرژ براک، نام خود را در تاریخ هنر جهان جاودانه کرد. از میان مشهورترین آثار پیکاسو میتوان به تابلوی گرنیکا اشاره کرد؛ پیکاسو در این نقاشی بمباران دهکده گرنیکا در شمال اسپانیا را به تصویر کشیده است. زمانی که دهکده توسط بمبافکنهای آلمان نازی در ۲۶ آوریل ۱۹۳۷ و در خلال جنگ داخلی اسپانیا نابود شد. این اثر یکی از معروفترین آثار پیکاسو است و بسیاری از منتقدین آن را یکی از تاثیرگذارترین آثار ضد جنگ در تاریخ می دانند.
علاوه بر تمام آثار هنری پیکاسو، باید به نکته دیگری هم درباره او توجه کرد و آن، علاقه و محبت او به حیوانات است. او یکی از حیوان دوستترین نقاشان معاصر است و این موضوع به گواه تمام دوستان او، امری تایید شده است.
بوریس فرید والد در کتاب حیوانات پیکاسو در نه فصل به بررسی حیوانات مورد علاقه پیکاسو پرداخته است. هر فصل از کتاب دربر دارنده حکایاتی از زندگی پیکاسو، روابط او با دوستان و آشنایان و زنان و عشقش به زندگی است. در کنار آن، علاقه عمیق او به حیوانات و نمود این عشق در آثار و نقاشیهایش نیز بررسی شده است.
کتاب حیوانات پیکاسو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
حیوانات پیکاسو، کتابی جذاب و تاثیرگذار برای تمام هنردوستان است. اگر دوست دارید هنر خاص در آثار پیکاسو را بشناسید، این کتاب به شما کمک میکند.
درباره بوریس فرید والد
بوریس فرید والد در سال ۱۹۶۹ متولد شد. او مورخ هنر و نویسنده آلمانی است که در حال حاضر در برلین زندگی میکند. از میان آثار او میتوان به کتابهای حیوانات پیکاسو و فرشتگان پاول کله اشاره کرد.
بخشی از کتاب حیوانات پیکاسو
پابلو همیشه دوست داشت دوروبرش پر از پرندهها و حیوانات باشد. آنها از حس بیاعتمادیای که پابلو به دوستانش در میان انسانها داشت مستثنا بودند. فرانسواز ژیلو
تا چشم کار میکرد کبوتر بود و کبوتر. هربار که پابلوکوچولو از پنجره آپارتمان پدریاش در مالاگا به بیرون نگاه میکرد، میدید که چهطور کبوترها روی چنارهای میدان لا مِرسِد جا خوش کردهاند. همهجا بغبغوی انبوه کبوترانِ نشسته روی درختان به گوش میرسید. داخل آپارتمان پدری نیز پر بود از کبوترها که گهگاهی لابهلای آنها تصویری از یک منظره یا بوتهای از یاسهای بنفش به چشم میخورد که خوسه روئیس بلاسکو، پدرِ پابلو، کشیده بود. ظاهراً در یکی از نقاشیهای پدر تمام کبوترهای دوران کودکی پابلو جمع شده بودند؛ نشان به آن نشان که پیکاسو در اوج شهرت جهانیاش درباره آن نقاشی گفت: «صدها کبوتر، یکی پشت دیگری، صدها، هزاران و میلیونها کبوتر.» کبوتر همه شور و شوق پدرِ پابلو بود و البته موتیفِ موردعلاقهاش در نقاشی. هر چند که هرگز با این نقاشیها به موفقیت چندانی دست نیافت و مجبور بود از راه تعلیم هنر و حفاظت آثار هنری [در موزه دولتی مالاگا] شکم خانوادهاش را سیر کند.
دوران کودکی پابلو ــ که مادرش از روی محبت او را پابلیتو (پابلوکوچولو) صدا میزد ــ غرق در شادی و سرور بود. با رسیدن به پنجسالگی و آغاز دوران مدرسه، باید با آن روزهایی که اجازه داشت تمام روز نقاشی بکشد و با انگشتش در میدان خاکی مالاگا پیوسته اشکال جدیدی خلق کند وداع میکرد. پابلو از رفتن به مدرسه سر باززد و سخت بیمار شد. پدر و مادرِ نگرانش او را راهی مدرسه دیگری کردند، اما افاقه نکرد. هر روز بهانه جدیدی برای نرفتن به مدرسه میتراشید.
روزهایی هم که با بیمیلی تمام به مدرسه رفتن تن میداد، یکی از وسایل ارزشمند پدرش، مثل عصای پیادهرَوی یا کبوتر مدل نقاشیهای پدرش، را با خود به مدرسه میبرد. با این ترفند پدر پابلو، که بهسرعت متوجه غیب شدن وسایلش میشد، مجبور میشد سرِ ساعت پابلو را از مدرسه به خانه بیاورد. پابلو سر کلاسِ درس هم با اغماضِ معلمش، بارها و بارها تصویر کبوترِ مدل پدرش را روی کاغذ میکشید. پدر و مادرِ پابلو هر روز جایزهای برای دانشآموزِ سربهراه تدارک میدیدند: یک روز کاغذِ طراحی، یک روز مداد، روز دیگر قلممو و بیشتر اوقات تکهای شیرینی به نام بابا که مادرش، ماریا پیکاسو ای لوپس، آن را با آرد، روغنزیتون، رازیانه و شکر غلتانده در کنیاکِ غلیظ میپخت. اما از جایی به بعد هیچیک از اینها افاقه نکرد. نخست برایش معلم سرخانه گرفتند. بعد از آن پیکاسو قبول کرد که رفتن به مدرسه را از سر گیرد.
بنابر گفته خایمه سابارتس، دوستِ پیکاسو که بعدها سالهای طولانی منشی او نیز بود، پابلوِ دانشآموز میان آنچه از طراحی و آنچه از مدرسه آموخته بود پیوند برقرار کرده بود. پابلو در کبوتر روی میز نحوه حل کردن تکالیف ریاضی مدرسهاش را میدید. سابارتس در این خصوص به گونهای مینویسد که انگار زمانی پابلوِ کوچک برای او اینها را دیکته کرده است: «وقتی پاپا به من اجازه نقاشی کردن میده، اونها متوجه میشن که من چه کاری میتونم بکنم و چهقدر کارم رو دقیق انجام میدم. هیچچیز کوچیکی از چشمهام دور نمیمونه. چشمهای کبوتر مثل عدد صفرِ دایرهماننده، زیر این صفر یه شش هست، زیر اون یه سه. دوتا چشم و دوتا بال هم داره. هر دو پای کوچیک کبوتر روی میزه؛ روی پاهاش یه خط هست، زیر خط میشه نتیجه رو دید.»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۱ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۱ صفحه
نظرات کاربران
خیلی جالب بود برای منی که چیز خیلی زیادی راجب پیکاسو نمیدونستم، تونستم با خلقیات،علایق و دنیای این هنرمند معروف ارتباط بیشتری برقرار کنم.