دانلود و خرید کتاب سرافینا و هفت ستاره رابرت بیتی ترجمه مروا باقریان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب سرافینا و هفت ستاره اثر رابرت بیتی

کتاب سرافینا و هفت ستاره

معرفی کتاب سرافینا و هفت ستاره

کتاب سرافینا و هفت ستاره نوشتۀ رابرت بیتی با ترجمۀ مروا باقریان در انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است. این کتاب جلد چهارم از مجموعۀ داستان کودک و نوجوان سرافینا است. این مجموعۀ فانتزی دربارۀ ماجراهای دختری به همین نام است که شبیه هیچ‌کس دیگر نیست. او در عمارتی ناامن زندگی می‌کند و دائم باید با خطرها مبارزه و اوضاع را امن کند.

دربارۀ کتاب سرافینا و هفت ستاره

داستان سرافینا و هفت ستاره در عمارت بیلتمور می‌گذرد. عمارت در اشویل، کارولینای شمالی قرار دارد و سال ۱۹۰۰ است. 

در ۳ قسمت قبلی این مجموعه داستان خواندیم که سرافینا موفق شد از اتفاقات عجیب و غریب و خطرناکی که برایش رخ دادند، نجات پیدا کند.

در کتاب سرافینا و هفت ستاره او را در حالی می‌بینیم که در نبرد پس از نبرد با نیروهای تاریکی که به خانۀ او تجاوز می‌کنند پیروز شده است. اکنون، آرامش به عمارت بیلتمور بازگشته است. مدت‌هاست خطری عمارت را تهدیده نکرده و خانه امن‌وامان است؛ اما سرافینا که در گذشته پشت سر هم با دشمنان می‌جنگید و تهدیدهای ریز و درشت را پیدا می‌کرد، حالا نمی‌تواند به آرامشی که بر بیلتمور حاکم شده است اعتماد کند. 

او که به نگهبان خانه تبدیل شده است شب و روز نگهبانی می‌دهد و به همه‌چیز شک دارد. او تنها و ناراحت است از اینکه نمی‌تواند مثل دیگران از زندگی آرام و شاد در بیلتمور لذت ببرد. سرافینا در حال کنکاش است و هر ساعت بیشتر و بیشتر از آنچه بیلتمور به آن تبدیل شده است ناآرام می‌شود. این عمارت توسط نیروهای وحشت نامعلومی تسخیر شده است. هیچ راهروی تاریکی در آن امن نیست. حتی بدتر از آن، او شروع به شک به حواس خود می‌کند. 

آیا بریدن وندربیلت، بهترین دوست او که به مدرسۀ شبانه‌روزی در نیویورک رفت، واقعا صدها مایل دورتر است یا برای یک شب عجیب قبل از ناپدید شدن به بیلتمور بازگشت؟ آیا پیوند بین آن‌ها واقعاً شکسته شده است یا قوی‌تر از همیشه است؟ در همین زمان است که شاهد جنایتی می‌شود که دنیای او را زیر و رو می‌کند. چگونه ممکن است همۀ چیزهایی که زمانی خوب و شایستۀ محافظت به نظر می‌رسیدند اکنون شر باشند؟ او چگونه می‌تواند از اطرافیانش محافظت کند در حالی که حتی نمی‌تواند از حقیقت قلب خود مطمئن باشد؟

یعنی ممکن است خانه‌ای که او نگهبانش شده و آدم‌هایی که برای حفاظت از جانشان می‌جنگد خودشان منشأ تاریکی باشند؟

عنوان چهارگانۀ مجموعه سرافینا به‌ترتیب عبارت است از:

سرافینا و شنل سیاه

سرافینا و عصای مارپیچ

سرافینا و روح سرگردان

سرافینا و هفت ستاره

خواندن کتاب سرافینا و هفت ستاره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به دوستداران داستان‌های کودک و نوجوان و فانتزی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سرافینا و هفت ستاره

«سرافینا با برِیدن و آقای وندربیلت و دوستان و اعضای دیگر خانواده درست بیرون از اتاق کودک ایستاده بود که کورنلیا وندربیلت کوچولو به دنیا آمد؛ یک کوچولوی گِردوقُلنبهٔ جنبنده که توی بغل مادر مهربانش صداهای ریز و نامفهوم درمی‌آورد. سرافینا اولین گریهٔ نِل کوچولو را شنیده و بعد از آن بارها و بارها با او در اتاق کودک بازی کرده بود. شب‌ها، اغلب روی ایوان پشت پنجرهٔ اتاق کودک دراز می‌کشید، به محوطه چشم می‌دوخت و با رضایت از نگهبانی‌اش، دُم سیاه درازش را مثل جارو روی زمین می‌کشید، درحالی‌که نل کوچولو در امنیت کامل توی اتاق در خواب ناز بود. یادش آمد که فکر کرده بود کورنلیا اولین وندربیلتی است که در کوهستان‌های شمال کارولینا به دنیا می‌آید. یعنی کورنلیا یک‌جورهایی مثل خواهرش بود؟ چه‌جور آدمی می‌شد؟ چطور حرف می‌زد؟ دنیا را چگونه می‌دید؟ یعنی وندربیلت‌های آینده اهل کوه‌های جنوب می‌شدند؟ تمام تابستان و پاییز آرامش در بیلتمور برقرار بود، حسی که از شروعی تازه خبر می‌داد. سرافینا می‌دانست باید خوشحال باشد. درست همان‌طور که دیگران خوشحال به نظر می‌رسیدند. از زندگی با پدرش در کارگاه و زندگی در اطراف بیلتمور راضی بود، اما وقتی ساعت خواب می‌شد، سر جایش غلت می‌زد. وقتی در محوطه راه می‌رفت، کافی بود یک سنجاب تندی از جلویش رد شود تا وحشت به دست‌ها و پاهایش رخنه کند. بارها در حال گشت‌زنی در جنگل‌های اطراف خانه، فوری به پلنگ تغییر شکل داده بود؛ چون شک نداشت الان است که به او حمله شود، اما بعد می‌دید چیزی جز صدای جریان نهر یا وزش باد در درختان وجود ندارد. حالا برِیدن هم رفته بود. در آن روز وحشتناک، به‌محض اینکه با برِیدن به دفتر آقای وندربیلت پا گذاشتند، آقای وندربیلت به آن‌ها گفت: «بشینین. برِیدن، می‌دونی که از وقتی پدر و مادرت از دنیا رفتن، تو برای من مثل پسر خودم شده‌ای. با تمام وجودم دوستت دارم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۶۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۲۶۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
تومان