کتاب ویلا، جنگجوی کوچک بیشه
معرفی کتاب ویلا، جنگجوی کوچک بیشه
کتاب ویلا، جنگجوی کوچک بیشهد نوشته رابرت بیتی و ترجمه پریا پورمند است. کتاب ویلا، جنگجوی کوچک بیشه را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب ویلا، جنگجوی کوچک بیشه
ویلا، اهل مردم جنگل است، او تبدیل شده است به بهترین دزد قبیله. یکی از بزرگان قبیله به اسم پادران شبها بچهها را برای دزدی میفرستد به خانههای روزگردها تا طلا و سکه و پول بدزدند، ویلا یاد گرفته است که اگر دزدی نکند ممکن است خودش و دوستانش بهشدت تنبیه شوند. اما ویلا قلب مهربانی دارد او سعی میکند چیزهایی را بدزدد که روزگردها دلشان برای آنها تنگ نمیشود. دزدی از روزگردها آسان نیست زیرا آنها هرکه را نشناسند میکشند. او نمیداند تا کی زنده میماند.
کتاب ویلا، جنگجوی کوچک بیشه داستانی جذاب و پرکشش برای نوجوانان است که آنها را به دنیایی پر از هیجان و اتفاقت عجیب میبرد.
خواندن کتاب ویلا، جنگجوی کوچک بیشه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام نوجوانان علاقهمند به داستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ویلا، جنگجوی کوچک بیشه
همین که ویلا داخل لانه شد، با دستپاچگی از زیر نور مهتابی که از پنجره به داخل تابید، کنار رفت. در گوشهٔ تاریک محل غذاخوری دولا شد. همچنان که با چشمهایش تاریکی را برای پیدا کردن هر خطری میکاوید، پرهای کوچک پشت گردنش از ترس و اضطراب راست ایستادند.
با خودش گفت، پس نیشسفید کجاست؟ یعنی همهٔ روزگردها طبقهٔ بالا روی تختخوابهاشونن؟
نفسش را در سینه حبس کرد و به طرف دیگری خزید و توی اتاق اصلی لانه را نگاه کرد تا مبادا مهاجمانی آنجا باشند.
صبر کرد، همه جا را پایید و خوب گوش داد.
اگر اینجا پیدایش میکردند ـ یعنی دقیقاً داخل لانهشان ـ حتماً دخلش را میآوردند. آنها درختان جنگل را بریده و حیوانها را شکار کرده بودند. آنها مادرش، پدرش، خواهر دوقلویش و بسیاری دیگر از ساکنان لانهٔ درهٔ فراموششدگان را کشته بودند. روزگردها فکر نمیکردند. آنها لحظهای دودل نمیشدند. هر چیزی را که نمیفهمیدند میکشتند؛ از گرگهایی که شبها برای عزیزانشان زوزه میکشیدند تا درختهای عظیمی که دستانشان را به سوی خورشید دراز میکردند. آنها از جنگلی که به آن آمده بودند چیز زیادی نمیدانستند.
نفس عمیق و بیصدایی کشید و همزمان صدای تیکتاک دستگاه کوکی روی طاقچهٔ بالای شومینه و ترقوتروق هیزم گداخته و رو به خاموشی داخل شومینه به گوشش خورد. دودی که از آن بلند میشد همان راهنمای ویلا برای پیدا کردن لانه بود.
بوی هوسانگیز چیز شیرینی به مشامش خورد. سعی کرد به آن اعتنایی نکند اما صدای قاروقور شکمش بلند شد. برگشت و ظرف گرد و سنگمانندی را دید که روی طاقچهٔ تخت و چوبی بالای سرش گذاشته بودند. میدانست که نباید میگذاشت آن بو حواسش را پرت کند اما دیروز و امشب را با گرسنگی سر کرده بود.
حجم
۲۷۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۲۷۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
نظرات کاربران
از این کتابا چاپ نکنین. ما رو از زندگی انداختید. نمیشه ازش چشم برداشت ❤❤❤🌷
من این کتاب را از شهر کتاب تهیه کردم و خوندم و توصیه میکنم برای نوجوانان خود این کتاب را تهیه کنید
بسیار جذاب !خیلی عالی!متنش خیلی جذاب بود نویسنده میتونست این کتاب را تو ۲جلد بنویسه ولی خلاصه کرده و به موضاعات مهم داستان تمرکز کرده .ولی چرا آخرش را اینجوری تموم کرد؟پس اعضای قبیله دره ی فراموش شدگان چی شد
به معنای واقعی فوق العاده بود 🌸🌸🌸حتما به نظرم نوجوان ها بخونن ✨✨✨✨
نسخه چاپی این کتاب رو خوندم و میتونم بگم شگفت آور و هیجانی و ماجراجویانه است که البته قسمت هایی خشن میشه و فکر میکنم برای بعضی از نوجوانانی که روحیه حساسی دارن، خوب نباشه. فراز و نشیب داستان خیلی خوب
خیلی قشنگ و زیبا بود...🌲☁️ یه جوری مارو با خودش به اعماق جنگل میبرد و با دنیای زیبا و متفاوت ویلا آشنا میکرد... به نظرم تجربه متفاوت و دوست داشتنی ای بود!
کتاب خیلی قدیمی ای عه ولی با این حال هنوزم دوستش دارم.. جنگیدن جنسیت نداره شما هم میتونین مثل ویلا باشین!!!
عالی بود مرسی من شخصا آشقش شدم
کتاب «ویلا» رمانی نوشته ی «رابرت بیتی» است که نخستین بار در سال 2018 انتشار یافت. دختری به نام «ویلا» از کوهستان «گریت اسموکی»، بهترین سارق در قبیله ی خود است. او زیر پوشش تاریکی، به خانه های مختلف می
عالی هست