کتاب بی صدایی
معرفی کتاب بی صدایی
کتاب بی صدایی نوشته ریشل مید و ترجمه زهرا غفاری داریان است. کتاب بی صدایی را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب بی صدایی
ماجرا خیلی عجیب و کمی دلهره آور است. داستان در روستایی میگذرد که همه ساکنانش ناشنوا هستند. در این میان قهرمان داستان، به اسم «فی» صدایی را میشنود....
خواندن کتاب بی صدایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب مناسب نوجوانان بالای دوازده سال است.
بخشی از کتاب بی صدایی
آن شب خواب دیدم در خانهای هستم که روی همهٔ دیوارهایش، نقش گلهای داوودی کندهکاری شده است؛ درست مثل همانی که روی تنهٔ درختم بود. نقشِ گلها زیادی زیبا و استادانه؛ و درعینحال باورنکردنی است. همینطور که در این خانهٔ پُرزرقوبرق و خیالی قدم میزنم و تحسینش میکنم، دوباره با همهٔ وجودم حس میکنم که انگار چیزی از درون به من ضربه میزند؛ حسی که از قفسهٔ سینهام شروع میشود و من را بهسمت فرد دیگری میکشاند. عجیب است، اما حداقل در رؤیایم همهجا ساکت است؛ و این به من فرصتی میدهد تا در مقابل یورش صداهایی که این چند روزه آزارم داده، کمی استراحت کنم.
اما صداهای جدیدی از بیرون به گوشم میرسد و باعث میشود از خواب بیدار شوم؛ صداهایی که بهطور همزمان، بارها و بارها با فرکانسی ثابت تکرار میشوند. توی جایم مینشینم و تلاش میکنم دنبال منبع صداها بگردم. اولین روشناییهای صبحِ زود از آنطرف پنجره به درون اتاق نفوذ کرده و آسمان خاکستریرنگ بیرون جوابم را میدهد! این صداها، صدای قطرههای باران است که به بدنهٔ ساختمان برخورد میکند.
وقتی یادِ وظایف امروز صبحم میافتم، دلم شور میزند. دلم میخواهد بروم ژانگجینگ را ببینم. نبودِ او مثل زخمی است که انگار هیچوقت خوب نمیشود؛ اما از دیدن او درحالِ انجام وظایف جدیدش هم حسابی میترسم. هر کار و وظیفهای هم که برای او تعیین کرده باشند، احتمالاً به شکلی است که دور از چشم من باشد.
حجم
۲۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
نظرات کاربران
فانتزی رمانتیک درباره یک روستای دورافتاده معدنچی با فرهنگ شرق آسیا، اهالی به دلیلی ناشناخته چند نسل است که ناشنوا هستند و حالا نابینایی هم در حال گسترش است و کمبود غذا تهدید بزرگی است. دختری نوجوان ناگهان شنوا می
کتاب بینهایت زیبایی بود و داستان قشنگی داشت، اینکه بالای یه کوه باشی و سرنوشتت تو دستای مردی باشه که نه میشناسیش و نه میدونی کیه ترسناکه و آخر سر میفهمی کسی که به عنوان فرشته نجات میشناختی فقط داشته ازت سواستفاده میکرده این میتونه داستان
🔰داستانی جالب 🔰شگفت انگیز بودن ۱۰۰٪ 🔰جذابیت ۸۰٪ 🔆 به نظرم از یه جایی به بعد میخونیش که ببینی تهش چی میشه ؛ اما واقعا داستان جالب و شیرینی بود👌 .
من نسخه ی چاپی رو خواندم عالییییییییییییییییه
داستان در مورد روستایی روی یه قلّهست که همه ساکنینش ناشنوا هستن. اما یه روز فِی، شخصیت اصلی داستان، میتونه صدا ها رو بشنوه! و این شروع ماجرای فِی هست.. از پایین اومدن از قله بگیر تا فهمیدن احساساتش! حقیقتا
دوستان این کتاب فوق العاده هیجانی بود به شخصه ازش لذت بردم دوست ندارم کتابی مثل این رو براتون اسپویل کنم پس براتون داستان رو نمیگم که خودتون بخونید فقط اینکه به نظرم جا داشت پایان بهتری داشته باشه اینکه
کتاب راجب مردمی هست که توی بالاترین قسمت کوهستان زندگی میکنن و امکان کشاورزی ندارن و نمی تونن غذای خودشونو تامین کنن و شنوایی شونم از دست دادن . این مردم برای تامین غذاشون وابسته افرادی هستن که پایین کوهستان
انتظار نداشتم خیلی تخیلی شه جالب بود رابطه شخصیت اصلی ها...دنیای پر از سکوتشون... و انجام کار هاشون... برای جذاب بود مهیج.ماجراجویی.تخیلی قطعا پیشنهاد میکنم
حاوی کمی اسپویل⛔⛔⛔ سیر داستانی خیلی جالب و عجیب بود. وقایع کتاب طبیعیاند و ارتباطی با فضای تخیلی نداره؛ ولی یهو با غیرممکنترین دلیل ممکن، جوری که کتاب سر از موجودات فضایی درمیاره، به پایان میرسه! انتظار پایان فوقالعادهای داشتم.
داستان پیام قشنگی داشت پر از ماجراجویی بود و پایانش غیر منتظره و خوب بود بقیه ی مطالب رو دیگران گفتند🌸