برای خرید و دانلود کتاب میم عزیز نوشته محمدحسن شهسواری و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
کتاب میم عزیز اثری از محمدحسن شهسواری است. این اثر داستان زندگی نویسندهای است که قصه نوشتنش را روایت میکند.
داستان میم عزیز درباره نویسندهای است که در تلاش است قصهای را بنویسد. کسی که همزمان مشغول نوشتن یک رمان و یک فیلمنامه است و از شک و تردیدها، شخصیت ساختنها و شخصیتپردازیها، روایتهای مختلف در دل داستان و ... میگوید. نویسنده از شخصیتها و آدمهایی که دور و برش میبیند، الهام میگیرد و مینویسد. در این میان، رمان دیگری را میخوانیم که قهرمان داستان در دل رمانش جای داده است.
این کتاب یک تجربه جدید است. روایت و فرمی جدید که تجربهای لذتبخش است و شما را به دل قصههایی از زندگی انسان معاصر میبرد.
اگر از خواندن رمانهای ایرانی لذت میبرید، این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
محمد حسن شهسواری در سال ۱۳۵۰ در بیرجند متول شد. او نویسنده و روزنامهنگار ایرانی است. محمد حسن شهسواری تحصیلاتش را در رشته ارتباطات به پایان برد و داور چند جشنواره و مسابقه ادبی از جمله جایزه هوشنگ گلشیری، مسابقه بهرام صادقی و جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی است. از میان آثار محمد حسن شهسواری میتوان به رمانهای پاگرد، وقتی دلی، میم عزیز و حرکت در مه اشاره کرد.
«نکنه فکر میکنی ما مثل شما مردها تا آخر عمر بچه میمونیم که خدا یکی و عشق هم یکی، اونم عشق اول! بیشتر از اینها ازت انتظار داشتم رضا.»
خودش را نرم کشید نزدیک رضا و دستهایش را آرام انداخت دور مچ پاهایش. «فکر میکنی اگه به فکر کسی دیگهای بودم، میشد اون کار رو باهم بکنیم؟»
حتا در خلوتترین لحظاتشان هم اسم آن کار میان آنها، «آن کار» بود. دستهای مریم آرام رسید به زانویش و همینطور کُند، بالاتر رفت. کُند و مهربان.
حالا وقتش نبود. شاید هم هیچوقت. تورابهخدا. حداقل اینطور با صدا گریه نکن مرد. رضا میدانست وقتی اینطور جلوِ گریهاش را میگیرد، به هر دو طرفِ ماجرا گند میزند. هم خفّتِ گریه پیش زنش را به جان خریده و هم، با این خطهایی که میان گریهاش میاندازد، سبکی احتمالی دل را خراب میکند. در این فاصله مریم بلند شده بود. رویش به رضا بود. رضا سعی نکرد گریهاش را کم یا زیاد کند. میفهمید که زن عاقلش دارد خودش را به نفهمی میزند. که اصلاً نمیبیند مثلاً گریه را. موهایش ریخته بود توی صورت رضا و حالا دهانش کنار گوش رضا بود.
سعی کرد لایِ صداهای نامفهومی که از دهانش خارج میشد، صدایی را هم طوری بیرون بدهد که یعنی آره. خواست بلند شود. مریم با هر دو دست شانههای رضا را فشار داد و او را به همان حالت قبلی نشاند. هنوز گرمای نفسش لاله گوش رضا را خیس میکرد؛ «الان میریم عزیز.»
چیزی نگفت تا وقتی که لحنش موج برداشت. گرم بود هنوز، ولی تهدید هم کم نبود در هُرم آن؛ «اما اگه یک دفعه دیگه رضا، اینطور مثل لاتها، خراب و سیگاربهدست بیای خونه و داد بزنی...»
دستهبندی | |
تعداد صفحات | ۲۱۲ صفحه |
قیمت نسخه چاپی | ۱۸,۰۰۰ تومان |
نوع فایل | EPUB |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۹/۱۱ |
شابک | ۹۷۸-۶۰۰-۲۲۹-۱۰۸-۰ |
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۲)کتاب روان و گیرایی بود، وقتی شروعش میکنی نمیفهمی چطور پنجاه صفحه رو خوندی دوست داشتم کتاب رو، توصیه میکنم بخونیدش.
انگار قرار نیست مخاطب لذت ببرد